طبعیت همچون معلمی نامرئی است که فرد را به جنب و جوش وا میدارد تا ظرفیت های گوناگون خود را در مراحل متنوع و متفاوت تحول آشکار نماید (شریفی درآمدی ،۱۳۸۰).
بین انگیزه پیشرفت و خودکارآمدی رابطه تداخلی و تعاملی موجود دارد. معمولاً دانش آموزانی با خودکارآمدی بالا شاهد موفقیت های چشمگیری در موقعیت های مختلف ،بالاخص در موقعیت های تحصیلی خود هستند (بندورا،۱۹۸۶). کارن، روتلر، اسمیت (۲۰۰۵) نیز معتقدند انگیزه پیشرفت با نیاز به تسلط بر تکالیف دشوار، بهتر از دیگران عمل کردن و پیروی کردن از معیار های بالای برتری ارتباط دارد. بنابرین داشتن انگیزه پیشرفت بالا موجب می شود فرد از حداکثر توان خود برای رسیدن به هدف استفاده کند و به دنبال آن به سطح بالایی از خود کارآمدی دست یابد. بدیهی است که بین زیر مجموعه های خود کارآمدی و انگیزه پیشرفت نیز همین تعامل پویا وجود دارد. به عبارت دیگر ، هنگامی که فرد از شکست نمی هراسد و برای رسیدن به هدف برنامه ریزی میکند ، در تنظیم برنامه ها توان خود را در نظر میگیرد (خود سنجی)، با توجه به مقدمات تنظیم شده قبلی به موفقیت خود امید وار است (خود باوری)، و در نهایت با کنترل گام به گام رفتار خود، در رسیدن به هدف ، خود را رهبری میکند . وی همواره از انگیزه بالای پیشرفت نیز برخوردار است؛ زیرا عامل یاد شده ارتباط مستقیمی با کسب موفقیت دارد و تجارب موفقیت آمیز زمینه ساز انگیزه پیشرفت خواهد بود.
از طرفی دیگر ، اعتماد بر این است که باورهای خودکارآمدی نقش مهمی در رشد انگیزش درونی دارد. این نیروی درونی وقتی رشد مییابد که تمایل برای دستیابی به این معیارها در فرد ایجاد شود و در صورت کسب نتیجه فرد به خود سنجی مثبت دست پیدا میکند. این علاقه درونی وقتی رشد مییابد که تمایل برای دستیابی به این معیارها در فرد ایجاد شود و در صورت کسب نتیجه فرد به خود سنجی مثبت، دست پیدا میکند. این علاقه درونی موجب تلاش های فرد در طولانی مدت و بدون حضور پاداش محیطی می شود(کدیور، ۱۳۸۲). انگیزه پیشرفت در ابتدا تحت تاثیر تجارب فرد در خانواده است. اما پیوسته نیرومندی یکی باعث قدرتمندی دیگری می شود. علاقه درونی موجب تلاش های فرد در طولانی مدت و بدون حضور پاداش محیطی می شود(کدیور، ۱۳۸۲). انگیزه پیشرفت در ابتدا تحت تاثیر تجارب فرد در خانواده است. اما پیوسته نیرومندی یکی باعث قدرتمندی دیگری می شود.
۲-۱-۲۴-سبک های اسنادی
یکی از نظریه های جدید نگرشی که از نظریه های شناختی روانشناسی انگیزش است نظریه ا سناد یا نسبت دادن نام دارد. کسان زیادی در تدوین این نظریه سهم داشته اند، اما فریتزهایدر را می توان بنیان گذار آن دانست. هایدر در کتاب خود با عنوان روانشناسی روابط بین اشخاص (۱۹۵۸) چهارچوب این نظریه را معرفی کرد. بعد از هایدر، از شخصیت های مهم دیگری که به تدوین و گسترش نظریه ا نگیزشی نسبت دادن کمک کردهاند می توان برنارد واینر (۱۹۷۲، ۱۹۸۰، ۱۹۸۲) را نام برد.
یکی از فرضهای عمده نظریه اسناد این است که جستجو برای درک و فهم امور و علل رویدادها مهمترین منبع انگیزش انسان است. بنابرین، هدف این نظریه پیدا کردن راه هایی است که در آن افراد به توضیح و تبیین رویدادها و روابط علت و معلولی بین آن ها می پردازند. اصطلاح نسبت دادن یا اسناد به علتهایی که فرد برای رویدادها یا نتایج اعمالش برمی گزیند و جبنه استنباط شخصی دارند اشاره میکند.
اجزا مهم نظریه نسبت دادن عبارتند از: ۱)تبیینهای فرد باری علل موفقیتها و شکستهای خود، ۲)ویژگیهای این تبیین ها یا استنباطهای علی، و ۳) نقش واکنشهای عاطفی حاصل از این استنباطها در تعیین رفتارهای بعدی. تبیین هایی که افراد به طور معمول برای موفقیتها و شکستهای خود انتخاب میکنند به توانایی شخصی، سعی و کوشش، سطح دشواری تکلیف، بخت و اقبال، حالت روحی و بیماری، و افراد دیگر نسبت داده میشوند. این تبیین ها یا استنباطهای علی، در ابعاد یا ویژگی های منبع علیت، ثبات، و کنترل پذیری متفاوتند. این ابعاد یا ویژگی ها انتظارات متفاوتی برای آینده در فرد ایجاد میکنند و منجر به واکنش های عاطفی متفاوتی میشوند که این ها هم به نوبه خود رفتار آتی فرد را دستخوش تغییر میسازند. ما در این فصل، در توضیح نظریه اسناد، اجزا فوق را با تفصیل بیشتری معرفی میکنیم.
نظریه واینر در نظریه انگیزش پیشرفت اتکینسون (۱۹۵۸، ۱۹۶۴، ۱۹۶۵) ریشه دارد. پیشتر در این فصل، در رابطه با نظریه انگیزش پیشرفت، گفتیم که انگیزش تابعی است از متغیرهای مربوط به تکلیف موردنظر و ویژگی های فرد از لحاظ کوشش در جهت کسب موفقیت یا احتراز شکست. واینر اضافه میکند که رویدادهای درونی یا ذهنی بین متغیرهای مربوط به تکلیف و رفتار بعدی نقش واسطه را ایفا میکنند. برای مثال، افراد دارای انگیزش پیشرفت سطح بالا از کسانی که انگیزش پیشرفت سطح بالایی ندارند خود را تواناتر تصور میکنند؛ لذا در انجام تکالیف کوشش بیشتری به کار می بندند. واینر همچنین ادعا میکند که تاثیر متغیرهای مربوط به تکلیف یکسان نیست. یعنی موفقیت در یک تملیف دشوار از موفقیت در یک تکلیف ساده غرور بیشتری می آفریند.
۲-۱-۲۵-منابع کنترل
قبلاً گفته شد که در نظریه واینر چندین علت عمده وجود دارند که افراد معمولاً آن ها را برای نتایج موفقیت آمیز یا شکست آمیز اعمال و رفتار خود مورد استناد قرار میدهند. این علتها عبارتند از توانایی شخصی، سعی و کوشش، سطح دشواری تکلیف موردنظر، بخت و اقبال، حالت روحی و بیماری، و دیگران. این علت ها، به وسیله فرد در رابطه با ابعاد مختلف تعبیر و تفسیر میشوند.
فرم در حال بارگذاری ...