وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقالات و پایان نامه ها – الف-دعوای تصرف عدوانی به مفهوم اخص : – پایان نامه های کارشناسی ارشد

« دعوای تصرف عدوانی عبارت است از دعوای متصرف سابق که دیگری بدون رضایت او مال غیر منقول را از تصرف او خارج کرده و متصرف سابق اعاده ی تصرف خود را نسبت به آن مال درخواست می کند» . دعوای تصرف عدوانی دارای ۲مفهوم عام و خاص می‌باشد، دعوای تصرف عدوانی به مفهوم اعم کلمه دعوایی است که موضوع منشأ دعوی در آن تصرفات قبلی خواهان بر مال غیرمنقول بوده که دیگری آن را بدون مجوز قانونی یا رضایت وی (متصرف)از تصرف او خارج نموده است و خواستار اعاده ی تصرفات خود به حالت سابق باشد ، قانون آیین دادرسی مدنی دعوای تصرف به مفهوم اعم را شامل سه دعوای ذیل به مفهوم اخص می‌داند :

الف-دعوای تصرف عدوانی به مفهوم اخص :

ماده ی ۱۵۸قانون آیین دادرسی مدنی مصوب(۱۳۷۹)در تعریف دعوای تصرف عدوانی به مفهوم اخص چنین می نویسد : «ادعای متصرف سابق مبنی بر اینکه دیگری بدون رضایت وی مال غیرمنقول را از تصرف وی خارج نموده و اعاده ی تصرف خود را نسبت به آن مال درخواست می کند». به عبارتی مختصر می توان دعوای متصرف سابق مال غیرمنقول دایر بر رفع تصرف عدوانی لاحق را دعوای تصرف عدوانی دانست.

ب-دعوای ممانعت از حق:

ماده ی۱۵۹قانون آیین دادرسی مدنی در بیان تعریف دعوای ممانعت از حق چنین بیان می‌دارد : «تقاضای کسی که رفع ممانعت از حق انتفاع یا ارتفاق خود را در ملک دیگری بخواهد»، به عبارتی دیگر می توان دعوای متصرف حق انتفاع یا ارتفاق مبنی بر رفع مانع لاحق عدوانی نسبت به حق وی را دعوای ممانعت از حق نامید.

ج-دعوای مزاحمت از حق:

ماده ی۱۶۰قانون آیین دادرسی مدنی در تعریف دعوای مزاحمت از حق چنین می نویسد : «دعوایی است که به موجب آن متصرف مال غیرمنقول درخواست جلوگیری از مزاحمت کسی را می کند که نسبت به تصرفات وی مزاحم است»،در تعریف کوتاه دعاوی مزاحمت از حق را می توان دعاوی متصرف مال غیرمنقول دایر بر رفع مزاحمت لاحق نسبت به ملک مورد تصرفش دانست. در دعاوی تصرف به مفهوم اعم برخلاف سایر دعاوی اجرای حکم دادگاه منوط بر قطعیت نیست همان گونه که ماده ۱۷۹قانون آیین دادرسی مدنی اینگونه بیان می‌دارد : «در صورتی که رأی صادره مبنی بر رفع تصرف عدوانی ، ممانعت از حق یا مزاحمت باشد بلافاصله به دستور مرجع صادرکننده ،حکم توسط مراجع اجرای احکام یا ضابطین دادگستری اجراء خواهد شد و درخواست تجدیدنظر مانع اجراء نخواهد بود»، در صورت فسخ رأی در مرحله ی تجدیدنظر اقدامات اجرایی به دستور دادگاه صادر کننده ی حکم به حالت قبل از اجراء اعاده می شود و در صورتی که محکوم به عین معین بوده و استرداد آن ممکن نباشد مثل یا قیمت آن وصول و تأدیه خواهد شد، با توجه به اصل بودن اثر تعلیقی واخواهی و تجدیدنظرخواهی دراجرای حکم واستسناء بودن حکم مندرج در ماده ی ۱۷۵ که تجدیدنظرخواهی در دعاوی تصرف را استسناء بر اصل تعلیق اجرای حکم می‌داند سؤالی که به ذهن متبادر می‌گردد این است که آیا واخواهی از حکم در دعاوی تصرف نیز مانند تجدیدنظر خواهی مانع اجرای حکم نمی باشد یا دارای اثر تعلیقی در امر اجراء است؟ با توجه به استسنایی بودن حکم ماده ی ۱۷۵ به نظر می‌رسد که باید در این مورد قائل به تفسیر مضیق گردید و مانع تعمیم این استسناء بر اصل گشت.

۴- اجرای حکم آزادی اجیر:

همان گونه که می‌دانیم موادی از قانون مدنی و قانون کار به بحث اجاره ی اشخاص اختصاص یافته است که مستنبط از این مقررات کسی که اجاره می‌کند مستأجر،کسی که مورد اجاره واقع می شود اجیر و مال الاجاره اجرت نامیده می شود[۱۲]، بند ۴ ماده۱۹۱ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب (۱۳۱۸) فرضی را مطرح نموده که ما بین شخص اجیر و مستأجر منازعه ای صورت گرفته باشد و در نتیجه ی این منازعه حکم دادگاه مبتنی بر آزادی اجیر صادر گردیده باشد در این صورت مطابق بند۴ ماده ی ۱۹۱قانون آیین دادرسی مدنی(۱۳۱۸)حکم ازادی اجیر به صورت موقت به حالت اجراء در می‌آید، شاید دلیل صدور مجوز اجرای موقت حکم در چنین مواردی حمایت از اصل آزادی حقوق افراد بشر باشد .

