وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود مطالب پایان نامه ها با موضوع بررسی تناسب در … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

 
تاریخ: 15-04-01
نویسنده: نویسنده محمدی

ایشان معتقد است این آیه‌اشاره به یک واقعیت جاهلیت عربی دارد که قریشیها دربارۀ نحوۀ طواف کعبه داشتند و برای خود حق وحقوقی را در نظر گرفته بودند وآن به‌این صورت بود که فقط قریشیها حق طواف کعبه را با جامه‌های خود داشتند وبقیه عربها با جامه‌هایی که قبلاً پوشیده بودند حق نداشتند طواف کنند واگر قریشیها لباس نو به آنها نمی‌دادند آنها مجبور بودند به صورت عریان طواف کنند و به‌ همین دلیل است که خداوند آنرا زشت و جزء فواحش قلمداد نموده‌است

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در ادامه می‌گوید: میان شرع خدا در مورد پوشیدن لباس برای پنهان داشتن عورتها و زینت وآرایش حاصل شدن، ومیان پرهیز گاری، ملازمت است، هردوی آنها لباس است، تقوا عورتهای دل را می‌پوشاند و دلرا زینت می‌دهد و جامۀ معمولی تن را می‌پوشاند و زینت می‌دهد.
ایشان این ملازمت را این گونه توجیه می‌کند که؛ از احساس تقوا وشرم وحیاء از او، احساس زشت شمردن لخت بودن و شرم کردن از عریان شدن به‌انسان دست می‌دهد؛ به عبارت دیگر کسی که‌از خدا شرم نکند برایش مهم نیست که لخت وعریان شود؛ ودیگران را به لخت شدن وعریان بودن فرا خواند.[۴۳۴]
علامه‌هم چنین در ذیل آیه ۱۷۲ سوره نساء:
{لَنْ یسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یکُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لا الْمَلائِکَهُ الْمُقَرَّبُونَ وَ مَنْ یسْتَنْکِفْ عَنْ عِبادَتِهِ وَ یسْتَکْبِرْ فَسَیحْشُرُهُمْ إِلَیهِ جَمِیعاً}[۴۳۵]
این گونه می‌آورد که: این آیه‌احتجاجی دیگر در فرزند نداشتن خدای تعالی و در نتیجه بر معبود نبودن مسیح ×به قول مطلق است…
و در تفسیر جمله:{ وَ لا الْمَلائِکَهُ الْمُقَرَّبُونَ} معتقد است که‌این جمله گفتار را تعمیم داده، شامل ملائکه نیز می‌شود. چون حجّت مذکور عیناً در ملائکه نیز جریان دارد، در نتیجه برهانی می‌شود علیه کسانی چون مشرکین عرب که می‌گفتند: ملائکه دختران خدایند، پس می‌توان گفت: این جمله‌استطرادی است. یعنی چون جای گفتنش بود از باب الکلام یجر الکلام حرف، حرف می‌آورد در وسط آیه‌امده‌است.[۴۳۶]
البته علامه& علاوه بر مواردی که صریحاً اشاره به بحث استطراد داشته‌است، در موارد دیگر علیرغم اشاره صریح، ظاهراً با توجه به‌همین بحث به تفسیر آیات پرداخته‌است.[۴۳۷]
سید قطب در آغاز بررسی تفسیر این آیه، اشاره می‌کند به محتوای کلی این دسته‌از آیات ( ۱۷۵ ـ ۱۷۱ ) که درباره حقیقت وعقیده‌است وغلو مسیحیان درباره عیسی پسر مریم ÷، واعتقاد به مسأله تثلیث است که متضمن افسانه (پسر مسیح) نیز می‌باشد. وتأکید می‌کند که‌این عقاید درآئین مسیحیت نخستین وجود نداشته بلکه بتدریج آمیزه مسیحیت گشته ‌است.
