وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پژوهش های انجام شده درباره راهکارهای توسعه ژئوتوریسم در فیروزکوه(مطالعه موردی تنگه واشی)- فایل ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

در بعضی از موارد جریانهای گرم و مرطوب موسمی اقیانوس هند در لایه زیر جو منطقه (۲ تا ۳ کیلومتری از سطح زمین) تأثیر می‌گذارد که چنانچه با امواج سیستم‌های کم‌فشار عرضهای میانی تداخل نماید، ضمن ایجاد ناپایداری، بارندگیهای شدیدی را به دنبال می‌آورد. در زمستان که سیستم پرفشار جنب حاره ایران را به سوی عرضهای جغرافیایی پایین (زیر ۲۰ درجه شمالی) ترک می‌کند فضای کشور جهت عبور جریانهای کم‌فشار و پرفشار عرضهای میانه (مدیترانه‌ای) مساعد می‌شود. نتیجه این تحولات بارشهای زیادی است که در فصل زمستان اتفاق می‌افتد.
به‌طور کلی عبور سیستمها عمدتاً از غرب به شرق یا از جنوب غربی به شمال شرقی است. جریانهای غربی بیشتر مناطقی را تحت تأثیر قرار می‌دهد که رشته‌کوههای آن دارای روند شمالی‌ـ‌جنوبی باشد (یادآوری می‌شود که در درون سلسله جبال البرز که دارای محور شرقی، غربی است روندهای کوچک شمالی، جنوبی دیده می‌شود) اما جریانهای جنوب غربی ـ شمال شرقی به دلیل دارا بودن مؤلفه قائم بیشترین بارش را بر روی محور جبال البرز بوجود می‌آورد.
در بهار وجود ناپایداری همرفتی در تشدید بارندگی منطقه نقش عمده‌ای را ایفا می‌کند. وجود سیستم فشار زیاد سیبری بر ناحیه شرق آسیا باعث انتقال هوای بسیار سرد به سوی منطقه دامغان شده و دما را به مقدار زیاد پایین می‌آورد. ورود جبهه سرد به منطقه و نزول درجه حرارت در صورت مساعد بودن وضعیت جوی سبب ریزش برف با چگالی کم می‌گردد. بنابر این سیستم فشار زیاد سیبری بنا به موقعیت و نوع جریان تا اندازه‌ای بر روی منطقه اثر می‌گذارد. هر قدر مرکز این سیستم فشار بیشتر باشد شدت جریانها زیادتر شده و در صورت وجود مرکز فشار زیاد با گسترش کمتر، به صورت جریانهای ضعیف‌تری بر روی منطقه عمل می‌کنند. همچنانکه در بالا اشاره شد بخشهای شمالی منطقه متأثر از جریانهای شمالی خزر می‌باشد. صعود توده هوا از نواحی خزر سبب انتقال رطوبت شده و بارندگیهایی را در منطقه مورد مطالعه باعث می‌گردد، لیکن مقدار این ریزشها در مقایسه با تأثیر این جریانات بر دامنه‌های شمالی البرز بسیار کمتر است. بیشترین مقدار بارندگیهای منطقه در اواسط بهار می‌باشد و سهم بارندگیهای تابستانی در مقام مقایسه بسیار ناچیز است.
شبکه‌بندی ایستگاه‌های هواشناسی
تأثیر عوامل مختلف آب و هوایی به منطقه مطالعاتی و مرتفع بودن منطقه و کمبود چشمگیر ایستگاههای درون حوضه‌ای موجب گردید که از ایستگاه‌های مجاور محدوده مطالعاتی جهت آنالیز تجزیه و تحلیل استفاده شود. بدین ترتیب طیف ارتفاعی ایستگاه‌ها از ۸۱۰ متر از سطح دریا (ایستگاه ده‌نمک) تا ۲۷۰۰ متر از سطح دریا (ایستگاه بهان) در محدوده مطالعاتی می‌باشد. بدیهی است هدف اصلی از این گسترش دستیابی به روابط منطقه‌ای مناسب پروژه می‌باشد. جدول شماره (۳-۳) مشخصات عمومی ایستگاه‌های وابسته به وزارت نیرو و سازمان هواشناسی درج گردیده است.
جدول شماره (۳-۷): مشخصات عمومی ایستگاه‌های مورد بررسی به تفکیک سازمان متبوعه

تعداد ایستگاه‌های وابسته
به سازمان هواشناسی

تعداد ایستگاه‌های وابسته به
وزارت نیرو

نوع ایستگاه

تعداد

نوع ایستگاه

تعداد

سینوپتیک

۳

تبخیرسنجی

۵

کلیماتولوژی

۱۲

باران‌سنج معمولی

۲۰

باران‌سنجی

۱۴

باران‌سنج ذخیره‌ای

۸

جمع

۲۹

جمع

۳۳

بررسی صحت و سقم داده‌های بارندگی
اغلب در یک دوره طولانی بر اثر تعویض دستگاه اندازه‌گیری، جابجایی ایستگاه، تعویض مأمور، آماربرداری و یا از بین رفتن حریم ایستگاه ناشی از احداث ساختمان و یا رشد درختان در اطراف آن، آمار همگن بودن خود را از دست می‌دهد. برای کنترل همگنی علاوه بر مقایسه نظری آمار همزمان ایستگاه‌های مورد بررسی، داده‌ها با بهره‌گیری از روش منحنی جرم مضاعف و روش آزمون توالی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

دمای هوا
در مطالعه دمای هوا پارامتر هایی همچون حداکثر دما، حداقل دما و متوسط دمای ماهانه و سالانه مورد اهمیت می باشد. و مورد بررسی قرار گرفته شده است. و دراین راستا آمار به صورت جدول و نمودار ارائه گردیده است.

دانلود پروژه های پژوهشی درباره رابطه حمایت اجتماعی ... - منابع مورد نیاز برای پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