۵-اجرای موقت احکام در دعاوی بازرگانی :

بند۵ ماده ی۱۹۱قانون آیین دادرسی مدنی (۱۳۱۸) به کلیه ی احکام غیرقطعی صادره در دعاوی بازرگانی مجوز اجرای موقت را اعطاء نموده است، اولین سؤالی که با مطرح شدن بند ۵ ماده ی۱۹۱قانون آیین دادرسی مدنی(۱۳۱۸) به ذهن متبادر می گردداین است که چه دعاوی را در اصطلاح دعاوی بازرگانی می‌نامند؟ برای پی بردن به پاسخ این سؤال در اپتدا لازم است معاملات بازرگانی را شناخته تا پس از شناخت این معاملات دعاوی شکل گرفته از این قبیل معاملات را دعاوی بازرگانی بدانیم .

قانون موقتی محاکم تجارت که اکنون منسوخ گردیده است هر گونه نقل و انتقالی را که با غرض و هدف انتفاعی صرف صورت می گرفت را معاملات تجاری می‌دانست،به نظر می‌رسد که با توجه به مواد اپتدایی قانون تجارت مصوب(۱۳۱۱) معاملات ذاتا تجارتی و کلیه ی معاملات منقول انجام شده ما بین تجار معاملات بازرگانی محسوب می‌گردد مگر خلاف آن ثابت شود.

علاوه بر بند۵ ماده۱۹۱ قانون آیین دادرسی مدنی (۱۳۱۸) قانون تجارت و قانون تصفیه امور ورشکستگی (۱۳۰۹) نیز در مواردی به بیان اجرای موقت احکام پرداخته‌اند بدین صورت که :

ماده۴۱۷قانون تجارت حکم غیرقطعی ورشکستگی را قابل اجرای موقت می‌داند .

ماده۴۱۸ همین قانون(تجارت)تاجر ورشکسته را به محض صدور حکم ورشکستگی از دخالت در کلیه ی اموال خود ممنوع می‌دارد و اینگونه بیان می‌کند :

«تاجر ورشکسته پس از صدور حکم ورشکستگی از مداخله در تمام اموال خود حتی انچه که ممکن است در مدت ورشکستگی عاید وی گردد ممنوع است»،

قانون تصفیه امور ورشکستگی مصوب (۱۳۰۹)در تأیید ماده ۴۱۷قانون تجارت اینگونه مقرر می‌دارد : «همین که حکم ورشکستگی قابل اجراء و رونوشت آن به اداره ی تصفیه رسید اداره صورتی از اموال تاجر ورشکسته تهیه کرده و اقداماتی از قبیل مهر و موم و…برای حفظ ان ها به عمل می اورد».

۶-اجرای موقت حکم به علت ضرورت:

بند۶ ماده ی ۱۹۱ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب(۱۳۱۸)بیان می‌دارد:

«در کلیه ی مواردی که اوضاع و احوال مدلل کند که به واسطه ی تأخیر در اجرای حکم یا قرار دادگاه خسارت کلی بر محکوم له به وجود می‌آید و یا اینکه تأخیر باعث عدم اجرای حکم یا قرار در آتیه خواهد شد مجوز استفاده از اجرای موقت صادر می‌گردد»،در این حالت ‌به این دلیل که اجرای موقت استسنای موجود بر اصل اجرایی احکام می‌باشد متقاضی اجرای موقت حکم باید دادگاه را به وجود یکی از ۲ امر ذیل قانع سازد :

الف- تأخیر در اجراء به محکوم له خسارت و زیان کلی وارد می‌سازد .

ب-تأخیر در اجراء موجب عدم اجرای حکم در آتیه خواهد گردید.

پس از درخواست متقاضی به یکی از دلایل فوق دادگاه بدون نیاز به ابلاغ به طرفین تصمیم لازم در خصوص تأیید یا عدم تأیید اجرای موقت حکم را اتخاذ می کند.

۷-تصمیم دادگاه در امور حسبی:

ماده۲۷قانون امور حسبی اینگونه بیان می‌دارد:

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | قسمت 16 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

از تفاوت ویژگی‌های قانون اساسی ۱۹۶۰ نسبت به قانون اساسی ۱۹۲۴ میتوان به اختیارات ویژه ارتش در اداره سیاسی کشور به بهانه حفظ نظام و اصول لائیک، ایجاد سیستم دو مجلسی(مجلس ملی و مجلس سنا) تشکیل “دادگاه قانون اساسی که۱۱ عضو آن به صورت دائمی تا زمان بازنشستگی از طرف رئیس جمهور انتخاب می شدند”[۲۴] و وظیفه اصلی آن رسیدگی به اعتراض احزاب مخالف به مصوبه مجلس مبنی بر مغایرت این مصوبه به اصول قانون اساسی ترکیه می‌باشد که در صورت تشخیص مغایرت دادگاه قانون اساسی حکم به ابطان آن مصوبه صادر می کند.

از وظایف مهم دیگر دادگاه قانون اساسی ترکیه رسیدگی به شکایت دادستان کل کشور مبنی بر تخلف احزاب از اصول قانون اساسی که در این حالت نیز دادگاه قانون اساسی می‌تواند در صورت ورود و پذیرفته بودن شکایت حکم به انحلال حزب بنماید.از خصوصیات مهم دیگر قانون اساسی ۱۹۶۰ ترکیه میتوان به وجود اصول تغییر ناپذیر در متن قانون اساسی اشاره کرد که مربوط به سیستم لائیک می‌باشد که مجلس حتی حق پیشنهاد تغییر آن را نیز نمیتواند بررسی نماید و ضمانت اجرای آن نیز به عهده دادگاه قانون اساسی می‌باشد.