درادامه یادآوری می‌کند که‌این دسته‌از آیات، این عقیده مسیحیان را تصحیح می‌کند. وهم چنین به تصحیح همۀ عقایدی می‌پردازد که فرشتگان را فرزندان یزدان می‌دانند و انباز خدا می‌گردانند. و همانگونه که مسیحیان، عیسی را فرزند یزدان می‌دانند وانباز خدا می‌گردانند.
و در پایان بحث تفسیر آیه مجدداً تأکید می‌کند که قرآن سخن داورانه وقاطعانۀ خودرا درباره مسیح اعلام کرده و بیان میکند که عیسی پسر مریم÷ بنده خداست واز این که بنده خدا باشد ابائی ندارد وفرشتگان نیز بنده خدایند واز بندگی او سرباز نمی‌زنند. [۴۳۸]
سید قطب گاهی نیز به طور غیر آشکار به‌این موضوع اشاره کرده وبه تفسیر آیات پرداخته‌است. ازجمله در تفسیر سورۀ مبارکۀ نباء می‌نویسد: این سوره با پرسشی الهام بخش و برانگیزاننده و هول و هراس، و بزرگ جلوه دادن حقیقتی است که در بارۀ آن اختلاف کردند، آغاز می‌شود اما صحبت از این خبر را رها می‌کند و به زمان خود حواله می‌دهد و مردمان را متوجه چیزی می‌کند که در حضورشان ودر پیرامونشان راجع به ذات خودشان و به جهان اطرافشان روی می‌دهد وکار بزرگی است… وسپس از مجموعۀ این حقایق وصحنه‌ها و تصویرها و آهنگها به سوی آن خبر بزرگ که دربارۀ آن اختلاف داشتند بر‌می‌گرداند.[۴۳۹]
و نیز در ذیل آیۀ ۲۰۱ سورۀ مبارکۀ اعراف با تصریح بیشتری به‌این مسأله‌اشاره نموده واعتقاد دارد که‌این آیه جملۀ معترضه‌ای است که بین فرمان خداوند به چشم پوشی از جاهلان ومیان چه کسی وچه چیزی پشت سر این جاهلان است، و آنها را به جهالت تشویق می‌کند قرار گرفته‌است و بعد از صحبت از متقین، مجدداً به سراغ جاهلان می‌رود و از آنها صحبت می‌کند.[۴۴۰]
حسن تخلّص
حسن تخلص که به‌استطراد نزدیک است ( بطوری که برخی بین آندو فرقی ننهاده‌اند ) عبارت است از اینکه گوینده‌ از آنچه سخن را با آن آغاز کرده‌است به ‌آسانی ودزدکی به معنی دوم منتقل شود به نحوی که شنونده‌انتقال را احساس نکند مگر پس از آنکه معنی دوم براو واقع شده باشد , به جهت التیام شدیدی که بین ان دو معنی قرار گرفته‌است.[۴۴۱]
سیوطی بعد از ارائۀ تعریف حسن تخلص؛ نظر ابو العلاء محمدبن غانم را که مخالف وجود حسن تخلص در قرآن است را نپذیرفته وتاکید می‌کند که: در قرآن تخلّصات شگفتی وجود دارد که عقل را به حیرت وا می‌دارد. و سپس چند نمونه مثال ذکر کرده وبه تفاوت آن با استطراد پرداخته وگفته‌است که:
« در حسن تخلّص، گوینده کاملاً سخن پیشین خود را رها کرده‌است وبه سخنی که به آن تخلّص جسته رو می‌آورد، اما در استطراد به مناسبتی، از سخن پیشین خود صرف نظر کرده وگذرا به بیان مطلب دوم اشاره کرده ودوباره به سخن قبلی خود باز
می‌گردد. بطوری که گویا سخن دوم مقصود او نبوده‌است. »[۴۴۲]
هدف از بکار گیری این صنعت نیز کمک به شنونده در استماع ونشاط اوست.[۴۴۳]