فرضیه اصلی :
بین حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس با میزان افسردگی رابطه وجود دارد.
فرضیه های فرعی:
بین بعد شبکه حمایت اجتماعی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
بین بعد میزان رضایت مندی حمایت اجتماعی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
بین شیوه مقابله ای مسئله مدار با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
بین شیوه مقابله ای هیجان مدار با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
بین شیوه مقابله ای اجتنابی با میزان افسردگی رابطه مستقیم وجود دارد.
۶-۱ متغیرهای پژوهش
این پژوهش ، دارای متغیر مستقل و متغیر وابسته است. در ادامه در تعریف مختصری از هرکدام و متغیرها ارائه می گردد.
متغیر مستقل : حمایت اجتماعی و شیوه های مقابله با استرس
متغیر وابسته : افسردگی
۷-۱تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش
در ادامه تعاریف نظری و عملیاتی هر متغیر به تفکیک ارائه می گردد:
۱-۷-۱تعریف نظری:
حمایت اجتماعی: یک شبکه اجتماعی است که برای افراد منابع روان شناختی و محسوسی را فراهم می کند تا بتوانند با شرایط استرس زای زندگی ومشکلات روزانه کنار بیایند . به طور معمول حمایت اجتماعی سه نوع دارد : وسیله ای ، اطلاعاتی واحساسی .حمایت وسیله ای شامل منابع مادی مانند غذا و پول می شود؛ حمایت اطلاعاتی شامل فر اهم آوردن اطلاعات و یا پیشنهادات است و فرد را قادر می سازد تا با مشکلات وسختی ها کنار بیاید و حمایت احساسی دربرگیرنده عشق ورزیدن، اهمیت دادن و درک طرف مقابل است(کوهن، ۲۰۰۴).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شیوه های مقابله با استرس :راهبردهای مقابله ای به منزله تلاشهای رفتاری و روانشناختی، جهت مهار فشارها و روبرو شدن با موقعیت های تنیدگی زا برای پیشگیری، نظم بخشی و فرونشاندن تنیدگی است(تری، ۱۹۹۴؛ به نقل از پناغی و همکاران، ۱۳۸۷).
افسردگی : نوعی بیماری اختلال خلق که گروهی از اختلالات بالینی می باشد و در آن شخص احساس تسلط از بین رفته و رنج و عذابی عظیم می کند و همراه با یکسری نشانه های تشخیصی بالینی است که حداقل چهار تا از علائم باید به مدت دو هفته بطول انجامد(DSM-IV؛ به نقل از کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷).
۲-۷-۱ تعریف عملیاتی:
حمایت اجتماعی :منظور از حمایت اجتماعی نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه حمایت اجتماعی ساراسون و همکاران (SSQ) ۱۹۸۳ دریافت می کند. .این نمره، میزان حمایت اجتماعی دریافتی او را نشان می دهد که دامنه شدت آن از بسیار خشنود تا بسیار ناخشنود می باشد.
شیوه های مقابله با استرس :منظور از شیوه های مقابله ای نمره ای است که آزمودنی از پرسشنامه راهبردهای مقابله با استرس اندلر و پارکرCISS))1990دریافت می کند.این نمره، میزان استرس او را نشان می دهد که دامنه شدت آن از همیشه تا هرگز می باشد.
افسردگی : نمره ای که فرد جانباز در پاسخ به پرسشنامه زونگ می دهد .این نمره، میزان افسردگی او را نشان می دهد که دامنه شدت آن از هرگز یا به ندرت تا بیشتر اوقات ویا همیشه می باشد.
۸-۱قلمرو پژوهش
۱-۸-۱ قلمرو زمانی
قلمرو زمانی این پژوهش از دی ماه ۹۳ تا شهریورماه ۹۴ است.
۲-۸-۱ قلمرو مکانی
قلمرو مکانی این پژوهش، بنیاد شهید و ایثارگران استان گیلان می باشد.
۳-۸-۱ قلمرو موضوعی
متغیرهای این تحقیق حمایت اجتماعی،شیوه های مقابله با استرس و افسردگی است که در حوزه ی روانشناسی قرار دارند.
فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق
۲-۱پیش درآمد
سلامت یکی از ارکان اصلی توسعه پایدار و بخش لاینفک شکوفایی و ارتقای کیفیت زندگی است. به عبارت دیگر حفظ و ارتقای سطح سلامت پیشنیاز حرکت در راستای برنامه ریزی های اقتصادی و اجتماعی است. سلامت یکی از حقوق اساسی بشر است که مفهومی پویا دارد هر جامعه زمانی از پویایی و نشاط برخوردار است که شهروندان از سلامت جسمی ، روانی و اجتماعی مطلوب برخوردار باشند در این صورت است که جامعه می تواند پله های ترقی و تکامل را طی کند. جنگ به عنوان یک عامل فشار روانی شدید پیامدهای گسترده ی فردی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد که در گستره ی نسل های متمادی تأثیرات چشمگیری بر روابط اعضای یک جامعه می گذارد. از عوارض هرجنگی بروز مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی است که برای افرادی که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم درگیر جنگ بوده اند به وجود می آید.معمولاٌ مشکلات جسمی منجر به بروز نقص عضو می گردد اما آسیب های روانی و اجتماعی تا مدت ها حتی پس از جنگ گریبان گیر آسیب دیدگان خواهد بود. فرد آسیب دیده نه تنها از نظر روانی دچار اختلال می گردد بلکه محیط و خانواده نیز به تأثیر از وی در معرض خطر قرار می گیرند. به طور کلی جنگ یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان شیوع، زمان شروع و سیر اختلالات روانی و رفتاری است. یکی از آثار منفی جنگ به جای ماندن جانبازان زیادی است. از مشکلات اجتماعی و اختلالات روانی، انزوا، تنهایی و عزت نفس پایین می باشد. حمایت اجتماعی افراد را قادر می سازد تا توانایی رویارویی با مشکلات زندگی روزمره و بحران های آن را داشته و به خوبی آن ها را سپری کنند. بنابراین پیوستن افراد به گروه ها و سازمان ها خود دلیلی برای نیاز انسان به حمایت اجتماعی است.
۲-۲حمایت اجتماعی
۲-۲-۱موضع گیری های نظری در خصوص حمایت اجتماعی
۲-۲-۳مفهوم حمایت اجتماعی
محققان مختلف حمایت اجتماعی را به طور متفاوتی تعریف کرده اند به عنوان مثال از نظر ساراسون و همکارانش[۱] حمایت اجتماعی به عنوان وجود و یا در دسترس بودن افرادی که ما می توانیم به آنها تکیه کنیم ، بیان می گردد.افرادی که آنها را به عنوان کسانی که مراقبمان هستند ، برای ما ارزش قائلند و ما را دوست دارند می شناسیم.
نظریه دلبستگی بالبی۱ به شدت روی این تفسیراز حمایت اجتماعی تکیه می کند و معتقد است که حمایت اجتماعی به عنوان شکلی از دلبستگی در اوایل زندگی در دسترس است. بنابر نظر بالبی ، کودکانی که متکی به خود می شوند یاد می گیرند که به عنوان حامی دیگران عمل کنند و در نتیجه آن، احتمال وقوع آسیب شناسی روانی در زندگی آینده شان کاهش می یابد.بابی همچنین عقیده داشت که دسترسی به حمایت اجتماعی ظرفیت،تحمل و غلبه بر ناکامی و چالش های حل مساله را تقویت می کند (ساراسون و همکاران ، ۱۹۸۲).
از سوی دیگر، هاگیهارا و همکارانش۲، حمایت اجتماعی را به عنوان تهیه وصول به اهداف عینی و غیر عینی ، خدمات و منافع (مانند تشویق و اطمینان) در زمینه روابط اطلاعاتی (مانند خانواده، دوستان، همکاران و رئیس) تعریف می کنند (ال ولوو،۲۰۰۷).
کوهن۳ نیز حمایت اجتماعی را مجموعه تمام روابطی می داند که احساس شخص را از اینکه کسانی که برای او مهم هستند و به او اهمیت می دهند، می سازد.حمایت اجتماعی معمولاً بر اساس دو ساختار تعریف می شود که شامل زندگی اجتماعی افراد ( مانند اعضای یک گروه ، وجود وابستگی های خانواده ) و فعالیت های روشن تری ( مانند حمایت عاطفی) است که آنها ممکن است انجام دهند ( آچینو ، ۲۰۰۶).
در تعریف دیگری ، حمایت اجتماعی به مراقبت ، محبت ، عزت ، تسلی و کمکی که سایر افراد یا گروه ها به فرد ارزانی می دارند گفته می شود که این حمایت را ممکن است منابع گوناگونی مانند همسر، خانواده،نامزد، اقوام،دوستان و همکاران، پزشک یا سازمان های اجتماعی به عمل آورند. بنا به سیدنی کاب۴ ، کسانی که از حمایت اجتماعی برخوردارند احساس می کنند کسی دوستشان دارد و به آنها اهمیت داده می شود، دیگران آنها را افرادی محترم ، با عزت و با ارزش به شمار می آورند و خود را بخشی از شبکه های اجتماعی مانند خانواده یا
سازمان اجتماعی می دانند که می تواند منبع کمک های مادی و معنوی و خدمات دو جانبه در هنگام نیاز باشد (سارافینو ، ۱۳۸۷).
[۲]
۴-۲-۲اجزای حمایت اجتماعی
حمایت اجتماعی ، ساختاری پیچیده و شامل حداقل ۳ جزء است : طرح حمایت،ارتباطات حمایتی و مبادلات حمایتی.این عناصر ساختار حمایت اجتماعی انحصاراً دو طرفه نیستند؛ آنها به صورت دو سویه و مشترک بر روی یکدیگر در شیوه های مهمی تاثیر می گذارند برای مثال طرح های حمایتی از تاریخچه تبادلات حمایتی (یا غیر حمایتی) ناشی می شود،تبادلات حمایتی بالقوه در زمینه ای از ارتباطات حمایتی که احتمالاً اثرات مفید دارند رخ می دهد افرادی که از دیگران انتظار دارند حمایتی باشند به احتمال بیشتری نسبت به دیگران ، ارتباطات حمایتی را در زمینه اجتماعی به صورت جدی رشد می دهند (پرس و همکاران۱،۱۹۹۶).
۲-۲-۵ابعاد حمایت اجتماعی
حمایت اجتماعی به دو بعد تقسیم می شود که عبارتند از حمایت اجتماعی ساختاری و حمایت اجتماعی کارکردی. حمایت اجتماعی ساختاری : جنبه های ساختاری،به موقعیت فرد در ساختار اجتماعی اشاره دارد. به عنوان مثال ، مشارکت در سازمانهای اجتماعی ، حفظ ارتباطات اجتماعی و غوطه ور شدن در شبکه های اجتماعی نزدیک، چنین موقعیت های ساختاری ممکن است احتمال دسترسی به حمایت و منابع را افزایش دهد و عملکردی محافظ در برابر شرایط نا مطلوب زندگی فراهم نماید)شربورن و استوارت۲، ۱۹۹۱ به نقل از لی و همکاران۳ ، ۲۰۰۴).
۲-۲-۶انواع حمایت اجتماعی
محققان سعی کرده اند انواع حمایت اجتماعی را طبقه بندی کنند .آنان معتقدند که پنج نوع حمایت اجتماعی وجود دارد.

دانلود پایان نامه درباره ارزیابی پتانسیل مارکرهای ISSR … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

تهیه مواد گیاهی
در این تحقیق از ۱۰ ژنوتیپ گلرنگ زراعی ، Saffire، PI-537598، Quiriego-88، PI-250537 ، Leasf ، S-555 ، IL-111 ،S-541 ، Hartman ، و توده محلی داراب ۷ ، حاصل از مطالعات قبلی استفاده شد که در مطالعات مولکولی و مزرعه ای به ترتیب با نماد های P1 تا P10مشخص شده است.
آزمایشات مزرعه ای و انجام تلاقی ها
۱۰ ژنوتیپ انتخاب شده هر کدام در یک خط جهت انجام تلاقی ها در مزرعه دانشکده کشاورزی شیروان در اوایل اردیبهشت ۹۲ کشت شدند.اخته کردن در گلرنگ موقعی انجام شد که چند گل از غوزه خارج شده بود. برای انجام تلاقی ابتدا برگچه های دور غوزه (براکته ها ) با قیچی حذف شدند تا گلچه هانمایان شوند.گلچه های باز شده را از بیخ با انبرک (پنس مخصوص) کاملاً حذف و بقیه تنک شدند به طوری که۱۵-۱۰ گلچه باقی ماند. سپس با نوک انبرک بر قسمت گردن گلچه فشار وارد کرده و آن را کج نموده تا بشکند و نوک آن را با انبرک کشیده و حذف کرده تا کلاله و خامه نمایان شود.گل های اخته شده و گل های پدری را توسط کیسه های پارچه ای، کاغذی یا آلومینیومی پوشانده شد. روز بعد وقتی که خامه طویلشد، گل های اخته شده توسط گرده گل یا غوزه والد پدری مورد نظر بارور شدند و دوباره با کیسه پوشانده شدند.توجه شود که اخته کردن و انجام تلاقی در هوای گرم انجام نشود که موجب از بین رفتن دانه های گرده و بارور نشدن مادگی خواهد شد.این روش فوق العاده وقت گیر و دشوار است طوریکه یک تکنسین مجرب قادر به اخته کردن ۱۵-۱۰ غوزه در روز خواهد بود.در این روش در هر غوزه تنها ۱۵ گلچه اخته شدند (یزدی صمدی و عبد-میشاهی ،۱۳۷۵و نولز، ۱۹۸۹) .هیبرید های حاصل به همراه والدین در غالب طرح بلوک کامل تصادفی با ۳ تکرار در اردیبهشت ۹۳ درمزرعه آموزشی مجتمع آموزش عالی شیروان جهت داده برداری کشت شدند. صفات مورد نظر عبارتند از تعداد روز تا شروع گلدهی ،تعداد روز تا متوسط گلدهی، تعداد روز تا پایان گلدهی، فاصله تا اولین شاخه فرعی، تعداد شاخه های جانبی، تعداد طبق در بوته ،ارتفاع کل، وزن صد دانه، و عملکرد در واحد بوته می باشند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بررسی مولکولی ژنوتیپ های گلرنگ
استخراج DNA ژنومی
۱۰ ژنوتیپ برای بررسی مولکولی با نشانگر ISSR مورد استفاده قرار گرفتند.در مرحله ساقه دهی (۱۰-۸ هفتگی ) برگها برای استخراج DNA مورد استفاده قرار گرفتند.برگها بلافاصله در ازت مایع قرار داده شدند.پس از انتقال به آزمایشگاه با ازت مایع پودر و در ۸۰- درجه سانتیگراد نگهداری شدند.
اندازه گیری کمیت و کیفیت DNA
برای اندازه گیری کیفیت و کمیت DNA از دو روش اسپکتروفتومتری و الکتروفورز ژل آگارز استفاده شد.در روش اسپکتروفتومتری جذب نوری محلول نوری رقیق شده DNA (به صورت ۱۵ میکرولیتر محلول استخراجی DNA +785 میکرولیتر TE ) در طول موج ۲۶۰ نانومتر اندازه گیری شد. در این طول موج مقادیر DNA به صورت زیر محاسبه شد.
۱OD= 50 ng/µl DNAدو رشته ای
در روش الکتروفورز ژل آگارز ۴ میکرولیتر از هر یک از نمونه های DNA به همراه یک میکرولیتر بافر بارگیری بر روی ژل آگارز ۵/۱ درصد در بافر TBA (0/5X)به مدت یک ساعت با ولتاژ ۷۵ ولت الکتروفورز شدند.سپس ژل با رنگ گرین ویوور رنگ آمیزی و عکس با بهره گرفتن از دستگاه UV ترانس ایلومیناتور مشاهده شد.
آغازگرهای ISSR
در این تحقیق ۱۰ آغازگر از منابع فانگ و رز (۱۹۹۷) و ناگاوکا و اوگی هارا (۱۹۹۷) انتخاب شد. برای رسم دندروگرام آنالیز بوسیله باندهای حاصل از ۵ پرایمر که تنوع خوبی داشتند انجام شد.مشخصات آغازگر ها در جدول( ۳-۱ )آمده است.
جدول ‏۳–۱:مشخصات آغاز گرهای ISSR مورد استفاده.

