درباره مردی صدق می کند که «زن بد در سرای وی است لکن چون مهریه او هنگفت است نمی تواند او را طلاق گوید»(یواموت،۶۳ ب). (کهن، ۱۳۸۲، ص۱۸۶).
و اگر رفتارزن فضیحت آمیزباشد، شوهر حق دارد او را بدون پرداخت مبلغ کتوبا یا مهریه طلاق دهد.«زنانی که در موارد زیربه رفتار و کردار آنها اشاره می شود ازدواجشان باطل است و مبلغ، کتوبا،به ایشان تعلق نمی گیرد ؛ زنی که از اجرای قوانین دینی یهود سرپیچی می کند.فی المثل بدون پوشانیدن سر خود به میان مردان می رود،در کوچه و بازار پشم می ریسد و با هر مردی که از روی سبک سری به گفتگو می پردازد،زنی که در حضور شوهر خود به والدین او دشنام می دهد، و زن بلند صدا که در خانه با شوهر خود به صدای بلند درباره امور زناشویی صحبت می کند و همسایگان او می شنود که چه می گوید.».
اگر زن ازآمیزش با شوهر امتناع کرد مرد حق دارد او را بدون پرداختن مهریه طلاق دهد (کتوبوت،۶۳ ب) (کهن، ۱۳۸۲، ص ۱۸۶- ۱۸۷).
تلمود مهر را حق زن می داند اما مرد بنا بر قوانین تلمود در موارد متعددی می تواند در صورت بروز تخلفاتی جزئی از زن، او را بدون پرداخت مهریه طلاق دهد… پس این حق زن، به راحتی از او سلب می شود. البته بر مبنای تشریع عهد قدیم مهریه در ابتدای ازدواج به پدر دختر پرداخت می شده است. (نورحسن فتیده ۱۳۷۹،ص۸۰).
بررسی در این زمینه در عهد قدیم نشان می دهد که مهرازآن حالت فطری خود خارج شده است،یعنی چیزی که بنا به فطرت حق مسلم زن است به عنوان بهای اولیه به پدرش پرداخت می شود و به عبارت دیگر، چنان که قبلاً نیزمطرح شد،زنان در واقع؛ جزئی از اموال پدر محسوب می شوند که پدران حق دارند آنها را به هر کس که بخواهند در مقابل دریافت وجهی واگذار کنند که قیمت آنان و به عبارت دیگر،مهریه آنان به صورت وجه نقد یا در ازای انجام دادن کاری پرداخت می شده است. مواردی که این مطلب را تایید کند،در عهد قدیم فراوان به چشم می خورد.علاوه بر آن شواهد زیر نیز به خوبی حاکی ازآن است که دختران،ملک پدر تلقی می شدند. (نور حسن فتیده، ۱۳۷۹، ص ۷۸و ۷۹).
۳-۱۰-۲- نفقه درعهد قدیم:
در کتاب مقدس یهودیان« تورات» به نفقه زن تصریح شده است: « اگرمردی، زنی دیگر برای خود گیرد، آنگاه خوراک ولباس ومباشرت اورا کم نکند». این مطلب حاکی از الزام مردان بر پرداخت نفقه زنان در آیین یهود است. (سفرخروج، باب ۲۱: ۱۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در مراسم ازدواج شوهر به زبان عبری می گوید: « تو را به عقد نکاح خود در می آورم وبه یاری حق، کلیه احتیاجات ولوازم زندگانی متعارف تورا مادام که علقه زوجیت برقرار است، بر عهده می گیرم». وزوجه در پاسخ می گوید: « به عقد ازدواج تو درآمدم ودر هرجا ودر هر وقت مطیع تو خواهم بود وتمام وظایفی را که به عهده زن است ونسبت به شوهر محول است، من در باره تو انجام می دهم ».