سید قطب نیز به‌این مسأله‌اعتقاد داشته وبه‌ان تصریح کرده وگفته‌است که: در سوره مریم ÷فواصل و پایان بند آیات تا آیۀ ۳۳ که سرگذشت زکریا ویحیی ومریم وعیسای مسیح × بیان می‌شود « یاء » است. اما از آیۀ ۳۳ تا ۴۰ که دیگر سرگذشتی باز گو نمی‌شود ( ومطالب ومضامین دیگری به عنوان گریز، حسن تخلّص، ونتیجه گیری برای پیامبر اسلام| ومسلمانان آمده‌است ) خبری از فاصله «یاء» نیست؛ آنگاه چون به سیاق اصلی سخن (سرگذشت ابراهیم واسماعیل) باز می‌گردد فواصل «یاء» از سر گرفته می‌شود.[۴۴۴]
وی در آغاز تفسیر سورۀ مریم نیز به‌این مسأله تصریح کرده وضمن اشاره به نوع آواها و نواهای موسیقی این سوره، تاکید نموده‌است که تنوع نواها و آواهای موسیقی و فاصله‌ها و قافیه‌ها همراه با تنوع فضا و موضوع آشکارا در این سوره جلوه‌گر می‌آید که در داستانهای زکریا ویحیی ومریم وعیسی مشاهده می‌شود. تا آنجا که داستان به پایان می‌آید و پیرو به میان می‌آید تا حقیقت عیسی پسر مریم را بیان دارد ومسألۀ فرزند خدابودن اورا خاتمه بخشد که نظم و نظام فاصله‌ها نیز دگرگون می‌شود… فاصله‌ها طول می‌کشند و دور از همدیگر می‌گردند و قافیه‌ها به حرف میم یا نون آرام ساکنی به‌ هنگام وقف نه با یاء ممدود نرم پایان می‌پذیرد و… تا آنجا که روند قرآنی به داستانها برمی‌گردد آن وقت است که قافیه نرم ودراز آهنگ ممدود از نو تکرار می‌شود.[۴۴۵]
مفسّر فی ظلال القرآن در ذیل آیات ۱۵۸ ـ ۱۵۶ سورۀ مبارکۀ اعراف نیز بطور ضمنی به‌این مسأله ‌اشاره کرده‌است؛ ومعتقد است بعد از داستان حضرت موسی × و هفتاد مرد برگزیده‌از بنی اسرائیل و اتفاقاتی که برای آنها افتاد وحضرت موسی × با نهایت ادب در برابر خدای خود ایستاد و دعا کرد و پاسخ خدا که خود نشان از یک قاعده دارد؛ موسی × را از آینده مطلع کرده واخبار ملتی با ویژیگی های خاص خود که بعداً خواهد آمد؛ را به‌ایشان می‌رساند والبته‌ اندازۀ گناه بنی اسرائیل در آینده را نیز نشان می‌دهد که چه عملکردی و رفتاری با این پیامبر امی‌ و با دینی که‌او می‌آورد خواهند داشت.
وی معتقد است که قبل از اینکه به صحنۀ تازه‌ایی از داستان بنی اسرائیل برگردد در آیۀ ۱۵۸ به پیامبر| دستور می‌دهد که‌ایین خود را به‌همۀ مردم جهان اعلام کند وآنها را با خدای حقیقی‌شان آشنا کند. و روند قرآنی به داستان حضرت موسی × باز می‌گردد وبه حلقۀ تازه‌ای از حلقه‌های زنجیره سخن می‌پردازد ودر آیۀ ۱۵۹ حقیقتی را دربارۀ قوم موسی × بیان می‌کند وآن اینکه جملگی آنها گمراه نبودند. [۴۴۶]
بنابراین سید قطب با این توضیحات می‌خواهد بگوید که‌این دسته‌از آیات که در حقیقت یک خبر غیبی ومربوط به‌اینده برای موسی × است تخلّصی است که زده شده‌است و خداوند در آیۀ ۱۵۹ مجدداً به ذکرداستان حضرت موسی × برگشته‌است.