کد

نام آغازگر

توالی آغازگر

دمایاتصال(سانتیگراد)

۱٫

TCC)5RY-3′)۵′-

۶/۵۷

۲٫

UBC810

۵′-(GA)8 T – 3′

۴/۵۰

۳٫

UBC815

۵′ – (CT) ۸ G-3′

۸/۵۲

۴٫

UBC823

۵′ – (TC) ۸C-3′

۸/۵۲

منابع مورد نیاز برای پایان نامه : مطالب با موضوع : الگوسازی قرآن کریم در مواجهه با … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

فخر رازی می گوید: [کلام خدا«أَتخََّذْتمُ‏ْ»استفهام حقیقی نیست بلکه انکاری است، چرا که جایز نیست خداوند ابطال گفته ی آنان و پرسش از آنان را دلیل گفته ی خود قرار دهد، بلکه منظور آگاهی دادن و هشدار از طریق استدلال است. تنها راه شناخت این فرض، شنیدن است؛ پس مادامیکه دلیل شنیدنی وجود نداشته باشد، باید با این فرض، نظر قطعی داده نشود.][۲۸۶]علامه طباطبائی گوید:[در واقع قرآن در پاسخ به آنان، از اسلوب استفهام استفاده کرده است؛ چرا که از ظاهر داستان روشن است که آنها نسبت به ادعای خود علم ندارند، چون نمی توانند ثابت کنند چنین وعده ای از خدا گرفتند و در کتاب خود نیز مطلبی در تأئید این ادعا ندارند. لذا آیه در سیاق انکار و توبیخ ادعای آنان را ابطال می کند و درآیه ی دوم ازطریق اثباتِ آنچه آنها منکر شدند ادعای آنان را باطل می سازد.«بلی»حرف جواب است که برای اثبات فعلِ منفی ذکر شده در قبل می آید. در اینجا فعل منفی، گفته ی یهودیان است که می گویند:«لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَّعْدُودَهً. . .»«بَلى‏»مفید اثبات است یعنی بیش از آنچه تصور می کنندگرفتار آتش خواهند بود و در واقع آنان به سبب کفر و دروغ تا ابد در آتش جاودان می باشند.درسوره ی مبارکه ی آل عمران، بار دیگر این ادعا مطرح می شود: «أَلَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُدْعَوْنَ إِلىَ‏ کِتَابِ اللَّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلىَ‏ فَرِیقٌ منْهُمْ وَ هُم مُّعْرِضُونَ ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ وَ غَرَّهُمْ فىِ دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفْترَُونَ»[۲۸۷]این آیه شریفه مى‏خواهد بفرماید:«اهل کتاب از بغى و ایجاد اختلاف در دین دست بر نمى‏دارند، براى اینکه هر وقت به ایشان پیشنهاد مى‏شود که تسلیم حکم کتاب خدا شوند، پشت مى‏کنند و زیر بار نمى‏روند و این نیست مگر به خاطر اینکه به این گفتار خود مغرور شده‏اند، که مى‏گفتند:«لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ»، و خلاصه به چیزى مغرور شدند که هیچ سندى بر آن ندارند، و آن را به خدا افترا مى‏بندند و مراد از کسانى که نصیبى از کتاب دارند همان اهل کتابند، و اگر نفرمود: «الذین اوتوا الکتاب. . .»و به جاى آن فرمود«أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ»، براى این بود که بفهماند آن مقدار اطلاعى که از کتاب دارند همه ی معارف کتاب نیست. بلکه مقدارى از آن است، و این بدان جهت است که همه ی کتاب خدا در دستشان نیست، کتاب خدایى که در دست دارند تحریف شده است، و در آن دخل و تصرف نموده و بیشتر اجزایش را از بین برده اند، همچنان که آخر آیه هم مى‏فرماید:«وَ غَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ»به این معنا اشاره دارد، و به هر حال مراد این است که اهل کتاب از حکم کتاب روى گرداندند، به خاطر یک عقیده ی خرافى که داشتند، و آن را به خدا افترا بسته بودند و نتیجه‏اش این شده که به آن عقیده ی خرافى مغرور شوند، و خود را از کتاب خدا بى‏نیاز بپندارند.][۲۸۸]بیضاوی می گوید:[ولیکن سؤال اینجاست که چگونه آیه ی شریفه فرموده است: اهل کتاب فریب افتراى خود را خوردند، و بدان مغرور شدند؛ مگر ممکن است که انسان فریب گفتار خود را بخورد؟ با علم به اینکه گفتارش دروغ و خدعه و باطل است. جواب این است که صاحبان گفتار غرورانگیز نامبرده، نیاکان ایشان بودند، و فریب خوردگان اخلاف و نسلهاى بعدى آنان، و اگر در آیه ی شریفه هر دو را به اهل کتاب نسبت داده است، براى این بود که همه ی آن اسلاف و اخلاف یک امت بودند، و اخلاف، به اعمال اسلاف راضى بودند.][۲۸۹][علاوه بر اینکه مغرور شدن به غرور خود، آن هم غرور به خاطر یک افتراى باطل، با علم به اینکه افترا و باطل است، و اقرار مغرور به اینکه خودم این افترا را بسته‏ام، از اهل کتاب و مخصوصاً از یهودیان دور نیست، براى اینکه اینها همانها هستند که خداى متعال نظیر اینگونه افکار و اعمال و بلکه عجیب‏تر از آن را، از ایشان حکایت نموده آنجا که فرموده:«وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا، وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ؟ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ؟ أَ فَلا تَعْقِلُونَ؟ أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ»[۲۹۰] علاوه بر این، انسان آنچه مى‏کند بر طبق آنچه مى‏داند نیست، بلکه بر طبق آن ملکات خوبى و بدى است که در نفسش پدید آمده است، و عمل را در نظرش زینت مى‏دهد، هم چنان که معتادین به تریاک و هروئین و سیگار و بنگ و. . . وحتى آنها که معتادند به خوردن خاک و امثال آن، علم به مضر بودن آن دارند، و مى‏دانند که این عمل را نباید مرتکب شوند، ولى باز هم مرتکب مى‏شوند به خاطر اینکه هیأت و حالتى در نفس آنان پدید آمده است که ایشان را به طرف آن عمل مى‏کشاند، و مجالى براى تفکر و اجتناب برایشان باقى نمى‏گذارد، و نظائر این مثال بسیار زیاد است. اهل کتاب هم از آنجا که تکبر و ستمگرى و محبت به شهوات در دلهایشان رسوخ نموده است، هر عملى را که انجام مى‏دهند بر طبق دعوت نفس است، در نتیجه افترا بستن به خدا که عادت و ملکه ی آنان شده است، همان باعث غرور ایشان گشته، و چون این عمل ناپسند را مکرر انجام داده ‏اند، کارشان به جایى رسیده است که در اثر تلقین نسبت به عمل خود رکون و اعتماد پیدا کرده‏اند. علماى روان‏شناس هم اثبات کرده‏اند که تلقین هم، کار عمل را مى‏کند، و آثار علم را از خود بروز مى‏دهد. پس افترا که عملى باطل است، با تکرار و تلقین، ایشان را در دینشان فریب داده است، پس صحیح است که بگوئیم اهل کتاب فریب خدعه‏هاى نفس خویش را خوردند.«فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ. . .»در این آیه تهدیدى است به اهل کتاب، که‏وقتى دعوت مى‏شوند به پذیرفتن کتابى که بینشان حکم کند، اعراض مى‏کنند، تهدید به عذابى است که به شکل وضع دنیایى ایشان است، در دنیا وقتى دعوت مى‏شدند به کتاب خدا تسلیم نمى‏شدند و تکبر مى‏کردند، و نمى‏خواستند با همه ی انسانها پیرو یک کتاب باشند، و یک کتاب همه‏شان را در تحت لواى خود جمع کند، ولى در آخرت، همه را یک جا جمع مى‏کنند، و لذا نفرمود:«در روزى که زنده‏شان مى‏کنیم»، و یا«در روزى که مبعوثشان مى‏کنیم»، بلکه فرمود:«در روزى که جمعشان مى‏کنیم»، آن هم در روزى که دیگر اعراض بردار نبوده و هیچ شکى در آن نیست، و خلاصه کلام اینکه از روز قیامت به تعبیر نامبرده تعبیر کرد تا بفهماند اهل کتاب و کفار نمى‏توانند خدا را به ستوه بیاورند. روز فصل قضا، و روز حکم به حق جمع مى‏کنیم، و در آن روز هر کسى تمامى آنچه را که کرده باز خواهد گرفت، بدون اینکه مردم در باز پس گرفتن اعمالشان ظلمى شوند[۲۹۱]، و وقتى مطلب بدین قرار است عقلشان حکم مى‏کند به وجوب پذیرفتن این دعوت، و اینکه اعراض نکنند، و از اظهاراتى که حاکى از این پندار است که خدا را به ستوه آورده و او را شکست داده ‏اند، خوددارى نمایند، براى اینکه قدرت همه‏اش از خدا است، و وضعى که کفار دارند ایام مهلتى و آزمایشى بیش نیست.][۲۹۲]و مجمع البیان از ابوعبیده جراح روایت آورده است که گفت:[به رسول خدا۶عرضه داشتم کدام یک از مردم در قیامت عذابى سخت‏تر دارد؟ فرمود: مردى که پیامبرى را بکشد، و یا مردى را به قتل برساند که امر به معروف و یا نهى از منکر مى‏کند، آنگاه این آیه را تلاوت فرمود:«الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ، وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ»[۲۹۳]،آنگاه فرمود: اى ابوعبیده !بنى اسرائیل در یک ساعت چهل و سه پیامبر را کشتند، عابدان بنى اسرائیل که این را دیدند صد و دوازده نفر از آنان قیام نموده، کشندگان انبیا را امر به معروف و نهى از منکر کردند، و بنى اسرائیل همه ی آنان را تا آخر روز به قتل رساندند، و آیه ی نامبرده راجع به این واقعه است.][۲۹۴] در الدر المنثور از ابن عباس روایت کرده است که گفت: روزى رسول خدا۶ در بیت المدراس[۲۹۵][بر جماعتى از یهود درآمد، و ایشان را به سوى خدا دعوت فرمود: نعمان بن عمرو، و حرث بن زید، پرسیدند اى محمّد۶تو چه دینى دارى؟ فرمود ملت و کیش ابراهیم۷، که دین او دین من است، گفتند:ابراهیم هم که یهودى بود، فرمود: تورات خود شما، بین ما و شما حاکم باشد، تورات را بیاورید و ببینید آیا ابراهیم را یهودى مى‏داند؟ یهودیان از آوردن تورات امتناع ورزیدند، در اینجا بودکه آیه شریفه:«أَلَمْ تَرَإِلَى الَّذِینَ أُوتُوانَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُدْعَوْنَ إِلى‏ کِتابِ اللَّهِ. . .» نازل گردید.][۲۹۶] قرطبی می گوید:[«نزول این آیه، به علت انکار نبوت پیامبر۶از سوی یهودیان است. آن حضرت۶به آنها گفت: بروید زود تورات را که اوصاف در آن آمده بیاورید، آنها از این کار امتناع کردند»][۲۹۷] طبری گوید:[«طبق بهترین قول در تفسیر این مطلب که به نظر من صحیح تر است گفته شود: خداوند از گروهی از یهودیان که نسبت به تورات علم داشتند خبر می دهد و جایز است که درباره ی پیامبر۶و نبوتش باشد و جایز است که درباره ی ابراهیم۷باشد، ولی به هر صورت یهودیان از حکم تورات سرباز زده و امتناع ورزیدند و خداوند متعال ایشان را به جهت انکار آنچه در کتابشان بوده است و پیمان شکنی هایی که کرده اند تکذیب نموده است و در واقع آنان به سبب کفر و دروغ تا ابد در آتش جهنم به سر می برند.][۲۹۸][عبارت«أَلَمْ تَرَ»استفهام انکاری داخل در فعل منفی است ونفی النفی، به معنای اثبات است. پس نفی عدم دیدن به معنای اثبات است. یعنی: به تحقیق حال این یهودیان را دیده ای و برایت یقین شده است. بیان این سیاق برای افاده ی معنای تعجب از احوال آنان است و نیز برای توبیخ آنها به خاطر گفتارها و کردارهایشان و برای روشن ساختن حقیقت گفتار و اعمال آنان است. احبار یهود در واقع به واسطه ی معارف کتاب خود، از حقیقت نبوت رسول۶باخبرند و صدق رسالت او را می دانند، اما از آگاهی خود بهره نمی برند و به تکلیف خود عمل نمی کنند، بلکه طبق هوی و هوس عمل کرده و نفع خویش را برمی گزینند. این عبارت سرزنش و نکوهش زیادی نسبت به یهودیان روا می دارد چرا که با علم و از روی اصرار، حکم کتاب خدا را رها کردند. مقصود از کتابی که برای حکم دادن میان آنان بدان دعوت می شوند، تورات است و برخی گفته اند مراد(قرآن است). نظر اول صحیح تر و بهتر است، چرا که هم اسباب نزول آیه این را تأئید می کند و هم اکثر مفسرین بر آن تأکید دارند و تعجب از احوال آنها و قطع عذر و بهانه ی آنان محکم تر و قوی تر صورت می گیرد. بعد از علم به این که باید به کتاب خداوند برگردند، بعید است راه هدایت را برگزینند، بلکه به طغیان و سرپیچی ادامه می دهند. در واقع بدین اشاره دارد که سرشت و طبیعت این قوم بر اساس روی برگرداندن از حق است. این خصیصه منحصر به زمان خاص نمی شود، بلکه همواره و در همه ی زمانها چنین خصلتی ملازم آنان است. علت این روی برگردانی از حق و عدم پذیرش خیر، این است که آنها مسأله ی عِقاب را برای خود آسان کرده اند و معتقدند که برای مدت زمان زیادی عذاب نمی شوند.«ذَالِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ»، این گفته ی آنان در واقع به نوعی از غرورشان و سبک شمردن وعده ی عذاب خداوند حکایت دارد. اینکه برای دین حرمتی قائل نمی شوند و بی مبالات به معصیت و گناه دست می زنند. دروغها و خیالات باطل آنان در مورد مدت زمان کوتاه عقوبتشان، باعث غفلت آنان در دین گشته است و نهایتاً خداوند با اثبات اینکه ثواب و عِقاب با توجه به ایمان و عمل صالح، صورت می گیرد، در نهایت نیز با بطلان این ادعا سخنان آنها را رد نموده و تکذیب می کند. بی شک در روز قیامت ناگهان غرورشان از بین می رود و به یکباره بطلان خیالاتشان روشن می گردد و به سبب گفتار و اعمالشان با خلود در آتش جهنم مجازات می شوند.][۲۹۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ب) نکات آیات جهت ایجاد الگو
با توجه به آنچه گذشت:
۱- کسانى که کسب گناه کنند و آثار گناه سراسر وجودشان را بپوشاند،اهل آتش و در آن جاودانند.
۲- صاحبان گفتار غرورانگیز، نیاکان یهودیان بودند، و فریب خوردگان اخلاف و نسلهاى بعدى آنان، و اگر در آیه ی شریفه هر دو را به اهل کتاب نسبت داده است، براى این بود که همه ی آن اسلاف و اخلاف یک امت بودند، و اخلاف، به اعمال اسلاف راضى بودند.
۳- خداوند ثواب و عقاب را با توجه به ایمان و عمل صالح می سنجد.
۴- احبار یهود به واسطه ی معارف کتاب خود، از حقیقت نبوت رسول۶باخبرند و صدق رسالت او را می دانند؛ اما از این آگاهی خود بهره نبرده و به تکلیف خودعمل نمی کنند، بلکه طبق هوی و هوس عمل کرده و نفع خویش را برمی گزینند.
۲-۲-۵- ادعای یهود مبنی برحصر ایمان به آنچه بریهود نازل شده است
وقتی یهودیان به پذیرش اسلام دعوت می شوند بهانه می آورند، که ما مکلف هستیم تنها به کتاب خود، تورات ایمان آورده و تنها به ایمان به آن، بسنده کنیم. اگر آنها واقعاً به پیامبرشان ایمان داشتند، بعد از آن همه نشانه و معجزه از فرمان او در پرستش خداوند سرپیچی نمی کردند و به پرستش گوساله نمی پرداختند. قرآن در واقع ادعای یهودیان در مورد(ایمان به کتاب نازل شده بر خودشان)را تکذیب می کند. یهودیانی که به حضرت محمّد ۶ایمان نیاوردند، به علت بشارتها و توصیفات ذکر شده از پیامبر۶در تورات، در حقیقت در ادعای ایمان خود به تورات دروغ می گویند! پس از آنها خواسته می شود به تورات که قرآن هم مؤید آن است، ایمان بیاورند.
الف) نگاهی به تفاسیر
قرآن این ادعای آنان را مطرح می کند:«وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ ءَامِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَ یَکْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَ. . .»[۳۰۰][خداوند براى روشن کردن ضعف ایمان و سستى عقیده و کمى آشنایى آنان فرمود: موسى۷براى شما دلائل و معجزاتى آورد که راهنماى صدق و دلیل بر پیامبرى او بود مانند ید بیضاء و بیرون آمدن آب از سنگ و شکافتن دریا و اژدها شدن عصا و. . . که خداوند آنان را «بیّنات»نامید، چون هر بیننده را راهنمایى می کند و روشن می سازد، نشانه ها و معجزات دال بر صدق نبوت است و تنها با اذن الهی و تسخیر از جانب خداوند امکان پذیر است و بشر عادی قادر به انجام آن نیست. سپس گوساله را به عنوان معبود اتخاذ کردید، بعد از آنکه موسى۷از شما جدا شد و به میقات پروردگار رفت. شما ستمکارید.زیرا که کافر شدید و پرستش گوساله نمودید در حالى که پرستش براى غیر خدا، شایستگى ندارد.][۳۰۱]نه تنها نسبت به ماوراى تورات اظهار کفر نمودند، بلکه یهودیان به خود تورات هم کفر ورزیدند.[سؤال از اینکه (پس چرا پیامبران خدا را کشتید؟) فرع و نتیجه ی دعوى یهود است، که مى‏گفتند: «نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا»تنها به تورات که بر ما نازل شده ایمان داریم، و حاصل سؤال این است که: اگر اینکه مى‏گوئید: (ما تنها به تورات ایمان داریم) حق است، و راست مى‏گویید، پس چرا پیامبران خدا:را مى‏کشتید؟، و چرا با گوساله‏پرستى به موسى۷کفر ورزیدید؟و در آن دو قول مطرح است: اولاً این گفتار را در حقیقت از روى استهزاء و تمسخر گفتند و منظور این است: گفتار تو را شنیدیم و امر تو را نافرمانى کردیم. ثانیاً آنان چنین گفتارى نداشتند ولکن عملکردشان مطابق با این گفتار و به اصطلاح زبان حالشان بود.][۳۰۲]خداوند از رسول خود می خواهد که در تکذیب ادعای آنان در ایمان به کتاب تورات (نازل شده بر آنان) بگوید: تورات که شما را از قتل انبیاء:نهی کرده است، پس چگونه با ایمان به تورات، انبیاء را کشتید و بار دیگر آنها را تکذیب می کند. موسی۷با آیات روشن که دلیل صدقش بود نزد شما آمد، ولی شما با رفتن او به میقات، گوساله ای برای خود اختیار کردید.[منظور از«بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ. . .»قرآن کریم است. اینجا از منزل علیه(محمّد۶)اسمی به میان نیامده: اولاً به سبب روشن شدن این مطلب و دیگر با توجه به اینکه در وجوب ایمان به کتاب، علم به فرستاده شدن آن از سوی خداوند کفایت می کند. وقتی در جان آدم مسجل شود که قرآن از سوی خداوند است به دنبال آن، این مطلب هم در جان آدمی نقش می بندد که قرآن بر محمّد۶نازل شده است. پاسخ یهودیان به عناد و لجاجت آنان دلالت دارد. از آنها خواسته می شود که به تمام کتب آسمانی ایمان آورند اما آنها تنها خود را مقید به کتاب نازل شده برخویش (تورات) می کنند. تنها به برخی از کتب آسمانی ایمان می آورند. بی شک ایمان آوردن به برخی و کافر شدن به برخی دیگر به معنی کفر به همگی آنان است و کفر یهودیان به قرآن کریم را صراحتاً بیان می دارد.][۳۰۳] بنا به قول طبری،[منظور از (وراء)،(سوی) است.(وراء) یعنی(به جز تورات) این که قرآن، تصدیق کننده ی تورات یهودیان می باشد به معنای آن است که تورات به نبوت رسول۶دلالت دارد.][۳۰۴] زمخشری می گوید:[از آنجا که آنها به آنچه مطابق تورات است کافر شدند از این رو پس در واقع به تورات کافر شده اند.][۳۰۵] خداوند به رسول خود۶دستور می دهد آنها را توبیخ کند و با دلیلی الزامی، ادعای ایمان آنها به تورات را باطل نماید که اگر به تورات ایمان دارید پس چرا وقتی تورات، کشتن انبیاء:را حرام کرده و امر به تصدیق و اطاعت می دهد، عملی خلاف آن انجام دادید. و بار دیگر در رد ادعای آنان مبنی بر اطاعت تنها از کتاب نازل شده به خویش یعنی تورات می فرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا ءَاتَیْنَاکُم بِقُوَّهٍ وَ. . .»[۳۰۶] شما آن زمان از پذیرش و اطاعت از تورات سر باز زدید.خداوند به رسول خود دستور می دهد که آنان را به خاطر دروغ هایشان توبیخ کند.آنگاه از پاسخ آنان که نشان از عنادشان دارد حکایت می کند«قَالُواْ سمَِعْنَا وَ عَصَیْنَا»زمخشری گوید:[خداوندبه آنها گفت: گوش کنید یعنی بپذیرید و اطاعت کنید.اما آنها گفتند شنیدیم اما نه شنیدن برای اطاعت.][۳۰۷]درمیان مفسرین درباره ی اینکه آیا این لفظ حقیقتاً بر زبان آنها جاری شده یا اینکه آنها مرتکب عملی شدندکه مجازاً به همین معنا بوده، اختلاف نظر است. فخر رازی گوید:[اکثر مفسرین معتقدند آنها تحقیقاً چنین حرفی زدند. ابومسلم گوید: ممکن است به معنی این باشد که شنیدند اما عصیان کردند، و بعد این مطالب در قالب گفتار بیان شده در حالی که آنها چنین حرفی نزدند. ولی احتمال اول درست تر است چون عدول از ظاهر کلام بی دلیل جایز نیست.][۳۰۸] «أُشْرِبُواْ فىِ قُلُوبِهِم الْعِجْلَ»: اشاره به تعلق خاطر شدید یهودیان و علاقه آنان به گوساله دارد به طوری که این علاقه همچون آمیخته شدن آب در اعماق بدن، در قلبهایشان استقرار داشت. علاقه ی آنان به گوساله، از کفر سابق آنان نشأت می گیرد.«إِیمَانُکُمْ»اضافه شدن«إِیمَانُ»به «کُمْ»از جهت تهکم و نوعی ریشخند است، که خردهای آنان به استهزاء گرفته می شود. اینکه ایمان آنها ایمان واقعی نیست، بلکه ایمانی موهوم است. دکتر محمّد عبدالله درّاز درباره ی این آیه می گوید:[«کلام قرآن را در این زمینه نصیحت وار توصیف می نماید که کلام الله برای دعوت از یهود به ایمان آوردن به قرآن، از آنها خواسته است همچون تورات، به قرآن ایمان آورند و اضافه می کند مگر نه اینکه شما به خاطر منزل بودن تورات از سوی خداوند متعال، به تورات آورده شده توسط حضرت موسی۷ایمان آوردید؟ قرآنی که حضرت محمّد۶آورده نیز، از سوی خداوند بر او نازل شده پس به قرآن هم ایمان آورید. قرآن برای این منظور به جای تصریح به اسم قرآن، به کنایه از آن سخن می راند«ءَامِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ»در اینجا با ذکر دلیل، دعوت صورت می گیرد، چرا که دعوت و دلیل در یک لفظ جمع شده است. عدم ذکر نامی از محمّد۶به عنوان (منزل علیه) بدین حکمت است که اولاً در واقع او جزء کامل کننده ی وصف قرآن منزل محسوب می شود و ثانیاً آن که رسیدن این نام به گوش دشمنان باعث کینه ها و دشمنی ها می شود و در آن صورت هدف مورد نظر در اصلاح و ایجاد الفت محقق نمی گردد. پاسخ یهودیان این است که ما فقط به صرف اینکه تورات از سوی خدا نازل شده به آن ایمان نداریم، بلکه به خاطر این به آن ایمان داریم زیرا خداوند تورات را برای ما فرستاده است. اما قرآن بر ما نازل نشده پس قرآن شما برای خودتان، و تورات ما نیز برای خودمان. پس هر امتی شریعت و روش خود را داشته باشد. قرآن تمام این معنا را در عبارت «نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا»به ایجاز بیان می کند. و انحصار ایمان آنها، تنها به آنچه بر آنان نازل شده، در واقع به کفر آنان نسبت به غیر خود اشاره دارد، لذا در توضیح سخن آنان می فرماید «یَکْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ»بعد نوبت به مجادله و مناقشه در آنچه ظاهر کردند و آنچه در باطن پنهان داشتند می رسد. می بینیم خداوند به جای هر سخنی در باب ادعای ایمان آنها به کتابشان، وجوب ایمان به سایر کتابهای منزل از ادعای آنان را نتیجه می گیرد: چگونه ایمان به کتابتان موجب کفر نسبت به آنچه مانند کتابتان حق است، بلکه تمام حق است،«وَ هُوَ الْحَق»می باشد؟ آیا حق با حق در تعارض است و ایمان به یکی، موجب کفر به دیگری است ؟ مسئله ی کتاب جدید و کتابهای آسمانی قبلی، مسئله ی دو حق نیست. گاه دو چیز هر دو حق هستند، ولی همدیگر را تکذیب نمی کنند، بلکه در دو شأن مختلف هستند که شاهدی بر برخی از یکدیگر نیستند، ولی این کتاب آسمانی به عنوان شاهد و تصدیق کننده ی کتابهای آسمانی قبلی آمده؛ پس چگونه مؤمنانِ به کتب قبلی، آن را تکذیب می کنند. مرض عناد و کفر از گذشته در وجود یهودیان بوده و قلوب آنان از آن سیراب گشته است. کفر به آنچه بر محمّد۶نازل شده، در واقع ادامه ی سلسله کفرهای آنها بر آنچه بر آنان نازل گشته بود، می باشد و برای این مطلب شواهد تاریخی مقتضی بیان می شود که به هیچ وجه قابل انکار نیستند: «قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِیَاءَ اللَّهِ مِن قَبْلُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِین»قرآن کریم به شیوه ای زیبا نتیجه را به دست می آورد به طوری که شنونده از تکذیب آنچه در کتابهایشان بیان شده می فهمد آنها نسبت به خود کتابشان نیز دروغ می گویند. آیا کسی که به گفتارصادقانه ی تو دروغ می بندد، می تواندمصدق و تصدیق کننده ات باشد؟و آیا تکذیب کننده ی تو پشتیبان و تصدیق کننده ی تست؟و بار دیگر نمونه ای از نادرستی و انحرافات آنان همچون پرستش گوساله را، ذکر می کند و نهایتاً با دو واژه ی «ظلم»و«بِئْسَمَا »نهایت زشتی و پستی آنان را نشان می دهد][۳۰۹].
ب) نکات آیات جهت ایجاد الگو
با توجه به انچه گذشت:
۱- بهانه ی دروغین یهودیان در دعوت به پذیرش اسلام، که ما تنها مکلف به ایمان به تورات هستیم.
۲- یهودیان نه تنها نسبت به ماوراى تورات اظهار کفر نمودند، بلکه به خود تورات هم کفر ورزیدند.
۳- ایمان این دسته از یهودیان، ایمان واقعی نیست، بلکه ایمانی موهوم است که قرآن کریم با نوعی ریشخند، خردهای آنان را به استهزاء می گیرد.
۴- اینکه قرآن، تصدیق کننده ی تورات یهودیان می باشد، به معنای آن است که تورات به نبوت رسول اکرم۶دلالت دارد.
آنچه بر این اساس می تواند الگو قرار گیرد این است که آن دسته از یهودیان که برای برتری طلبی ومنحصر کردن ایمان در آنچه بر آنان نازل شده، در واقع به کفر آنان نسبت به غیر خود اشاره دارد، خداوند به جای هر سخنی در باب ادعای ایمان آنها به کتابشان، وجوب ایمان به سایر کتب منزل از ادعای آنان را نتیجه می گیرد و درحقیقت می آموزد که فرستنده ی تمام کتب آسمانی، واحد است و لذا باید به تمامی رسولان وی:و کتب آسمانی(حقیقی نه تحریف شده) ایمان داشت.
۲-۲-۶- ادعای یهود مبنی براین که هدایت تنها در پیروی از آئین یهود است
یهودیان مدعی هستند که تنها راه آنان حق بوده و به هدایت و حقیقت، می انجامد و هر کس یهودی نباشد در واقع هدایت یافته نیست و مخالفان طریقت آنان، در حقیقت به دور از راه درست و صواب هستند. شهادت خداوند مبنی بر حنیف بودن ابراهیم۷و بری بودن از یهودیت و نصرانیت نزد اهل کتاب وجود دارد که از طریق قرآن به آنها ابلاغ شده است. این آیه می تواند در انکار و عدم اقرار اهل کتاب به خبر قرآن مبنی بر یهودی و نصرانی نبودن ابراهیم۷باشد.
وقتی کلام الله به تبعیت از پیامبر۶دعوت نمود، برخی از اهل کتاب به او ایمان آوردند و از اوصاف و نشانه های ذکر شده در کتاب هایشان سخن گفتند. برخی نیز موارد ذکر شده در این دو کتاب را منکر نشدند، ولی گفتند مدلول این اشارات، پیامبری است که هنوز نیامده.
لذا برخی از اهل علم و اهل تحقیق در گذشته و حال، به تحقیق و بررسی بشارت ها و اوصاف وارد شده دراین دو کتاب پرداختند و وجه انطباق آنها را با حضرت پیامبر۶روشن ساختند. به طوری که کوچکترین تردیدی برای طالب حقیقت باقی نمی ماند که او همان رسولی است که انبیاء به بعثت و رسالت وی بشارت دادند. از جمله این بشارت ها مطلب بیان شده در داستان حضرت داود۷کتاب مقدس فعلی است:«. . . ذریّت تو را که از صلب تو بیرون آید، بعد از تو استوار خواهم ساخت، و سلطنت او را پایدار خواهم نمود، او برای اسم من خانه ای بنا خواهد نمود و کرسی سلطنت او را تا به ابد پایدار خواهم ساخت»[۳۱۰] از آنجائی که روایتی[۳۱۱] وارد شده است که امت اسلام مسائلی چون مسائل قوم بنی اسرائیل را پشت سر خواهند گذارد، می توان از این مطلب در مورد حضرت داود۷وفرزند برومندش حضرت سلیمان۷به حضرت ابراهیم۷و فرزند برومندش حضرت اسماعیل۷که خانه ی خدا را ساختند یاد نمود. بدین واسطه حضرت محمّد۶از سلاله ی پاک حضرت اسماعیل مشخص می گردد که با پدر بزرگوارشان حضرت ابراهیم۷،خانه ی خدا را به اسم«بیت الله»بنا نمودند. در پایان آیه، خداوند متعال به اهل کتاب هشدار می دهد که به اتکاء انتساب نژادی به اجداد صالح و پیامبر۷، و شفاعت اجدادشان نباشند، چرا که در واقع این اعتماد نوعی امید واهی و خیال و پنداری باطل است.و آیه مؤکداً به اهل کتاب گوشزد می کند در مقابل شما دینی قرار دارد که به پیروی از آن دعوت شدید، دعوتی که توأم با دلیل و حجت و برهان است. پس در دلائل صحت آن و حکم والای آن بیاندیشید و به ادعای اینکه پیامبران گذشته بر طریقت شما بودند، این دین را رد نکنید چرا که این ادعا سودی به حال شما ندارد.
الف) نگاهی به تفاسیر
این ادعای یهودیان در آیات قرآن کریم مطرح شده است.[۳۱۲] از آنجایى که هم یهودیان و هم مسیحیان ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط:را از اهل دین و آئین خود مى‏شمردند، یهودیان آن حضرات را یهودى و مسیحیان، مسیحى مى‏پنداشتند و معتقد بودند که آئین و کیش حق از نصرانیت و یهودیت همان آئین و کیشى است که به موسى و عیسى۸دادند.[۳۱۳][از ابن عباس روایت شده است: عبدالله ابن صوریا الأعور به رسول خدا۶گفت: تنها ما هدایت شده هستیم، پس محمّد از ما پیروی کن تا هدایت شوی ! نصاری هم همین را گفتند و خداوند آیات ۱۳۵تا ۱۴۰درسوره ی بقره را نازل فرمود.][۳۱۴]عبارت«وَ قَالُواْ کُونُواْ هُودًا»حکایت از ظن وخیال اهل کتاب دارد و اینکه هر یک از یهودیان و مسیحیان هدایت را منحصر به تبعیت از آئین خود می دانستند و هریک دیگری را تکفیر می نمود. آنگاه خداوند پاسخ لازم را به رسولش بیان می کند:«قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْرَاهِمَ حَنِیفًا وَ مَا کاَنَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ»ملت به معنای دین است.[«حنیف. . . – مستقیم، متمایل از باطل به سوى حق» و به همین جهت شریعت ابراهیم«حنفیه»یعنى متمایل از یهودیت و نصرانیت نامیده شده است و درحدیث است که‏ محبوبترین شریعت‏ها در نزد خدا«حنفیه»است که بر اساس سهولت پایه‏گزارى شده است و آن شریعت اسلام است که در آن مشقتى نیست.][۳۱۵][حنیف در اصل به معنای روی بر گرداندن از هر دین باطل، به سوی دین حق است. وصف ابراهیم۷، به حنیف در واقع متضمن این معناست که آن حضرت۷از ادیان باطل دوران خویش به دین حقی که خداوند به وی فرمود روی کرد. برخی از مفسرین حنیف را مشتق از واژه ی «حنف»به معنای اعتدال و مستقیم بودن می دانند. ][۳۱۶]
فخررازی می گوید:[اهل لغت«زبان شناسان»درباره ی واژه ی «حنیف»دو نظر دارند. اول:«حنیف»به معنای درست، راست و مستقیم است. از این رو به خاطر خوشبینی به فرد لنگ«احنف»می گویند. به روایت از محمّدبن کعب القرظی هر کس تسلیم خداوند شود و انحراف در زمینه ای نداشته باشد حنیف نامیده می شود.
دوم: «حنیف»یعنی«مایل»، چرا که «احنف»کسی است که هر یک از پاهایش از ناحیه انگشت به سوی پای دیگر کج و متمایل است. «تحنف»یعنی کج شد، مایل شد. معنی آیه این است که ابراهیم۷به دین خداوند مایل شد یعنی روی کرد و قول خداوند«بَلْ مِلَّهَ إِبْرَاهِمَ حَنِیفًا»در واقع مخالفت بایهودیان و مسیحیان است][۳۱۷]