بنا بر این، در آیین یهود نفقه زوجه وحمایت مادی از وی، تکلیف مرد واطاعت زن از شوهر در تمام وظایفی که بر عهده او گذاشته شده، تکلیف متقابل زن می باشد. (صادقی، ۱۳۹۰،ص۵۹).
۳-۱۱- چند همسری در عهد قدیم
تک همسری در حکایت افرینش آدم وحوا – چنان که در دو باب نخستین سفر پیدایش شرح داده شده –بطور ضمنی بیان شده است. نوح(ع) تنها یک همسر داشت”ونوح وهم پسرانش وزنش وزنان پسرانش با او به سبب آب طوفان به کشتی درآمدند” (سفر پیدایش ۷:۷).
توصیفات متعددی که در کتاب مقدس از زن آرمانی شده است،تک همسری را هم چون قانونی فراگیرارائه می دهد” کیست که زن هنرمند را پیدا تواند کرد که بهایش از مرواریدها زیاده است، قلب شوهرش باومعتقد است که برغنیمت محتاج نخواهد بود، تمامی روزهای عمر خود وی را خوبی نه بدی خواهد کرد، پشم وکتان را می جوید وبا دستهای خود به ارادت کارمی کند، مثل کشیشهای بازرگان است که نان خویشتن را از دور دست می آورد، وهنوز شبانه است که برمی خیزد وخوراکی به اهل خانه خود داده کار کنیزکان خود را تعیین می نماید، درباره کشت زار فکر نموده آن را می خرد از ماحصل دستهایش تاکستان را غرس می نماید، کمر خویشتن را محکم می بندد وبازوهای خود را قوی می سازد، تجارت خود را می بیند که نیکوست چراغش وقت شب منطفی نمی شود، دستهای خود را بدوک می گذاردوکف هایش به چرخ افراشته است، کف خود را بر فقرا مبسوط می سازد ودستهای خود را به مسکینان ممدود می نماید، نسبت به کسان خانه خود از برف نمی ترسد زیرا که تمامی اهل خانه اش بدو لباس ملبس می شوند، از جهت خویش پرده های منقش می سازد و رخوت وی کتان نازک وارغوانی رنگ خواهد بود، شوهرش در دروازه ها وقت نشستن با مشایخ ولایت معروف است، کرباس را می بافد ومی فروشد وکمربند ها به تجار می دهد، به عزت واحترام ملبس است ودر روز آینده خنده خواهد کرد، ، روش خانه اش را خوب متوجه است ونان غفلت نمی خورد، فرزندان وی برخاسته او را مبارک خواهند خواند وشوهرش برخاسته او را تحمید خواهد کرد، دختران بسیاراند که هنر نمودند اما توبر همه گی آنها رجحان داری، خوش منظری فریبنده است وخوب صورتی فانی است اما زنی که ازخداوند می ترسد ممدوح می شود، وی را از ثمر دستهایش بدهید واعمالش او را در دروازه ها مدح نمایند”(امثال ۳۱: ۳۱-۱۰).
به علاوه، اشعیاء نبی و هوشع نبیّ نظام ازدواج تک همسری را نمادی از روابط میان یهوه و اسرائیل می دانند«آنها شوهری راتوصیف می کنند که خود،محبوب قلبش را برگزیده و به اوغیرت می ورزد»(اشعیا ۱:۵۰).(ماسون،۱۳۷۹، ص ۷۸۰).