علامه طباطبائی& برخلاف سیوطی که معتقد است در آیات ۱۵۸- ۱۵۶ سورۀ مبارکۀ اعراف حسن تخلّص وجود دارد به‌این معنا که بعد از ذکر پیامبران واقوام گذشته وامت های پیشین وداستان حضرت موسی× و قصۀ هفتاد مرد برگزیده‌از بنی اسرائیل ودعای حضرت موسی دربارۀ آنها وپاسخ خدا به‌انها، به سخن دربارۀ امت پیامبر| تخلّص می‌جوید ودر ادامه به مناقب سید المرسلین تخلّص جسته‌است؛ [۴۴۷] اعتقاد دارد که در این آیات استطراد وجود دارد، چون بعد از اشاره به پیامبر وفضایل ایشان مجدداً به داستان قوم بنی اسرائیل برگشته‌است.
ایشان معتقد است که: التفاتى که در جمله{ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یؤْمِنُونَ} بکار رفته و با اینکه سیاق کلام در اول آیه سیاق متکلم وحده بوده و مى‏فرمود:” پس من به زودى مى‏نویسم رحمت خود را…. در آخر فرموده:« و کسانى که به‌ایات ما ایمان مى‏آورند»، ظاهراً نکته‏اش این باشد که بخواهد این آیه را با آیه بعدى که خود یک نوع بیانى است براى جمله” و کسانى که….”متصل سازد، زیرا آیه بعدى بطورى که بعداً نیز اشاره خواهیم کرد به منزله جمله معترضه‏اى است که‌از نتیجه بحث گریز مى‏زند و سیاق آن از سیاق آیه مورد بحث یعنى خطاب مشافهى میان موسى و خداى تعالى خارج است، و از آن آیه به بعد به سیاق اصلى کلام یعنى سیاق تکلم با غیر برگشت مى‏شود.
سپس تأکید می‌کند: اینکه در آیه نفرمود” و الذین هم بآیاتى یؤمنون” براى این است که به نحو لطیفى
آیات بعدى را با آیات قبل از آیه مورد بحث متصل سازد و این از عجائب سیاقات قرآنى است.‏[۴۴۸]
علامه در ذیل آیۀ ۱۵۹ نیز به‌این مسأله‌اشاره کرده‌است واعتقاد دارد که بعد از بر شمردن سئیاتی که‌از بنی اسرائیل سرزده‌ است مستحقین مدح را نیز مدح می‌کند.[۴۴۹]
پس می‌توان از تفسیری که علامه ذیل آیات فوق ارائه داد نتیجه گرفت که: یا بحث استطراد و بحث حسن تخلّص تفاوتی باهم ندارند، ویا آنکه بگوییم علامه(ره) در این آیات بیشتر به بحث استطراد اشاره داشته‌است نه به بحث حسن تخلّص، چون بعد از اشاره به پیامبر اکرم| وبرخی از فضایل ایشان مجدداً به سراغ قوم بنی اسرائیل رفته و به گروهی دیگر از آنها می‌پردازد.
مفسّر المیزان همچنین در ذیل آیۀ:
{وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یوْمَئِذٍ یمُوجُ فِی بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعا}[۴۵۰]
بعد از تفسیر کوتاهی میگوید: پس این آیه به منزله تفصیل همان اجمالى است که ذو القرنین در کلام خود اشاره کرده و گفته بود:{ فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاءَ}[۴۵۱]و این جمله‌از ملاحم یعنى پیشگویی‌هاى قرآن است.وسپس تأکید می‌کند که‌این سخن خدا است نه تتمه کلام ذوالقرنین.