ادامه سایه قدرت ارتش بر حیات سیاسی ترکیه باعث کودتای دیگر توسط ژنرال های ارتش در سال ۱۹۸۰ گردید که این بار نیز شورای امنیت ملی تشکیل شده از طرف ژنرالها با شورای مشورتی تشکیل شده از طرف آنان مامور تدوین پیش نویس قانون اساسی گردید که این پیش نویس در سال ۱۹۸۱از طریق رفراندوم مورد قبول مردم قرار گرفت. قانون اساسی ۱۹۸۱ تقریبا با همان ساختار قانون اساسی۱۹۶۰ تدوین گردید با این تفاوت که در این قانون اساسی قوه مقننه تک مجلسی گردید و مجلس سنا از آن حذف گردید. آزادی مطبوعات و رسانه های و احزاب و انجمن های سیاسی و اجتماعی محدود گردید و اختیارات ارتش باز هم در اداره کشور افزایش یافت و دادگاه های خاص نظامی اختیارات فراوانی را به خود اختصاص داد. مداخله دیگر ارتش در سیاست این بار در سال ۱۹۹۷ اتفاق افتاد که در ترمینولوژی سیاسی ترکیه از آن به عنوان کودتای پست مدرن یاد می‌گردد بدین علت که این بار دخالت ارتش در حکومت به صورت علنی و رژه تانک ها در خیابان‌های پایتخت انجام نگرفت بلکه ژنرال های ارتش این دفعه در جلسه شورای امنیت ملی با نقشه از قبل طراحی شده با اجبار و تهدید نخست وزیر ترکیه نجم الدین اربکان را که رهبر حزب اسلام گرای رفاه را بعهده داشت با ادعای اقدامات ضد لائیک مجبور به استعفا نمودند و به دنبال آن نیز “[۲۵]دادگاه قانون اساسی حکم به انحلال حزب رفاه و حبس خانگی اربکان داد.” پس از تعطیلی حزب رفاه رجب طیب اردوغان از همفکران نجم الدین اربکان با گروهی از اعضای سابق حزب رفاه اقدام به تأسيس حزب عدالت و توسعه نمود که توانست در انتخابات محلی و مجلس در سال ۲۰۰۲ اکثریت کرسی های مجلس را ازآن خود نماید.

و ببا تأسيس حزب عدالت و توسعه بود که خواب راحت از چشم ژنرال های ارتش و همفکران آن ها در احزاب لائیک گرفته شد. پیشرفت ها و موفقیت های چشمگیر حزب عدالت و توسعه در مهار تورم که به صورت تصاعدی در دولت های قبلی در حال افزایش بود و یکی از معضلات و بی ثباتی اقتصادی در ترکیه محسوب می‌گردد و همچنین برنامه توسعه و آبادانی حزب عدالت و توسعه در افزایش رفاه عمومی و پیشرفت صنعتی کشور و ایجاد رفرم های قانونی از جمله قانون اساسی در سال ۲۰۰۴ در راستای پیوستن به اتحادیه اروپا باعث بالا رفتن حاکمیت قانون در اداره امور و حذف فساد اداری و بوروکراسی از ساختار امور کشور شد و این حزب توانست در انتخابات سال ۲۰۰۷ با افزایش استقبال اعتماد عمومی مواجه شود و اکثریت قاطع کرسی های مجلس را از آن خود نماید. اما سایه ارتش ‌بر سیاست و ترس و خشم ژنرال ها و احزاب لائیک از افزایش موفقیت این حزب منجر به طرح شکایت از طریق دادستانی به دادگاه قانون اساسی مبنی بر انحلال این حزب به ادعای

فعالیت های ضدلائیک گردید که دادگاه قانون اساسی این بار به جای انحلال حزب عدالت و توسعه حکم به جریمه حزب عدالت و توسعه و محرومیت آن از دریافت کمک های دولتی نمود.

کشف کودتای تحت عنوان ارگنه کن در سال ۲۰۰۷ که متهمان آن ها عمدتاً از ژنرال های ارتش بودند مبنی بر طراحی کودتا برای ساقط نمودن دولت اسلام گرای حزب عدالت و توسعه که با اراده ملی به سرکار آمده است حزب عدالت توسعه را وادار نمود با بهره گرفتن از فرصت به دست آمده و دارا بودن اکثریت قاطع در پارلمان و همچنین پشتوانه مردمی به جراحی نظام حقوقی سیاسی و اجتماعی ترکیه بپردازد و سایه ارتش را از سیاست برای همیشه دور نماید بدین ترتیب پیش نویس قانون اساسی جدید ترکیه هم اکنون در مجلس در کمیسیون منتخب تحت بررسی و رسیدگی می‌باشد که از ویژگی های این پیش نویس جدید قانون اساسی ترکیه میتوان به محدود نمودن اختیارات ارتش در اداره ‌کشور و حذف اختیارات فوق العاده آن ها و نیز محدود نمودن اختیارات دادگاه های نظامی و افزایش اختیارات دادگاه های عمومی، انتخابی بودن مستقیم رئیسی جمهور از طرف مردم و اعضای شورای عالی قضایی و دادگاه قانون اساسی از طرف مجلس ، قضات و وکلا و همچنین امکان اعطائ حق طرح شکایت شهروندان به دادگاه قانون اساسی اشاره نمود که مقرر است این طرح پس از بررسی در کمیسیون داخلی منتخب مجلس به تصویب نمایندگان برسد بدین ترتیب که بر اساس قانون اساسی فعلی ترکیه در صورت تصویب سه پنجم نمایندگان مجلس مصوبه قانون اساسی جدید ترکیه جهت تأیید به رئیس جمهور ارسال می شود که رئیس جمهور بر اساس اختیارات حاصل از قانون اساسی می‌تواند آن را تأیید نماید یا برای بررسی مجدد به مجلس برگرداند که در حالت اخیر اگر اکثریت دو، سوم مجلس مجددا آن را تصویب نماید رئیس جمهور مجبور است آن را عینا تأیید یا به رفراندوم عمومی بگذارد از طرف دیگر طرح پیشنهادی حزب عدالت و توسعه جهت تدوین پیش نویس قانون اساسی جدید ترکیه با مخالفت احزاب عمدتاً لائیک و ملی گرای ترکیه نیز مواجه شده است زیرا به اعتقاد منتقدان و مخالفان این طرح نظر به عدم پیش‌بینی روش تدوین قانون اساسی جدید در اصول قانون اساسی فعلی ترکیه مجلس صلاحیت طرح و بررسی پیش نویس قانون اساسی جدید ترکیه را ندارد از طرف دیگر به اعتقاد این احزاب مواد پیش‌بینی شده در این طرح با بسیاری از اصول لائیک مغایرت دارد لذا این احزاب و ‌گروه‌های سیاسی مخالف از هم اکنون خود را آماده می‌کنند تا در صورت تصویب قانون اساسی جدید ترکیه توسط مجلس یا در رفراندوم عمومی با ادعای مغایرت این اقدام مجلس با اصول قانون اساسی فعلی ترکیه و همچنین اصول لایتغییر لائیک در نظام حقوقی این کشور به دادگاه قانون اساسی شکایت نمایند و خواستار ابطال آن گردند.