مع ذالک،القا نه” ومردی بود ازرَامَاثَیِمِ صُوفِیم از کوه اِفریِم واسمش اِلقَانَاهِ پسر برُوحَام پسر اِلِیهُوء پسر تُوحوی پسرصُوفِ اِفراثی بود، واورا دو زن بود اسم یکی حَناه واسم دیگری پِننَاه را اولاد بود اما حناه را اولاد نبود”(اول سموئیل ۱:۱-۲) به گفته سفر تثنیه دو زن داشتند ؛ ” اگر مردی را دو زن باشد یکی محبوبه ودیگری مبغوضه وهردو محبوبه ومبغوضه فرزندان از برای او بزایند وپسر زن مبغوضه اول زاده باشد ” (سفر تثنیه۱۵:۲۱) این وضع عادی تلقی می شود وبا این وجود،به پادشاه توصیه می کند شما زیادی همسر بر نگیرید، زیرا که این امر قلب او به انحراف می کشاند”وزنان را ازبرای خود زیاد نکنید مبادا که دلش فریفته شود ونقره وطلا از برای خود برند یا به زیادتی فراوان نسازد” (سفر تثنیه۱۷:۱۷) “گدعون را هفتاد پسر بود که از صلبش بیرون آمدند به سبب اینکه زنان بسیاری داشت”(داوران ۳۰:۸)”ودیگر بعد از حرکت داود از حبرون مته گان وزنان از اورشلیم گرفت که از برای داودپسران ودختران تولد یافتند” (دوم سموئیل ۱۳:۵) “و سلیمان ملک سوای دختر فرعون زنان بیگانه بسیاری را از مُوابیان وعَمُونیان واِدُمِیان وصِیدُونِیان وحِتِیان دوست می داشت، از امتهایی که خداوند بنی اسرائیلرا فرموده بود که شما به ایشان در نیائید وایشان به شما در نیایند یقین که ایشان قلب شما را به خدایان خودشان مائل خواهند گردانید وسلیمان از راه محبت با یشان ملحق شد، واو را هفتصد زن بانویه وسیصد متعه بود وایشان قلبش را برگردانیدند، وواقع شد وقت پیری سلیمان که زن هایش قلبش را به سمت خدایان غریب برگردانیده وقلبش مثل قلب پدرش داود با خداوند خدایش کامل نبود،وسلیمان در عقب عَشتَرُوثِ خدای صِیدُ ونیان و مِلکُومِ مکروهِ عَمُونیان رفت، وسلیمان در نظر خداوند بدی کردومثل پدرش داود راه خداوند را تماماً نرفت،آنگاه سلیمان مقام بلندی را به کوهی که رو بروی اورشلیم است به خصوص کِمُوش مکروهِ مُوابیان وبه خصوص مُولِک مکروه پسران عَمُون بنا کرد، وهمچنین به خصوص تمامی زنان غریبه اش که به خدایان ایشان بخوروذبح می نمودند بنا کرد” (اول پادشاهان ۱۱: ۱-۸) همسران بسیاری داشتند.(ماسون،۱۳۷۹، ص ۷۸۰)
در عهد قدیم به موارد متعددی بر می خوریم که نشان می دهد چند همسری جایز ورایج بوده است و اولین کسی که در این کتب مقدس از او یاد شده که دو زن داشت لِمِک پسر متو شاییل (نسل هفتم آدم از قابیل)است. دو زن به نام های عاده وظله گرفت ” و لِمِک از برای خود دو زن گرفت اسم یکی عاداه واسم دیگری صِلاه بود”(پیدایش ۱۹:۴) و موارد دیگری نظیر ابراهیم،عیسی،داوود،حدعون نبی به این ترتیب “ودیگر ابراهیم زنی گرفت که اسمش قِطُوراه بود”(پیدایش ۱:۲۵) “وعِیسَو چهل ساله بود که یِهُودِیت دختربِئِیری حِتی وبَاسِمَث دختر اِیلُون حِتِی رابه زنی گرفت وآن زنان باعث تلخی جان اسحق ورِبَقَاه بودند” (پیدایش ۲۶: ۳۵-۳۴)،”وداودبه آنجا رفت وبه همراهش دوزنش اَحیِنُوعَمِ یِزرِعیلِی واَبَیگَیِلِ زن نابال کزمِلِی” (کتاب دوم سموئیل۲:۲) و سلیمان که گفته شده است هفتصد زن و سیصد کنیز برای خود گرفت.