لذا هر دو دسته از مفسرین به یک معنا قائلند و هر دو، روی کردن به باطل را از حنیف نفی می کنند و پایداری در راه حق و بر جاده ی حق بودن را صفت حنیف می دانند.«بَلْ»در ابتدای جمله، مفهوم جمله ی قبل را نفی می کند. جمله ی قبل،«وَ قَالُواْ کُونُواْ هُودًا»می باشد و«بَلْ»با نفی این قول، اثبات می کند که هدایت تنها در تبعیت از روش و راه ابراهیم۷و پیروان راه او یعنی محمّد۶است. در این دو بخش از آیه، یهودیان به تبعیت از آئین صحیح و راه و روش مستقیم و دور ازشرک ابراهیم۷دعوت می شوند.و تلویحاً اشاره می شودکه آئین آنان درست نیست و بر جاده ی مستقیم حق، قرار ندارد و ادعای آنان در پیروی از ابراهیم۷، ادعایی بی اساس است چرا که آنها برای خداوند شریک قائل می شوند و به خداوند نسبت ناروا می دهند.
علامه طباطبائی می گوید:[اینک در این آیه نتیجه مى‏گیرد که اختلاف و انشعاب‏هایى که در بشر پیدا شده، دسته‏اى خود را یهودى، و دسته‏اى دیگر مسیحى خواندند، همه ساخته‏هاى هوى و هوس خود بشر است، و سخن کوتاه این که جمله: «وَ قَالُواْ کُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى‏»اجمال این تفصیل است که «وَ قَالُواْ کُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى‏ تهَْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّهَ إِبْرَاهِمَ حَنِیفًا»، یعنى یهود گفتند. بیائید همه یهودى شوید، تا هدایت یابید، نصارى هم گفتند: بیائید مسیحى شوید، تا همه راه یابید، و منشأ این اختلاف دشمنى ما بین ایشان با یکدیگر بود. سپس خداوند همگان را به یک پاسخ کامل و یک رویکرد یکپارچه توصیه می کند، و می خواهد از تعصب دست بردارند و از وحی الهی که خداوند رسولش را منذر و مبشّر به آن قرار داده تبعیت کنند و میان پیامبران الهی:تفاوت قائل نشوند: «قُولُواْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ»][۳۱۸] فخررازی گوید:[اگر گفته شود، ایمان به ابراهیم، موسی و عیسی:،در حالی که شریعت آنها منسوخ است؛ چطور جایز می باشد؟ در پاسخ باید بگوئیم: ما معتقدیم که هر یک از این شرایع در دوران و در زمان خود بر پایه ی حق بوده اند و نباید بدانها ایمان نداشت. یهودیان نبوت پیشینیان را با وجود دلایل و معجزات به رسمیت نشناختند و نبوت محمّد۶را با وجود معجزه ی او رد کردند و همینجا است که تفاوت ما با آنان روشن می شود.[۳۱۹] اسباط جمع سبط به معنای نوه است. فرزندان یعقوب، نوادگان ابراهیم و اسحاق:، اسباط نامیده می شوند. قرطبی می گوید: اسباط دوازده فرزند یعقوب۷هستند. فرزندان هر کدام از اینها یک امت شده اند. و روایتی از ابن عباس این معنا را روشن می سازد: تمام انبیای الهی از بنی اسرائیل هستند به جز ده نفر: نوح، شعیب، هود، صالح، لوط، ابراهیم، اسحاق، یعقوب، اسماعیل:و محمّد۶٫][۳۲۰] [خداوند سبحان در این آیه بدون تکرار فعل، عیسی۷را به موسی۷عطف کرده است، چرا که عیسی۷در تصدیق تورات آمد و تنها برخی احکام ساده ی آن را منسوخ کرد«وَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینْ‏َ یَدَىَّ مِنَ التَّوْرَئهِ وَ لِأُحِلَّ لَکُم بَعْضَ الَّذِى حُرِّمَ عَلَیْکُمْ»[۳۲۱]خداوند ایمان به خود را بر سایر ایمان ها مقدم داشته، چرا که ایمان به انبیاء و ایمان به آنچه بر آنها نازل شده در واقع متوقف بر ایمان به خداوند متعال است. سپس ایمان به آنچه بر ما مسلمانان نازل شده یعنی«قرآن»بر سایر کتب آسمانی و شریعت ها مقدم گشته است، چرا که ایمان به قرآن باید هم به صورت اجمالی و هم باید به صورت کامل و شامل باشد، اما ایمان اجمالی به شریعت انبیای پیشین کفایت می کند.منظور از آنچه بر مسلمانان نازل شده، قرآن و یا معارف قرآنى است، و سپس آنچه را که بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب:نازل شده، و بعد از آن، آنچه بر موسى و عیسى۸نازل شده ذکر کرد، و اگر موسى و عیسى۸را از سایر انبیاء جدا کرد و آنچه را بر آن دو نازل شده به خصوص ذکر کرد، بدان جهت بود که در آیه ی شریفه روى سخن با یهود و نصارى بود، و آنها مردم را تنها به سوى آنچه بر موسى و عیسى۸نازل شده دعوت مى‏کردند.«لَا نُفَرِّقُ بَینْ‏َ أَحَدٍ مِنْهُمْ»[۳۲۲] نباید میان انبیای الهی تفاوت قائل شد و باید به کلیه انبیاء ایمان داشت.][۳۲۳] [ایمان به یکی و کفر به دیگری در واقع به معنای کافر شدن به تمامی آنان است.«فَقَدِ اهْتَدَواْ» به معنای ترغیب برای پیروی از حق وحقیقتی است که مؤمنان تابع آن می باشند.اگرمثل شما ایمان آوردند هدایت شده هستند و به بلوغ و رشدرسیده اند. آوردن کلمه«مِثْلِ»با اینکه اصل معنا «فَإِنْ ءَامَنُواْ بِمِثْلِ مَا ءَامَنتُم بِهِ »، پس اگر ایمان آورند به آنچه شما بدان ایمان آورده‏اید است، به این منظور بوده که با آوردن آن، شاهرگ دشمنى و جدال را زده باشد، چون اگر مى‏فرمود: (آمنوا بما آمنا به، ایمان آورید به همان دینى که ما بدان ایمان آوردیم) ممکن بود در پاسخ بگویند (نه، ما تنها به آنچه بر خودمان نازل شده ایمان مى‏آوریم، و به غیر آن کافریم، همچنان که همین پاسخ را دادند).ولى اگر به جاى آن بفرماید. که همین طور هم فرمود: (ما به دینى ایمان آوردیم که مشتمل نیست جز بر حق، و در آن غیر از حق چیزى نیست، پس شما هم به دینى مثل آن ایمان بیاورید که غیر از حق چیزى در آن نباشد) در اینصورت خصم دیگر، بهانه‏اى ندارد که جدال کند، و جز پذیرفتن چاره‏اى ندارد، چون آنچه خود او دارد حق خالص نیست.][۳۲۴] صاحب بحرالعلوم گوید گوید:[«وَّ إِن تَوَلَّوْاْ فَإِنمََّا هُمْ فىِ شِقَاقٍ»حال آنان در روی گردانی از دعوت الهی بیان می شود. خداوند به پیامبر۶و مؤمنان وعده می دهدکه در مقابل آنها یاری شان کند و از شر آنها در امان بدارد. خداوند با مبالغه در وصف این صفت را، شدت مخالفت و عناد آنان را روشن می سازد.در ادامه ی آیات، خداوند به پیامبر خود دستور می دهد تا با تذکر یادآوری بیشتر، دلایل آنان را تکذیب نماید«قُلْ أَ تُحَاجُّونَنَا فىِ اللَّهِ وَ هُوَ رَبُّنَا وَ رَبُّکُمْ وَ لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَکُمْ أَعْمَالُکُمْ وَ نحَْنُ لَهُ مخُْلِصُونَ»دو دلیل در ابطال ادعای اهل کتاب است.آنها ادعا کردند که بودن امر پیامبری در میان آنها شایسته تر است اما در رد ادعای آنان گفته می شود که نسبت بندگان به خداوند متعال یک نسبت واحد است. او پروردگار و آنها بنده هستند و درجه بندی بندگان بر اساس اعمال نیکو و اخلاص برای خداوند صورت می گیرد. خداوند بهتر از هر کس می داند که رسالتش را کجا قرار دهد و وحی خود را در هر کس شایسته بداند قرار می دهد. اینک اراده کرده است وحی خود را بر محمّد۶نازل کند و دین این پیامبر عربی امی را، دین جاودان وهدایت و نور و رستگاری دنیا و آخرت قرار دهد.در آیه، اعمال مسلمانان نیکو و اعمال مخاطبان ناپسند توصیف نشده است، چرا که در این صورت مخاطبان از شنیدن سخنان حق روی بر می گردانند.][۳۲۵]در اینجا به طورکنایه و به گونه ای لطیف اشاره می شود که مخاطبان نسبت به خداوند اخلاص ندارند و می فرماید ما نسبت به خداوند مخلص هستیم و مثل دیگران ایمان خود را به شرک نیآمیخته ایم. استفهام در آیه همراه انکار است و انکار دلایل آنها در دین خداوند و انکار گفته ی آنها مبنی بر اینکه ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب:و اسباط همگی یهودی یا نصرانی بودند و می فرماید:«قُلْءَ أَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ»سخن آنها با علم خداوند تطابق ندارد و خداوند به ما خبر داده است که ایشان همه از یهودیت و نصرانیت به دور و بلکه همه مسلمان بودند. یعقوب۷هنگام مرگ به فرزندانش وصیت کرد که بر دین اسلام از دنیا بروند. تورات و انجیل نیز در واقع بعد از تمامی این انبیاء:، نازل شده اند و بی شک هرگز اهل کتاب نمی توانند ادعا کنند که از خدا بیشتر می دانند چون در صورت چنین ادعایی باید به آنها بگوئیم اساساً ادعای شما پوچ و باطل است. نهایتاً آیه با سخنی جامع و محکم تمامی دلایل آنها را رد کرده و می فرماید:«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَتَمَ شَهَدَهً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»هیچ کس ظالم تر از کسی که شهادت ثابت الهی را کتمان کند نیست و خداوند شهادت می دهد که این انبیاء یهودی و نصاری نبوده بلکه بر دین اسلام بودند.] طبری می گوید:[در مورد ابراهیم،اسماعیل،اسحاق و یعقوب:و اسباط، یهودیان و مسیحیان از چه شهادتی از سوی خداوند باخبر بودند؟ در پاسخ گفته می شود:[شهادت خداوند در مورد حنیف و مسلمان بودن انبیاء نزد یهود و نصاری در تورات و انجیل موجود بوده و خداوند به آنها دستور می دهد از سنت و آئین خود تبعیت کنند، ولی در زمان دعوت نبی خدا۶به اسلام، آنها منکر این مطلب شدند وگفتند:«وَ قَالُواْ لَن یَدْخُلَ الْجَنَّهَ إِلَّا مَن کاَنَ هُودًا أَوْ نَصَارَى‏»[۳۲۶] و گفتند:«وَ قَالُواْ کُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى‏ تهَْتَدُواْ»]«وخداوند این آیات را در تکذیب سخن آنها و کتمان حقیقت و دروغ بستن به انبیاء الهی نازل فرمود. »[۳۲۷] دروزه گوید: [این قول از روی ظن و آرزو و هوای نفس بود.][۳۲۸]
ب) نکات آیات جهت ایجاد الگو
۱- ‏ محبوبترین شریعت‏ها در نزد خدا «حنفیه»است که بر اساس سهولت پایه‏گزارى شده است و آن شریعت اسلام است که در آن مشقتى نیست.
۲- وجوب ایمان به انبیاء،زیرا ایمان به یکی وکفر به دیگری موجب کافرشدن به تمامی ایشان است.
۳- هیچکس ظالمتر از کسی که شهادت ثابت الهی را کتمان کند نیست و خداوند شهادت می دهد که این انبیاء(ابراهیم۷و. . .) یهودی و نصاری نبوده اند.
۴- خداوند در ردّ ادعای اهل کتاب، مبنی بر اینکه تنها آئین آنان طریق هدایت است و همچنین برای ترغیب پیروی از حق و حقیقتی که مؤمنان تابع آن می باشند، می فرماید: اگر مثل شما (که از آیین خالص ابراهیم۷پیروى می کنید)ایمان آوردند هدایت شده هستند و به بلوغ و رشد رسیده اند.
۵-[اختلافات وانشعابات فِرَقِ یهود ونصاری، ‌مولود هوی و هوسهای ایشان بوده و ساختگی است.][۳۲۹]
۲-۲-۷- ادعای یهود مبنی براین که نسبت به امیین بر ما حرجی نیست
از جمله ادعاهای باطل یهودیان و دروغهای آنان این است که می گویند بر