به هر صورت روزهای آتی در حیات سیاسی اجتماعی ترکیه روزهای سرنوشت ساز تاریخی در تعیین نظام حقوقی و سیاسی این کشور خواهد بود.

“در خصوص سابقه تاریخی دادگاه قانون اساسی جمهوری ترکیه باید گفت که در ابتدای جریان، در سال ۱۹۲۴ میلادی یک کمیته مستقل نظارت بر حسن اجرای قوانین بر اساس قانون اساسی را کنترل می‌نمود”[۲۶].

فایل های دانشگاهی| ۲-۲-۵-۱٫ویژگی‌های IPC – پایان نامه های کارشناسی ارشد

مشابه فشارهای اقتصادی که موجب روی آوردن کشورهای اروپای شرقی به تجارت متقابل گردید، ‌در مورد کشورهای در حال توسعه نیز صادق بوده است، زیرا این کشورها غالبا با محدودیت منابع ارزی برای مدرنیزه کردن منابع خود مواجه بوده ­اند. امروز بیش از ۹۰ کشور جهان با اهداف متفاوت از جمله افزایش صادرات، کسب بازارهای جدید و دسترسی به تکنولوژی پیشرفته، حداقل بخشی از تجارت خود را در قالب بیع متقابل انجام می­ دهند.

در ایران نیز در راستای تحقق برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به استناد بند “ی” تبصره ۲۹ قانون مذبور، اکثریت وزرای عضو کمیسیون اقتصادی هیات دولت در جلسه مورخ ۲۰/۳/۶۹، آیین­ نامه معاملات متقابل را تصویب نمودند. اولین قراردادهای بیع متقابل پس از تصویب آیین نامه مذکور، توسط کارشناسان بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در اداره تهاتر و امور صادراتی مورد رسیدگی قرار گرفت. ساز و کار انعقاد این قراردادها در گذر زمان با تغییراتی رو به رو بوده است. اولین قرارداد بیع متقابل در ۱۳۷۱ با شرکت آمریکایی کونوکو منعقد شد که با آغاز تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران به مرحله اجرا نرسید. قرارداد بعدی در سال ۱۳۷۳ بین شرکت توتال و شرکت ملی نفت برای توسعه میدان سیری منعقد شد. تجارت متقابل در واقع دربرگیرنده ترتیبات بازرگانی گوناگونی است که در آن پرداخت به صورتی غیر از روش نقدی صورت ‌می‌گیرد، اغلب اوقات واژه تجارت متقابل در قالب روش تهاتری که در روابط بازرگانی شرق و غرب جاری بوده است، شناخته می­ شود در حالی که تجارت متقابل دامنه وسیع­تری دارد.

بیع متقابل به عنوان یکی از شیوه ­های تجارت متقابل، از سوی کمیسیون اقتصادی ملل متحد برای اروپا به شرح زیر تعریف شده است: « در این شیوه موضوع معامله اولیه عبارت است از ماشین آلات، تجهیزات، حق اختراع، اکتشاف ودانش فنی یا کمک­های فنی (که به عنوان تجهیزات/ تکنولوژی نامیده می­ شود.) و به منظور نصب و استقرار تسهیلات تولیدی برای خریدار مورد استفاده قرار خواهد گرفت. همچنین طرفین توافق ‌می‌کنند که فروشنده متعاقباً تولیدات به دست آمده از تسهیلات تولیدی مذکور را از خریدار اولیه ایتاع کند.»

قرارداد معامله متقابل عقدی است که بین دو شخص حقیقی یا حقوقی منعقد می­گردد و ضمن آن یک طرف، تامین کننده، در مقابل تعهد طرف دیگر، صادر کننده، مبنی بر تولید و تحویل مقدار معینی از کالا یا کالاهای مشخص جهت صدور به خارج کشور طی زمان مورد توافق، تعهد می­ نماید مواد، ابزار، ماشین آلات، قطعات و خدمات مورد نیاز آن طرف را برای ایفای تعهدش در اختیار وی قرار دهد.