(کتاب اول پادشاهان ۱۱: ۳-۴) و پسر اورِحَبعام ۱۸ زن و۶۰ کنیز ونو ه اش ابیا ۱۴زن داشتند”رحبعام مَعَکَاه دختر اَبثَالُوم را از تمامی زنان ومتعه گانش زیاده دوست می داشت درحالی که هجده زن وشصت متعه گرفته بود وبیست هشت پسر وشصت دختر تولد نموده بود”(کتاب دوم تواریخ ۲۱:۱۱)”واَبِیَاه قوی گردید وبه خود چهارده زن گرفت وبیست ودو پسر وشانزده دختر تولد نمود” (کتاب دوم تواریخ ۲۱:۱۳) بنابر قانونی که درسفرخروج آمده است اگر کسی علاوه بر زن اول زن دیگری بگیرد نباید از نفقه و حق همسری زن اول چیزی کم کند”اگرمردی دختر خود را به کنیزی بفروشد مثل بندگان بیرون نخواهد رفت،اگر در نظر آقایش که او را به خود نام زد کرده است ناپسند آید پس احتیاط نماید که ندا داده شود وقدرت نخواهد داشت که به قوم بیگانه او را بفروشد زیرا که با او دورنگی نموده است،واگر او را به جهت پسرش نام زد کرده باشد به رسم دختران با او رفتار نماید، واگر زن دیگری به جهت خود بگیرد نفقه وکسوه وحقوق مضاجعه او را کم نکند،واگر برایش این سه چیز را به جا نیاورد آنگاه بی آن که نقدی بدهد آزاد بیرون خواهد رفت”(سفرخروج۲۱: ۱۱-۷) وهمین مورد در زمینه ترجیح ندادن فرزندان دو زن بر یکدیگر درسفرتثنیه آمده است:”اگر مردی را دو زن باشد یکی محبوبه یکی مکروهه ومحبوبه و مکروهه هر دو برایش پسران بزایند و پسر مکروهه نخست زاده باشد،پس در روزی که اموال خود را به پسران خویش تقسیم نماید نمی تواند پسر محبوبه را بر پسر مکروهه،که نخست زاده است،حق نخست زادگی دهد بلکه حصّه ی مضاعف از جمیع اموال خود را به پسر مکروهه داده و او را نخست زاده خویش اقرار نماید”(سفر تثنیه ۲۱: ۱۷-۱۵) زیرا که او ابتدا قوت اوست وحق نخست زادگی ازآن اوست.(نور حسن فتیده، ۱۳۷۹،ص ۹۷).
تلمود، مانند کتاب مقدس،تعدد زوجات را حرام ندانسته ولی آن را منع کرده است.بنابر عقیده ی یکی از دانشمندان تلمود(مرد می تواند با چندین زن ازدواج کند،و این در صورتی است که قدرت تأمین مخارج همگی آنها را داشته باشد (یواموت،۱۶۵ الف). طبق یک عقیده ی دیگر:« تعداد زنان یک مرد نباید از چهار افزون شود» (یواموت، ۱۴۴ الف) درحالی که دانشمند دیگری چنین گفته است: اگر به هنگامی که مرد میخواهد زوجه دومی برای خود انتخاب کند همسر اولش ادعای طلاق کند،شوهر باید او را طلاق گوید (یواموت، ۶۵ الف) مقرر چنین بود که کاهن اعظم حق نداشت بیش از یک زن داشته باشد (یوما، ۱۳ الف). (کهن،۱۳۸۲ ص ۱۸۴).
در حالی که شک نمی توان داشت که تعدد زوجات در میان توده مردم معمول بوده است، لکن نشانه ای در دست نیست که یکی از دانشمندان یهود چنین کاری را کرده باشد، روایتی است حاکی از آن که این دانشمندان تعدد زوجات را کاری بس ناپسند می دانستند.« فرزند ربی یهودا هناسی مدت دوازده سال دور از زوجه اش سر گرم تحصیل علم بود.هنگامی که به خانه بازگشت همسرش عقیم شده بود. وقتی ربی یهودااز این موضوع مطلع شد گفت: چه کنیم؟اگر فرزندم همسرش را طلاق گوید مردم خواهند گفت:این زن بیچاره طی این سالیان دراز بیهوده انتظار کشید و عاقبت با او چنین کردند.اگر فرزندم همسر دیگری بگیرد،خواهند گفت:یکی همسر اوست و دیگری معشوقه اش.ربی یهودا برای آن زن دعا کرد و او شفایافت »(کهن، ۱۳۸۲، ص۱۸۴).