و بعد از اشاره به مقصود نفخ صور در ذیل آیۀ:
{الَّذِینَ کانَتْ أَعْینُهُمْ فِی غِطاءٍ عَنْ ذِکْرِی وَ کانُوا لا یسْتَطِیعُونَ سَمْعاً}.[۴۵۲]
می‌نویسد:
این آیه تفسیر کافرین است، و آنان همانهایى هستند که خداوند میان آنان و ذکرش سدى قرار داده و
پرده‏اى کشیده ـ و به‌همین مناسبت بعد از ذکر سد متعرض حال آنان شده ـ دیدگان ایشان را در پرده‏اى از یاد خدا کرده و استطاعت شنیدن را از گوششان گرفته در نتیجه راهى که میان آنان و حق فاصله بود آن راه که ‌همان یاد خدا است، بریده شده‌است.[۴۵۳]
با کمی‌دقّت می‌توان فهمید که‌اگر چه مرحوم علامه به صراحت به موضوع حسن تخلّص اشاره نکرده‌است اما از نوع تفسیری که بویژه ذیل آیۀ ۱۰۱ آورده‌است مشخص می‌شود که خداوند از ذکر آیات قبلی وداستان ذوالقرنین و سدّ او به زیبائی به حال کافرانی که بین آنها وذکر خدا سدّ برقرار شده‌است گریز زده‌است.
یکی دیگر ازمواردی که مرحوم علامه بطور ضمنی به بحث حسن تخلّص اشاره کرده‌است تفسیری است که در ذیل آیۀ اول سورۀ مبارکۀ اسراء مطرح کرده‌است.
سوره مورد بحث هدفى را دنبال مى‏کند که‌ان عبارت است از تسبیح خداى تعالى، این سوره مطلب را با اشاره به داستان معراج رسول خدا| و سیر آن حضرت از مسجد الحرام به مسجد اقصى (که‌همان بیت المقدس باشد و بنائى است مرتفع‏ (هیکل) که داوود و سلیمان ×براى بنى اسرائیل بنا نمودند، و خدا آن را خانه مقدس ایشان قرار داد) شروع نموده و متذکر شده‌است.
سپس به بحث حسن تخلّص اشاره می‌کند و میگوید؛ آنگاه کلام را به مناسبت، به مقدرات بنى اسرائیل کشانده، از عزت و ذلت آنان و اینکه خداوند در هر روزگارى که‌او را اطاعت مى‏کردند سربلندشان مى‏کرده، و هر وقت که‌از در عصیان در مى‏آمدند ذلیل و خوارشان مى‏ساخته، سخن گفته و نیز کیفیت نزول کتاب بر آنان و پیرامون دعوت آنان به توحید و نفى شرک توضیح داده‌است.
از نظر مرحوم علامه&این سوره مجدداً به بحث حسن تخلّص پرداخته‌است، چون در ادامه‌این سوره؛ به ‌همین مناسبت کلام را به وضع این امت معطوف ساخته، که بر این امت نیز کتاب نازل کرده پس اگر اطاعت کنند اجرا مى‏برند، و اگر عصیان بورزند عقاب مى‏شوند، و ملاک کار ایشان مانند آنان به‌همان اعمالى است که مى‏کنند، و به طور کلى با هر انسانى بر طبق عملش معامله مى‏کنند، و سنت الهى در امتهاى گذشته نیز بر همین منوال بوده‌است‏[۴۵۴]
حسن مطلب
سیوطی در الاتقان برای حسن مطلب که نزدیک به حسن تخلّص هم می‌باشد این تعریف را نقل کرده‌است:


فرم در حال بارگذاری ...

« راهنمای نگارش مقاله در رابطه با جایابی بهینه خازن و مولد تولید پراکنده برای کاهش نرخ … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشینسایت دانلود پایان نامه: منابع کارشناسی ارشد درباره حق بر کار در … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین »
 
مداحی های محرم