قرارداد بیع متقابل در ساده­ترین حالت خود به صورت یک قرارداد دوجانبه است. حقوق و تعهدات مربوط به فروش تجهیزات و تکنولوژی در قرارداد اولیه وتعهدات مربوط به فروش محصول به دست آمده ناشی از به کارگیری تجهیزات و تکنولوژی مذکور، در قرارداد بیع متقابل درج می­گردد و طرفین معامله به ترنیب نقش فروشنده و خریدار را در مقابل طرف دیگر به عهده خواهند داشت.[۷۱]

۲-۲-۴٫ قراردادهای مشارکت در سرمایه ­گذاری[۷۲]

در این قراردادها، کشور میزبان و شرکت عامل در سود و خطرپذیری توافق­نامه­ های نفتی سهیم هستند. میزان مشارکت در عقد موافقت­نامه­ های امتیاز متفاوت است در نتیجه دولت به مثابه شریک در تولیدی که بر اساس قرارداد انجام می­ شود، سهیم است.

سهم هزینه­ دولت به شیوه­ای مستقیم و یا اختصاص بخشی از سهم تولید خواهد بود که به شرکت نفتی پرداخت می­ شود. در این قراردادهـا، دولت میزبان افزون بر مالیات، درصـدی از سود واقعی را نیز به خـود اختصاص می­دهد. این قراردادها که به جوینت ونچر هم نام گرفتند اساساً در صنعت نفــت متولد شده و سپس در سایر زمینه ­های تجاری نیز توسعه پیدا ‌کرده‌است. این قرارداد از بدو پیدایش تاکنون همچنان از مطلوب­ترین ساختارهای معمول در بین شرکت­های خصوصی نفت وگاز ،به خصوص در ایالات متحده آمریکا بوده و گذر زمان نیز از اهمیت واعتبار آن نکاسته است .اولین حضور این قرارداد در روابط حقوقی بین کشورهای دارنده منابع نفت وگاز و شرکت­های بین ­المللی به سال ۱۳۳۶ -۱۹۵۷ وتصویب اولین قانون نفت ایران ‌و انعقاد اولین نوع آبا شرکت آجیپ یکی از زیر مجموعه ­های شرکت ایی ان آی ایتالیا باز می­گردد.[۷۳]

۲-۲-۵٫ قرارداد IPC

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تنها شیوه قراردادی مجاز کماکان خدماتی بود که در این چارچوب از دهه ۱۳۷۰ شمسی، «قراردادهای بیع متقابل» معرفی شدند. تاکنون سه نسل از این قراردادها با اصلاحاتی نسبت به نسل پیشین، مورد استفاده قرار گرفته‌اند که از سوی کارشناسان لزوم اصلاح در آن ها در مواردی همچون توجه به حداکثر برداشت در طول عمر میدان، و با توجه به رفتار مخزن، امکان تغییر شرح کار و شیوه پرداخت، مسئله انتقال تکنولوژی و لزوم توجه به سود متناسب طرفین مورد تأکید قرار گرفته است. نسل جدید قراردادهای نفتی ایران با در نظر گرفتن تجربه های نسل‌های قبلی، از امتیاز انحصاری دارسی تا نسل سوم قراردادهای بیع متقابل، قرار است به حضور شرکت‌های نفتی بین‌المللی در ایران کمک کند.

۲-۲-۵-۱٫ویژگی‌های IPC

دوازده ویژگی عمده در IPC مورد توجه بوده است که به قرار زیر هستند:

۱) احتراز از گرفتاری‌های فعلی قراردادهای بیع متقابل.

۲) حرکت به سمت مدل‌های شناخته شده و استاندارد جهانی.

۳) تعادل بین ریسک و پاداش.

۴) بیشینه کردن مشوق‌های سرمایه‌گذاران در نواحی با ریسک پایین و بالا.

۵) یکپارچگی عملیات اکتشاف، توسعه و تولید.

۶) بیشینه‌سازی تنظیم منافع طرفین.

۷) بهترین رویکرد فنی به عملیات.

۸) مشارکت برای عملیات بهتر.

۹) بیشینه کردن ضریب برداشت.

۱۰) اتخاذ مدلی برای عملیات[۷۴].

۱۱) اولویت دادن به میادین مشترک.

۱۲)‌ انعطاف در تغییرات مربوط به هزینه و مقیاس.

دانلود منابع پایان نامه ها | ۲-۱-۵ تفاوت علم اخلاق و فلسفه اخلاق – پایان نامه های کارشناسی ارشد

‌بنابرین‏ مى توان گفت: «اخلاق مجموعه صفات روحى و باطنى انسان است» و به گفته بعضى از دانشمندان، گاه به بعضى از اعمال و رفتارى که از خلقیات درونى انسان ناشى مى شود، نیز اخلاق گفته مى شود (اوّلى اخلاق صفاتى است و دومى اخلاق رفتارى). «اخلاق» را از طریق آثارش نیز مى توان تعریف کرد، و آن این که «گاه فعلى که از انسان سر مى زند، شکل ‌مستمرى ندارد; ولى هنگامى که کارى به طور مستمر از کسى سر مى زند (مانند امساک در بذل و بخشش و کمک به دیگران) دلیل ‌به این است که یک ریشه درونى و باطنى در اعماق جان و روح او دارد، آن ریشه را خلق و اخلاق مى نامند.(مکارم شیرازی،۱۳۸۷)

۲-۱-۲ علم اخلاق

برای علم اخلاق تعاریف متعددی بیان شده است. در برخی تعاریف تأکید بر نقش شناخت بوده و علم اخلاق را شناخت فضایل و رذایل اخلاقی دانسته اند. محقق طوسی در تعریف علم اخلاق می‌گوید:

«علمی است به آنکه نفس انسان چگونه خلقی اکتساب تواند کرد که جملگی احوال و افعال که به اراده او از او صادر می شود جمیل و محمود بود.» برخی نیز در تعریف علم اخلاق بر رفتار اخلاقی تأکید دارند. برای ارائه تعریفی جامع تر و دقیق تر از علم اخلاق، می توان آن را به دانشی تعریف کرد که از انواع صفات خوب و بد و چگونگی اکتساب صفات خوب و زدودن صفات بد بحث می‌کند. موضوع علم اخلاق عبارت است از صفات خوب و بد از آن جهت که مرتبط با افعال اختیاری انسان بوده و برای او قابل اکتساب و اجتنابند.(مصباح یزدی،۱۳۸۱) «اخلاق برای نظم و نسق دادن به ابعاد مختلف حیات انسان است. اگر به تبع فارابی ابعاد اصلی زندگی انسان را سه چیز یعنی، فکر و اندیشه ، تحولات روحی و عمل بدانیم در آن صورت می‌توانیم اخلاق را دانشی برای کشف خوب و بد و باید و نبایدهای مربوط ‌به این سه بعد اصلی حیات انسان تعریف کنیم.»(جوادی،۱۳۹۱)

۲-۱-۳ انواع پژوهش های اخلاقی

برای اخلاق سه نوع پژوهش قائلند، که شناخت هریک از آن ها می‌تواند در شناسایی بیشتر فلسفه اخلاق کمک کننده باشد. انواع پژوهش‌های اخلاقی بدین شرح می‌باشد:

۱٫ اخلاق توصیفی

«مقصود از اخلاق توصیفی، مطالعه و پژوهش در باب توصیف و تبیین اخلاق افراد یا جوامع گوناگون است. یعنی گزارش و توصیف اصول اخلاقی پذیرفته شده توسط فرد یا گروه و یا دین خاصی. روش بحث و تحقیق در این نوع مطالعات اخلاقی، تجربی و نقلی است و نه استدلالی و عقلی.» (مصباح یزدی،۱۳۸۱: ۱۸)

۲٫ اخلاق هنجاری

«اخلاق هنجاری به مطالعات و بررسی های هنجاری درباره تعیین اصول ، معیارها و روش هایی برای تبیین ” حسن و قبح”، “درست و نادرست”، “باید ونباید” و امثال آن گفته می شود.این بخش از پژوهش های اخلاقی که گاهی اخلاق دستوری نیز نامیده می شود، به بررسی افعال اختیاری انسان از حیث خوبی یا بدی و بایستگی یا نبایستگی و امثال آن می پردازد…روش بحث در این نوع از مطالعات اخلاقی، استدلالی و عقلی است ، نه تجربی و نقلی.»(همان:۱۹)

۳٫ فرا اخلاق

«مطالعات و بررسی های تحلیلی و فلسفی درباره گزاره های اخلاقی را در اصطلاح”فرا اخلاق” گویند. این بخش از مطالعات اخلاقی که به اخلاق نظری(Theoretical ethics)، اخلاق فلسفی (Philosophical ethics) ، منطق اخلاق (The logic of ethics) و… نیز نام بردار است، به هیچ وجه مشتمل بر تحقیقات و نظریات تجربی یا تاریخی در باب اخلاق نیست… موضوع آن نه اخلاق و رفتار مورد قبول قوم یا دین خاصی است نه افعال اختیاری آدمی، بلکه موضوع این بخش از مطالعات اخلاقی همان جملات و گزاره هایی است که در اخلاق هنجاری عرضه می‌شوند.» (همان:۲۱)

۲-۱-۴ فلسفه اخلاق

به نظر می‌رسد فلسفه اخلاق، عنوان دیگری برای فرا اخلاق است و شامل مباحث توصیفی و هنجاری نمی شود. زیرا فلسفه اخلاق در واقع به بحث و بررسی درباره مبادی تصوری و تصدیقی علم اخلاق و گزاره های اخلاقی می پردازد… «منظور از فلسفه اخلاق، علمی است که به تبیین اصول و مبانی و مبادی علم اخلاق می پردازد و بعضا مطالبی از قبیل تاریخچه، بنیان‌گذار، هدف، روش تحقیق و سیر تحول آن را نیز متذکر می شود.»( همان: ۲۴و۲۵)

فلسفه اخلاق از چراهای اخلاق بحث می‌کند. برای مثال اینکه چرا راستگویی خوب است چرا پاکدامنی خوب است اصولا خوب یعنی چه ؟ آیا خوبی وجود دارد؟ آیا کسب خیر و دفع رذائل فایده حقیقی دارند یا اعتباری؟ الزام اخلاقی و یا مسئولیت اخلاقی به چه معنا است؟ و… به طور کلی فلسفه اخلاق از پیش فرض ها و مبادی علم اخلاق بحث می‌کند.در فلسفه اخلاق به تبیین و تعریف پاره ای از مفاهیم علم اخلاق پرداخته می شود، همانند مفهوم “خیر”، “حسن و قبح”، “فضیلت” ،”سعادت” و… ‌بنابرین‏ می توان اینگونه بیان کرد که فلسفه اخلاق علمی است که درباره برخی مفاهیم مهم و اساسی و درباره برخی پیش فرض های زیربنایی اخلاق و درباره آرای و مکاتب اخلاقی با روش عقلی و فلسفی بحث می‌کند.

۲-۱-۵ تفاوت علم اخلاق و فلسفه اخلاق

تفاوت اولی که میتوان بین علم اخلاق و فلسفه اخلاق قائل شد از نظر تقدم رتبی است. چون فلسفه اخلاق از پیش فرض های زیربنایی علم اخلاق بحث می‌کند، از نظر ترتیب منطقی بر آن مقدم است.