وعلت رواج تعدد زوجات در میان یهودیان،چنان که ویل دورانت «نویسنده تاریخ تمدن » نیز می گوید،علاقه آنان به ازدیاد وتکثیرنسل بود به طوری که در عهد قدیم مشاهده می شود آوردن فرزند زیاد امر بسیار مهمی به شمار می رفت و زنان نازا کنیزان خود را به شوهرا نشان تقدیم می کردند تا فرزندانی برای آنان بزایند،نظیر لیه و راحیل که کنیزان خود را به یعقوب بخشیدند تا برایشان فرزندانی بیاورند یا ابراهیم که از کنیز ساره صاحب فرزند شد به تعبیر ویل دورانت، به زن اجازه داده نمی شد.(نورحسن فتیده، ۱۳۷۹، ص ۹۷).
بی کار بنشینید و فرزندی نیاورید وبر این اساس،اگر مردی می مرد و فرزندی نداشت بر برادر او واجب بود که اگر چند زن هم داشت بیوه ی برادر خود را به زنی اختیار کند و اگر مرده برادری نداشت این کار بر نزدیکترین خویشانش واجب می شد.نکته ی پایانی این که، می توان گفت به همان دلیل که ازدواج در میان یهود اهمیت داشت تعدد زوجات نیز در میان آنان رایج بود.البته چنان که گفته شد، در دوره ی تلمودی،تلمود آن را منع کرد و بنا به گفته ی ویل. دورانت، این موضوع در میان یهودیانی که در دنیای مسیحی زندگی می کردند به ندرت اتفاق می افتاد(نورحسن فتیده، ۱۳۷۹، ص ۹۸).
و در دوره های بعد در حدود سال ۱۰۰۰ میلادی،ربی بزرگ یهودیان شهر مانیتس، گر سوم بن یهودا، مقرر داشت که هر یهودی که از شیوه ی چندگانی پیروی کند تکفیر شود و بعد از این تاریخ،در تمام اروپا – غیر از اسپانیا – چندگانی و زندگی با زنان صیغه ای بین یهودیان منسوخ شد.[۱۳] با این وصف، مواردی پیش می آمد که چون زنی ده سال بعد از عروسی عقیم می ماند به شوهرش اجازه ی گرفتن زن عقدی یا صیغه ای داده می شد(نورحسن فتیده، ۱۳۷۹، ص ۹۹و۹۸).
چنین می گفتند:«ای جوان دیده بالا کن و ببین چه کسی را به عنوان شریک زندگی خود برمی گزینی، به زیبای دختر آن قدر اهمیت نده بلکه به فکر نجابت خانوادگی و اصل و نسب او باش» (کهن، ۱۳۸۲ ص ۱۸۳ و ۱۸۴).
در قانون یهود، هنوز امکان دارد که یک مرد چند همسر داشته باشد، اما برای زن ممکن نیست که چند شوهر داشته باشد. در جامعه ی یهود، اگر مرد «گت» یعنی« طلاق نامه »را ارائه ننماید، زن نمی تواند مجدداً در جامعه ی یهود ازدواج کند، ولی ازدواج مجدد شوهر مانعی ندارد. بیشتر خاخام ها، چنین رفتاری را از طرف مردان تأیید نمی کنند، واز انجام مراسم ازدواج آنان امتناع می ورزند؛ درواقع شوهران برای ازدواج مجدد نیازی به خاخام ندارند. حتی اگر مرد احساس کند که به علت این مخالفت محدود شده، می تواند تا زمانی که برای او – ونه برای همسرش – مناسب است صبر کند وسپس گت را ارائه نماید. (وقار، ۱۳۸۷، ص۲۸۳).