پژوهش های پیشین درباره تاثیر ۶ هفته تمرینات دایره ای … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین

۳-۵-۱ تخت فعال
عبارت است ازتختی که آماده پذیرش بیمار است. مفهوم این آمادگی ودسترسی بیماربه تخت بیمارستانی به مفهوم وجودامکانات تخصصی، نیروی انسانی، تجهیزات، پول وسایرمنابع برای استفاده بیماربه منظوراعاده سلامت، تشخیص بیماری وسایرخدمات درزمینه اهداف بیمارستان(صدیقیانی،۱۳۷۷: ۵۶).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۵-۱واحدهای تصمیم گیرنده (DMU)
تعریف نظری: سازمان ها یا واحدهایی که در روش تحلیل فراگیر داده ها و تحلیل مرزی تصادفی مورد بررسی قرار می گیرند. در مطالعات بخش عمومی این واحدها نمی توانند ماهیت تجاری یا انتفاعی داشته باشند(کولبرت[۱۳]، ۲۰۰۰).
تعریف عملیاتی: از آنجا که در این پژوهش کارایی نسبی بیمارستان های دولتی در استان ایلام ارزیابی می گردد، لذا واحدهای تصمیم گیرنده در این پژوهش، بیمارستان های دولتی در استان ایلام می باشد.
۵-۵-۱ بیمارستان:
تعریف نظری: بیمارستان محلی است برای اقامت بیمار که ارائه مراقبت های پزشکی کوتاه مدت یا بلند مدت را عهده دار است.مراقبت های مورد نظر شامل خدمات بالینی، تشخیصی، درمانی و توانبخشی برای افراد مبتلا یا مشکوک به بیماری یا جراحت و زایمان است.بیمارستان ممکن است خدمات سرپایی رانیز به بیماران ارائه دهد (آصف زاده، ۱۳۸۶).
تعریف عملیاتی: منظور از بیمارستان دراین پژوهش ، بیمارستان های آموزشی درمانی و عمومی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان ایلام است.
۱-۶ قلمروزمانی ومکانی پژوهش
این تحقیق تمام ۹ بیمارستان دولتی استان ایلام را در بر می گیرد که در فاصله زمانی نیمه دوم سال ۹۱ تا نیمه اول سال ۹۳ اطلاعات، آمار وداده های مربوط به آنها جمع آوری و سپس با بهره گرفتن از روش آماری DEA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
۱-۲مقدمه
مؤسسات و سازمانها و دستگاه های اجرایی با هر ماموریت، رسالت، اهداف وچشم‌اندازی که دارند نهایتاً در یک قلمرو ملی و یا بین‌المللی عمل می‌کنند و ملزم به پاسخگویی به مشتریان، ارباب‌رجوع و ذینفعان هستند تا شرکتی که هدفش سودآوری و رضایت مشتری است و سازمانی که هدف خود را اجرای کامل و دقیق وظایف قانونی و کمک به تحقیق اهداف توسعه و تعالی کشور قرار داده، پاسخگو باشند. بنابراین، بررسی نتایج عملکرد، یک فرایند مهم راهبردی تلقی می‌شود. کیفیت و اثربخشی مدیریت و عملکرد آن عامل تعیین‌کننده و حیاتی تحقق برنامه‌های توسعه و رفاه جامعه است. ارائه خدمات و تولید محصولات متعدد و تامین هزینه‌ها از محل منابع، حساسیت کافی را برای بررسی تحقق اهداف، بهبود مستمر کیفیت، ارتقای رضایتمندی مشتری و شهروندان، عملکرد سازمان و مدیریت و کارکنان را ایجاد کرده است. درصورتی که ارزیابی عملکرد با دیدگاه فرایندی و بطور صحیح و مستمر انجام شود، در بخش دولتی موجب ارتقا و پاسخگویی دستگاه های اجرایی و اعتماد عمومی به عملکرد سازمانها و کارایی و اثربخشی دولت می‌شود. در بخش غیردولتی نیز موجب ارتقای مدیریت منابع، رضایت‌ مشتری، کمک به توسعه ملی، ایجاد قابلیت‌های جدید، پایداری و ارتقای کلاس جهانی شرکتها و مؤسسات می‌شود.
سنجش و ارزیابی عملکرد از گذشته های بسیار دور مورد توجه سازمانها بوده است. امروزه با توجه به رشد و اهمیت فزاینده سازمانها در اجتماع، ارزیابی عملکرد سازمانها و مدیران در سازمانها مطرح می باشد و یکی از عوامل مهم موفقیت در نظامهای مختلف به خصوص نظامهای آموزشی و تربیتی بوده است. تلاش صاحبنظران همیشه بر این بوده است که از ابزار سنجش معتبر در امر ارزشیابی بهره جسته و با بهره گرفتن از نتایج آن به عنوان پایه و مبنایی جهت برنامه ریزی برای رفع نواقص و ارتقاء و پیشرفت این نظام ها بهره برداری کنند . امروزه اهمیت و ضرورت ارزیابی عملکرد آن چنان محرز گردیده که در هر نظام و دستگاه اداری به عنوان امری ضروری و اجتناب ناپذیر مطرح و لازمه یک مد یریت صحیح و پویا به شمار می رود(موتمنی،۱۳۸۱).
وجود یک الگوی مناسب و کاربردی برای ارزیابی عملکرد بیمارستان ها می تواند بالقوه به پاسخگویی ،ارتقاء کیفیت خدمات و افزایش رضایت مشتری ها بیانجامد (ویلارد[۱۴]وهمکاران،۲۰۰۵).
زمانی که عملکرد بیمارستانی ارزیابی نمی شود، هر ادعایی در رابطه با وضعیت خدمات آن ، ادعایی غیرقابل اثباتی است. جایی که عملکرد بیمارستان ارزیابی و سنجش نمی شود، به طور حتم برای بهبود آن نیز اقدامی نخواهد شد، (برویچ[۱۵]،۱۹۹۸). بنابراین ارزیابی و بهبود عملکرد ، دو روی یک سکه می باشند که اقدام برای اولی، تغییر در دومی را نیز به دنبال خواهد داشت. نبود یک نظام ارزیابی عملکرد کارآمد ، پاسخگویی بیمارستان ها و بهبود عملکرد آن ها در سطح کشور را معطل گذاشته است. دو دهه پیش طراحی نظام ارزیابی عملکرد یک نوآوری صرف تلقی می شد، در حالی که امروز طراحی نظام ارزیابی عملکرد به یک ضرورت و اقدام فوری تبدیل شده است (گرونه و همکاران ۲۰۰۸ ومینویله وهمکاران[۱۶]۲۰۰۸). با این وجود سنجش ،ارزیابی و بهبود عملکرد بیمارستان بر خلاف ظاهر، کارآسانی نمی باشد (اسمیت والیا[۱۷]س،۲۰۰۸).
ارزیابی عملکرد عبارت است از: «فرایند کمی کردن کارایی و اثربخشی عملیات»(نلی وهمکاران[۱۸]،۱۹۹۵) که با مروری بر ادبیات موضوع می توان دلایل آن را به سه گروه اصلی زیر تقسیم کرد:
۱ – اهداف استراتژیک : که شامل مدیریت استراتژیک و تجدید نظر در استراتژی هاست.
۲ـ اهداف ارتباطی: که شامل کنترل موقعیت فعلی ، نشان دادن مسیر آینده ، ارائه بازخور و الگوبرداری از سازمانهای دیگر است.
۳-اهداف انگیزشی: که شامل تدوین سیستم پاداش و همچنین تشویق بهبود و یادگیری است.
مسئله ارزیابی عملکرد (عامل موردبررسی و روش ارزیابی) سالیان زیادی است که محققان و کاربران را به چالش واداشته است. سازمانهای تجاری در گذشته از شاخصهای مالی به عنوان تنها ابزار ارزیابی عملکرد استفاده می کردند تا اینکه جانسون و کاپلن در اوایل دهه ۱۹۸۰ پس از بررسی و ارزیابی سیستم های حسابداری مدیریت بسیاری از ناکاراییهای این اطلاعات را برای ارزیابی عملکرد سازمانها نمایان ساختند که این ناکارایی ناشی از افزایش پیچیدگی سازمانها و رقابت بازار بود (کاپلان ونورتون[۱۹]،۱۹۹۵).
ازارزیابی تعاریف متعددی شده است.که عبارتنداز:
آزمایش تجربیات به طور عینی، منظم و با دقت به منظور حفظ عملکرد در یک سطح معین یا بهبود بخشیدن به آن.
کرونباخ، تعریف ساده ای از ارزیابی ارائه می دهد که عبارت است از«گردآوری و استفاده از اطلاعات برای تصمیم گیری درباره برنامه ها» ( بازرگان وبولا۱۳۶۲).
ماروین آلکین ارزیابی را چنین توصیف می کند که عبارت است از«فراگرد تشخیص حیطه های تصمیم گیری مورد نظر، انتخاب نوع اطلاعات مناسب، گردآوری، تلخیص و تحلیل اطلاعات به منظور تهیه گزارش مناسب برای تصمیم گیری درباره انتخاب گزینه های مورد تصمیم گیری» (بازرگان، ۱۳۶۲).
ارزیابی باید بر کارکردهای گوناگون نظام دانشگاهی اشراف داشته باشد. به عبارت دیگر، نظام ارزیابی دانشگاهی به عنواه یک زیر نظام از نظام دانشگاهی، باید از ابتدای اندیشیدن درباره طرح یک دانشگاه، طراحی و استقرار یابد، تا بتوان از تحقق رسالت، مأموریت و هدف های ویژه دانشگاه اطمینان یافت. این امر در صورتی انجام خواهد شد که نظام ارزیابی دانشگاهی درباره مطلوبیت عوامل درونداد، فرایند و برونداد، بطور مستمر قضاوت به عمل آورد و حاصل آن جهت بهبود امور(آموزشی، پژوهشی و…) مورد استفاده تصمیم گیرندگان قرار گیرد (بازرگان، ۱۳۷۴).
نواقص و کمبودهای سیستم های سنتی ارزیابی عملکرد به انقلابی در مدیریت عملکرد منجر شد به طوری که محققان و کاربران به سمت خلق سیستم هایی حرکت کردند که اهداف و محیط فعلی را مورد توجه قرار دهند و بدین ترتیب فرایندهای متعددی برای استفاده سازمانهای مختلف ایجاد گردید. همچنین چارچوبهای بسیاری برای پشتیبانی این فرایندها پیشنهاد شد که هدف اینگونه چارچوبها ، کمک به سازمانها برای ارزیابی درست و شایسته عملکردشان است که در ادامه برخی از مدل های شناخته شده در زمینه ارزیابی عملکرد (فرایندها و چارچوبها) را معرفی کرده و محدودیتها و مزیتهای هر یک را بر می شمریم.