فرق دیگر علم اخلاق و فلسفه اخلاق از نظر روش است. روش بحث در فلسفه اخلاق روش فلسفی و عقلی است اما در علم اخلاق از روش نقلی نیز استفاده مس شود. به عبارت دیگر در اخلاق هم می توان از روش عقلی استفاده کرد هم نقلی مانند نقل از آیات و روایات. اما در فلسفه اخلاق روش بحث عمدتاً روش تحلیل عقلی است و اگر از آیات و روایات استفاده شود به عنوان دلیل نیست بلکه به عنوان شاهد و مثال است.

تفاوت سوم بین فلسفه اخلاق و علم اخلاق در این است که طرح مباحث در علم اخلاق برای توصیف است و در فلسفه اخلاق برای تبیین. برای مثال در علم اخلاق بیان می شود که در اسلام چه کارهایی شایسته است؟ ولی در فلسفه اخلاق بیان می شود که مثلا چرا امانت داری شایسته است؟ و چرا خیانت ناشایست است؟.( مرکز اسلامی انگلیس)

۲-۱-۶ فلسفه علم اخلاق

اخیراً در کنار علم اخلاق و فلسفه اخلاق اصطلاح دیگری به نام “فلسفه علم اخلاق” مطرح شده است. در فلسفه علم اخلاق تاریخچه علم اخلاق ، روش، موضوع و جایگاه آن در طبقه بندی علوم، فایده و غرض و دیگر مشخصات این علم بحث می شود. موضوع فلسفه علم اخلاق ، علم اخلاق است. پس فرق بین علم اخلاق و فلسفه علم اخلاق در موضوع آن ها‌ است. موضوع علم اخلاق فضائل و رذائل اخلاقی است و موضوع فلسفه علم اخلاق ، خود علم اخلاق است و موضوع فلسفه اخلاق عمدتاً پیش فرض ها و مفاهیم مقدماتی علم اخلاق می‌باشد. (همان)

۲-۱-۷ نظریات اخلاقی

دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – ۲-۱۱) جلوگیری از فرار مالیاتی با تقویت ضمانت اجراهای کیفری – 9

بر این اساس افرادی که به قصد فرار از مالیات عالماً و عامداً معاملات و قراردادهای خود را برخلاف واقع با نام دیگران، یا معاملات و قراردادهای مؤدیان دیگر را به نام خود تنظیم کنند نیز مجرم شناخته می‌شوند.

به علاوه افرادی که مانع از دسترسی مأموران مالیاتی به اطلاعات مالیاتی خود یا اشخاص ثالث شوند و یا از انجام تکالیف قانونی مبنی بر ارسال اطلاعات مالی موضوع ماده ۱۶۹ مربوط به مالیات مکرر به سازمان امور مالیاتی کشور خودداری کنند و این امر منجر به زیان وارده به دولت شود نیز مجرم خواهند بود.

بر این اساس ‌در مورد اشخاص حقوقی مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره شخص حقوقی، متفقاً یا منفرداً مشمول احکام این ماده خواهند بود.

بنا ‌به این گزارش مجازات شروع به جرم مالیاتی از سه ماه تا یکسال حبس تعزیری است . ‌بنابرین‏ هر شخص که قصد ارتکاب جرمهای مالیاتی را داشته باشد و شروع به اجرای آن کند ، چنانچه قبل از کشف جرم به میل خود آن را ترک کرده و اسناد و مدارک ملاک تشخیص مالیات را اصلاح نماید تعقیب کیفری نخواهد شد اما بعد از کشف جرم، به مجازات شروع به جرم مالیاتی فوق محکوم خواهد شد، مگر آنکه در جریان تعقیب کیفری و قبل از صدور حکم قطعی با اقاریر و راهنمائی های خود موجب استیفای حقوق دولت شود که در این صورت استحقاق تخفیف مجازات را خواهد داشت.

بنا به اعلام سازمان امور مالیاتی کشف جرم موضوع این ماده از طریق سازمان امور مالیاتی کشور و دستگاه‌های اجرایی نظارتی امکان پذیر خواهد بود.

۲-۱۱) جلوگیری از فرار مالیاتی با تقویت ضمانت اجراهای کیفری

امروزه در تمامی کشورها صاحب نظران مسائل اقتصادی بهترین منبع تأمین هزینه های دولت را مالیات می‌دانند.

در واقع دولت‌ها برای ‌پاسخ‌گویی‌ به نیاز‌های جامعه از جمله حفظ استقلال و تمامیت کشور از طریق تأمین وسایل و تجهیزات دفاعی، ایجاد و توسعه راه‌های ارتباطی و وسایل حمل ونقل و تأمین خدمات و حمایت‌های مالی درجهت بر‌خورداری از تأمین اجتماعی و باز‌نشستگی نیازمند منابع مالی هستند و برای تأمین آن سهمی از در‌آمد یا ثروت افراد را تحت عنوان مالیات دریافت می‌نمایند.

در کشور ما در سالیان متمادی درآمدهای ناشی از فروش نفت، نقش اصلی را در تأمین درآمدهای دولت ایفا ‌کرده‌است. یکی از دلایل این امر را باید، عدم کارایی و وجود نارسایی در نظام مالیاتی کشور به ویژه در خصوص قوانین کیفری مرتبط با این حوزه در هر یک از مراحل جمع‌ آوری اطلاعات، تشخیص و وصول مالیات دانست. در حال حاضر میزان فرار مالیاتی در کشور طبق آمار سازمان امور مالیاتی ۲۵ درصد اعلام شده است که قطعاً بخشی از این امر را باید نتیجه فقدان نظام مالیاتی کارآمد به ویژه در حوزه قوانین کیفری مالیاتی دانست.