۳-۱۲- مراسم عقد وخواستگاری در یهود
در واقع معمول نیست که یک یهودی صرفاً بر اساس مقررات مدنی و غیر دینی با دیگری ازدواج کند. تقریباً تمام ازدواج هایی که میان مرد یهودی وزن یهودی صورت می گیرد در زیر سایبان عروسی، یا حوپا، وبر طبق «قوانین موسی واسرائیل » انجام می شود. (نیوزنر، ۱۳۸۹، ص۱۴۷).
اجرای سنتی مراسم ازدواج در زیر یک سایبان تأکیدی است بصری بر این تلمیح که ازدواج بیشتر ایجاد یک خانه وکاشانه است تا برقراری یک رابطه، از نظر سنتی، ازدواج تنها به دو نفر ذیربط مربوط نمی شود، بلکه اتحادی است که در میان دو خانواده به وجود می آید. بنا بر این، جشن ازدواج مستلزم حضور خانواده گسترده دو طرف است. این نکته دلیلی است بر کثرت تعداد شرکت کنندگان در جشن های ازدواج ؛ جشن های ازدواج با حضور ۳۰۰ نفر مهمان یا بیشتر نادر نیست. (وقار، ۱۳۷۸، ص۲۷۷).
۳-۱۳- بکارت در عهد قدیم
از دید گاه قوم خدا که خواهان ازدیاد نسل خود بود، بکارت با نازائی که امری خفت بار وننگ آور محسوب می شد برابر بود: « و آبستن شدن پسری بزاد وگفت خدا ننگ مرا برداشته است» (پیدایش، ۳: ۲۳).
دریهود باکره ماندن قبل از ازدواج امری بسیار مهم محسوب می شد« آن دختر بسیار نیکو منظر و باکره بود و مردی او را نشناخته بود» (پیدایش ۲۴: ۱۶).
و هم زن را در حالت دوشیزه گی بگیرید، بیوه زن و طلاق یافته و پلید شده و زانیه آنها را نگیرید؛ لیکن دوشیزه را از قوم خود به بزنی نگیرید.(لاویان ۲۱: ۱۳ – ۱۴).
و نیز «زن زانیه یا بی عصمت را نکاح ننماید و زن مطلقه را از شوهرش نگیرد زیرا که او برای خدا مقدس است» (لاویان ۲۱: ۷).
اما ناگفته نماند این سنت تنها به خاطر طهارت تشریفاتی در ارتباط با مسائل جنسی بوجود آمده بود در واقع گویای احترام خاص به ارزش بکارت بود. به عنوان مثال کاهن اعظم و حتی کاهن معمولی فقط با دختر باکره می توانست ازدواج کند. (داوران ۱۹: ۲۴)(محمدیان، ۱۳۸۱، ص ۶۲۵).
۳-۱۴- تحریم ایام نکاح در عهد قدیم
شریعت ربانی ازدواج در بعضی ایام را نهی کرده است ماده ۵۱ ابن شمعون به صراحت بیان کرده بنا براینکه ازدواج در ایام شنبه واعیاد ممنوع است واز عمل کردن دراین ایام نهی شده است فرقی ندارد، اوائل این ایام یا اواسط این ایام یا اواخر این ایام باشد.
اضافه کرده بر این ماده، ماده ۵۲ بنا بر اینکه همچنین ۹ روز اول از ماه آب ازدواج ممنوع است همچنین ۲۴ روز بعد از آن هم ازدواج ممنوع است، این ممنوعیت به خاطر عید فصح است. (معدللی،۱۴۲۳ ه ق،ص ۹۸)
نزد فرقه قرائین هم، در ایامی که در آن ایام دخول به زن جایز نیست، ازدواج ممنوع است. مثل ایام حیض، روز شنبه و روز جمعه، بخاطر اکرام واحترامی که برای روز شنبه قائل هستند، وهمچنین روز یک شنبه همین حکم را دارد، زیرا روز یک شنبه به به دنبال شنبه می آید.