    • مدل سینک و تاتل (۱۹۸۹)

یکی از رویکردها به سیستم ارزیابی عملکرد مدل «سینک و تاتل» است که عملکرد یک سازمان ناشی از روابط پیچیده بین هفت شاخص عملکرد به شرح زیر است:
۱ـ اثر بخشی که عبارت است از «انجام کارهای درست ، در زمان مناسب و با کیفیت مناسب». در عمل اثر بخشی با نسبت خروجی‌های واقعی بر خروجی های مورد انتظار معرفی می‌شود.
۲ـ کارایی که معنای ساده آن «انجام درست کارها» است و با نسبت مصرف مورد انتظار منابع بر مصرف واقعی تعریف می‌شود.
۳ـ کیفیت که مفهومی گسترده دارد و برای ملموس تر کردن مفهوم کیفیت ، آن را از شش جنبه مختلف بررسی و اندازه گیری می کنند.
۴ـ بهره وری که با تعریف سنتی نسبت خروجی به ورودی معرفی شده است.
۵ـ کیفیت زندگی کاری که بهبود آن کمک زیادی به عملکرد سازمان می کند.
۶ـ نوآوری که یکی از اجزای کلیدی برای بهبود عملکرد است.
۷ـ سودآوری که هدف نهایی هر سازمانی است.
گرچه نسبت به زمان ارائه این مدل تغییرات بسیاری در صنعت رخ داده است ، اما همچنان این هفت شاخص از اهمیت بالایی در عملکرد سازمان برخوردارند. با وجود این، این مدل دارای یکسری محدودیتهای اساسی نیز هست. به عنوان مثال در این مدل به «انعطاف پذیری» که یکی از ضروریات بازارهای دهه اخیر است توجهی نمی شود . همچنین محدودیت دیگرمدل بی توجهی به مشتریان سازمان است (تانگن[۲۰]،۲۰۰۴).

    • ماتریس عملکرد (۱۹۸۹)

«کیگان» در سال ۱۹۸۹ ماتریس عملکرد را معرفی کرد که نقطه قوت این مدل آن است که جنبه های مختلف عملکرد سازمانی شامل جنبه های مالی و غیر مالی و جنبه های داخلی و خارجی را به صورت یکپارچه مورد توجه قرار می دهد. اما این مدل به خوبی و به صورت شفاف و آشکار روابط بین جنبه های مختلف عملکرد سازمانی را نشان نمی دهد(نلی وهمکاران،۲۰۰۰).

    • مدل نتایج و تعیین کننده ها (۱۹۹۱)

یکی از مدل هایی که مشکل ماتریس عملکرد را مرتفع می سازد ، چارچوب «نتایج و تعیین کننده ها» است. این چارچوب بر این فرض استوار است که دو نوع شاخص عملکرد پایه ، در هر سازمانی وجود دارد. شاخصهایی که به نتایج مربوط می شوند و آنهایی که بر تعیین کننده های نتایج تمرکز دارند. دلیل این جداسازی و تفکیک بین شاخصها ، نشان دادن این واقعیت است که نتایج به دست آمده، تابعی از عملکرد گذشته کسب و کار بوده و با توجه به تعیین کننده های خاص حاصل می گردند. به بیان دیگر، نتایج از نوع شاخصهای تاخیردار (LAGGING INDICATOR) هستند در حالی که اتعیین کننده ها شاخصهای اساسی و پیشرو هستند. شاخصهای مربوط به تدریج شامل عملکرد مالی و رقابت بوده و شاخصهای مربوط به تعیین کننده ها عبارتنداز: کیفیت، قابلیت انعطاف، بکارگیری منابع و نوآوری.

    • هرم عملکرد (۱۹۹۱)

یکی از نیازهای هر سیستم ارزیابی عملکرد وجود یک رابطه شفاف بین شاخصهای عملکرد در سطوح سلسله مراتبی مختلف سازمان است ، به گونه ای که هر یک از واحدها در جهت رسیدن به اهداف یکسان تلاش کنند. یکی از مدل هایی که چگونگی ایجاد این رابطه را در بر می گیرد مدل هرم عملکرد است. هدف هرم عملکرد ایجاد ارتباط بین استراتژی سازمان و عملیات آن است. این سیستم ارزیابی عملکرد شامل چهار سطح از اهداف است که بیان کننده اثربخشی سازمان (سمت چپ هرم) و کارایی داخلی آن (سمت راست هرم) است. در واقع این چارچوب تفاوت بین شاخصهایی را که به گروه های خارج سازمان توجه دارند (مانند رضایت مشتریان، کیفیت و تحویل به موقع) و شاخصهای داخلی کسب و کار (نظیر بهره وری، سیکل زمانی و اتلافات) آشکار می سازد.

 
مداحی های محرم