آثار سوء فرار مالیاتی در تأمین نشدن درآمدهای مورد نیاز دولت و در نتیجه عدم ارائه خدمات اجتماعی مطلوب و با کیفیت ظهور و بروز پیدا می‌کند. همچنین فرار مالیاتی سبب می‌شود درآمدها در سطح جامعه به نحو متناسب توزیع نشده و انباشت ثروت در دست گروه‌های خاص، نه فقط زمینه تقویت قدرت سیاسی برخی گروه‌ها را فراهم آورد بلکه شکاف طبقاتی ناشی از این امر موجب افزایش تنش سیاسی و اجتماعی در جامعه می‌شود. خلاصه اینکه فرار مالیاتی به عنوان یکی از مصادیق و مظاهر فساد اقتصادی، امنیت اقتصادی مورد نیاز برای گسترش فعالیت‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری را دچار اختلال می‌کند. از این‌رو، اصلاح و تجدید نظر در نظام مالیاتی کشور به ویژه نظام کیفری مالیاتی به منظور بهبود وضعیت اقتصاد ملی امری ضروری و لازم به شمار می‌آید.

برخورداری از یک سیاست کیفری منسجم و جامع در حوزه حمایت از قوانین مالیاتی به موازات فرهنگ‌سازی و بهره‌گیری از سازو کارهای غیر‌کیفری می‌تواند نقش قابل توجهی را در افزایش درآمدهای مالیاتی ایفا نماید. همچنین وجود یک سیاست کیفری روشن و شفاف باعث می‌شود مردم با اطمینان بیشتر در فعالیت‌های اقتصادی وارد شوند و در عین حال در پرداخت بخشی از درآمد حاصل از فعالیت‌های اقتصادی خود به عنوان مالیات مشارکت گسترده‌تری بنمایند. ‌بنابرین‏ یکی از راهکارهای اصلی افزایش کارایی نظام مالیاتی بازبینی و اصلاح نظام حمایت کیفری از این حوزه می‌باشد لیکن برای این امر ضروری است نظام حقوق کیفری کشورمان در خصوص نظام مالیاتی در فرایند تقویت ضمانت اجراهای کیفری مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد.

در حال حاضر قانون لازم‌الاجرا و معتبر در خصوص مالیات‌ها، قانون مالیات‌های مستقیم مصوب سال ۱۳۴۵ می‌باشد که پس از انقلاب، متناسب با ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشور، تغییر و تحولات بسیاری داشته که بیشترین اصلاحات آن مربوط به سال ۱۳۶۶ است. قانون مذبور یک بار دیگر در سال ۱۳۸۰ مورد اصلاح قرار گرفت.

در اصلاحات قانون مذبور در سال‌های مورد اشاره یکی از موضوعات مورد توجه مسئله جرم مالیاتی و قوانین کیفری ناظر بر آن بوده است. اما تغییرات و اصلاحات انجام شده اگر چه در زمان خود ممکن است مؤثر واقع شده باشد اما نقص و ناکارآمدی آن ها در سال‌های اخیر کاملاً مشخص گردیده است. به گونه‌ای که مقنن سعی نموده است این نقص و خلأ در برخورد با فرار مالیاتی را در قوانین دیگر تا حدی برطرف نماید. لذا می‌توان گفت تقویت ضمانت اجراهای کیفری برای مقابله با فرار مالیاتی در سال‌های اخیر مورد توجه مقنن بوده است و در برخی قوانین جدید‌التصویب می‌توان به نمونه هایی از این موارد دست یافت از جمله در قانون جدید مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و همچنین قانون ارتقای سلامت اداری در خصوص فرار مالیاتی به عنوان یکی از بارزترین مصادیق و مظاهر جرائم و مفاسد اقتصادی احکام خاصی را وضع نموده است.

با این حال لازم و ضروری است که در لایحه اصلاح قانون مالیات‌های مستقیم که در حال حاضر در مجلس شورای اسلامی در دست بررسی می‌باشد ‌به این موضوع اهتمام لازم صورت گیرد. نوآوری قابل توجه در این لایحه در خصوص تقویت ضمانت اجراهای کیفری برای برخورد قاطع با فرار مالیاتی می‌باشد ‌به این ترتیب که در ماده (۴۴) این لایحه اولاً مصادیق جرم مالیاتی احصا گردیده است و ثانیاًً برای مرتکبین اینگونه جرائم، مجازات حبس تعزیری از سه ماه تا دو سال پیش‌بینی شده است.

برخی از مصادیق جرم مالیاتی که در ماده (۴۴) این لایحه پیش‌بینی شده است، عبارت است از:

۱ ـ هر شخص که به قصد فرار از پرداخت مالیات، اسناد و مدارک خلاف واقع تنظیم و به آن استناد نماید.

۲ ـ هر شخص که مبادرت به اختفای فعالیت اقتصادی خود و کتمان درآمد حاصل از آن را بنماید.

۳ ـ هر شخص که به قصد فرار از مالیات عالماً و عامداً معاملات و قراردادهای خود را برخلاف واقع به نام دیگران، یا معاملات و قراردادهای مؤدیان دیگر را به نام خود تنظیم نماید.

۴ ـ هر شخص که به موجب مقررات این قانون یا قانون مالیات بر ارزش افزوده مکلف به وصول یا کسر و ایصال مالیات مؤدیان دیگر شده و مالیات مذبور را در مواعد قانونی به سازمان امور مالیاتی کشور ایصال نکند.

 
مداحی های محرم