همچنین ایام ترک زینت (زنی که تازه شوهرش از دنیا رفته باید ترک حداد کند) وایام مقدسی که از عمل زناشوئی در آن نهی شده است. ازدواج ممنوع شده است واین نهی بخاطر عرف رعایت اغلب مردم است که ازدواجشان را در روز پنج شنبه انجام می دادند. واز تقیدات فکر یهودی، این است که قطعاً مرد زمانی که ازدواج کند به سپاه ملحق نمی شود، وهمچنین اعمالی که مرد را از همسرش دور می کند انجام ندهد. (پیشین،۱۴۲۳ ه ق،ص ۹۹)
۳-۱۵- ربیب وربیبه در تورات
درکتاب مقدس آمده است: « با یک زن ودختر او، یا نوه اش همبستر نشو، چون آنها
بستگان نزدیک همدیگرند واین عمل قبیح هست. (سفرلاویان باب ۱۸: آیه ۱۷).
۳-۱۶- خلاصه فصل
از بررسی کتب عهد قدیم به نتایجی به شرح ذیل رسیدیم:
درعهد قدیم مسأله ازدواج اهمیت فراوانی دارد به طوری که نسبت به اجرای آن تأکید فراوانی شده تا جایی که افرادی ازدواج می کردند تسهیلاتی برای آنها در نظر می گرفتند بنا بر این، براین امر مهم چند مسئله حائز اهمیت است.
اولاً: سن ازدواج که از(۲۰)سالگی اجباری شده وسن مناسب ازدواج را (۱۲) سالگی می دانستند.
ثانیاً: معیار انتخاب همسربود که از جمله آن معیارها ممنوعیت ازدواج با بیگانه، نجابت خانوادگی و اصل ونسب، رضایت اولیای دختر ونه خود دختر می باشد، فلسفه محرومیت ازدواج با بیگانه، مصونیت اعتقادی پیروان دین یهود، حفظ ملیت واصالت نژادی بود، واز طرفی آنها معتقد بودند که زن غیر یهودی نمی تواند به یک فرزند یهودی کمک کند تا نقش اساسی خود را که زنده نگه داشتن میراث یهود است ایفاء کند.
از دیگر نتایج بدست آمده، حرمت ازدواج با محارم در این دین بود هرچند مسأله مهریه در این دین از آن حالت فطری خارج شده است، وچیزی که حق مسلم زن است به عنوان بهای اولیه به پدرش پرداخت می شود، اما نفقه به خود زن تعلق می گیرد ودر مراسم ازدواج به شکل صیغه ای خوانده می شود. از دیگر نتایج تک همسری در آیین یهود به طور ضمنی بیان شده، اما در موارد معددی دیده شده که چند همسری جایز بوده ومراسم ازدواج زیر یک سایبان انجام می گرفته که این خود تأکیدی بر این مسأله است که ازدواج بیشتر ایجاد یک کاشانه است نه برقراری یک رابطه، در واقع پیوند میان دو خانواده نمود بیشتری دارد.
از طرفی آنها در امر ازدواج مسأله بکارت را امر مهمی می دانند، باکره بودن زن به عنوان یک ارزش تلقی می شود.
ازجمله آخرین نتایج بدست آمده در کتب یهودیان اینکه امر مقدس ازدواج در بعضی ایام تحریم شده،هرچند این تحریم خود گویای فلسفه ای است؛ از جمله آن ایام تحریم ایام حیض، ایام ترک حداد، بعضی اعیاد، روزهای شنبه، یک شنبه، جمعه و ۹ روز اول ماه آب.
فصل چهارم
بررسی احکام نکاح در عهدجدید