۲-۱-۱۴- کاهش تعارض اهداف فرد و سازمان
افراد مختلف دلایل متفاوتی برای مشارکت در سازمانها دارند، در نتیجه سازمانها به طور مستمر با مسأله تقابل منافع واگرا با استراتژیها و اهداف سازمانی مواجه میباشند. هنگامی که کارکنان نسبت به سازمان نوعی تعهد، وابستگی عاطفی و تعصب به ارزشها و اهداف را داشته باشند و اهداف خود و سازمان را تقریباً همسو احساس نمایند در آن صورت از هیچ تلاشی در جهت اهداف سازمان و ارتقای ارزشهای سازمان فروگذار نخواهند کرد. یگانگی نسبی اهداف فرد و سازمان میتواند برای سازمان خوشایند باشد و باعث افزایش رضایت کاری و بهبود عملکرد کارکنان گردد. (تریزمن، ۲۰۰۶)
۲-۱-۱۵- انواع روش های اندازهگیری فساد
در کل با توجه به روشها و دسته بندیهای اشاره شده در سنجش فساد، روشهای زیر برای اندازهگیری فساد در ادبیات مربوطه مطرح شده که به اختصار بدان اشاره میشود:
شمارش شکایات
میزان شکایت ارائه شده به پلیس و مراجع ذیربط دیگر میتواند معیاری برای سنجش فساد تلقی شود. اما این شاخص با مشکلات متعدد مواجه است. میزان مراجعه به پلیس برای شکایت از کنشگران فساد به عوامل متعددی بستگی دارد که سطح فساد معمول در جامعه فقط یکی از آن ها است. میزان شکایات تابع میزان اعتماد مردم به پلیس، میزان باور آن ها به جدی بودن مبارزه با فساد، میزان رواج فساد، منافع گزارش کردن فساد در مقابل منافع تن دادن به فساد، و میزان رعایت شدن حقوق و آزادیهای سیاسی افراد در سطح جامعه است. حتی نتایج بررسیها نشان میدهد که احتمال گزارش موارد فساد در کشورهایی که بیشترین فساد را شاهد هستند از همه کمتر است؛ به طوری که فاسدترین کشورها موارد کمتری از گزارش فساد را داشتهاند.
پیمایش ادراک فساد
این نوع سنجش فساد مبتنی بر نظرسنجی از مردم و گروه های مختلف و سنجش نظرات ایشان درباره میزان فساد رایج در نهادها یا کل جامعه است. در اینگونه پیمایشها معمولاً نظرات نخبگان سیاسی، مقامات دولتی، اهل کسب و کار، متخصصان و عموم مردم درباره وجود و رواج فساد در جامعه پرسیده میشود. دیدگاه های نخبگان از آن جهت اهمیت دارد که نگرشهای ایشان بر شکل گیری اقدامات ضد فساد تأثیر دارد. بنابرین دانستن نگرشهای ایشان راهی به سوی شناخت زمینههای تدوین سیاستهای ضد فساد است بعلاوه این افراد احتمالاً از مطلع ترینها درباره فساد و بالاخص فساد کلان هستند. سنجش نظرات عموم مردم درباره فساد نیز شاخصی از میزان وقوع فساد در جامعه تلقی میشود. اینگونه اندازهگیری اغلب با بهره گرفتن از پرسشنامه و در نمونه های بزرگ انجام و از انواع روش های نمونهگیری برای تضمین معرف بودن داد هها استفاده میشود.
با مزایای موجود برای این روش، انتقاداتی نیز بر این شیوه سنجش فساد وارد شده است. نخست که این پیمایشها نظر مردم درباره فساد بوده و خود فساد را نمیسنجد. ممکن است افراد به اندازه کافی مطلع نباشند و تنها آنچه را که در جامعه رایج است بیان کنند. از آنجا که این شاخص ها ذهنی هستند، لذا تحت تأثیر جریانات اجتماعی نیز قرار دارند. بنا به اینکه در زمان انجام تحقیق چه نوع گزارشهایی درباره فساد در مطبوعات و سایر رسانه ها منتشر شده باشد، ذهنیت افراد نسبت به فساد تغییر میکند. همچنین، انتشار نتایج حاصل از همین گزارشها در دوره های بعدی تحقیق بر نظرات مردم تأثیر می گذارد. وقتی در نتایج این تحقیقات به بالا بودن فساد در برخی کشورها اشاره می شود، احتمال اینکه در دوره بعدی تحقیقات، مردم نتایج دوره های قبلی را مرجع پاسخگویی خود قرار دهند زیاد است.
برخی از مهمترین شاخصهایی که با بهره گرفتن از این شیوه تهیه و ارائه میشوند، محصول ادغام داده های تحقیقات و پیمایشهای دیگر هستند. برای مثال شاخص ادراک فساد » که مؤسسه شفافیت بینالمللی منتشر میکند، حاصل ادغام و استاندارد نمودن « داده های پیمایشهای مختلف است. به نظر کارشناسان این نوع سنجشها بیش از حد به نظرات مشاوران و اهل کسب و کار بها میدهد و اساساً از ابتدا برای آنکه داده هایی برای کمک به این گروه فراهم آورند ایجاد شدند. انتشار این شاخص ها شکایت برخی کشورها را نیز در پی داشته است زیرا اعلام بالا بودن میزان فساد در کشور بر میزان سرمایه گذاری در آن کشور و ریسک سرمایه گذری مؤثراست همچنین در بیشتر این پیمایشها، تنها رشوه مدنظر قرار گرفته است. فساد در قراردادهای دولتی، فساد در بخش تجارت خارجی و فساد از طریق ارجح دانستن خویشاوندان با رشوه برابر نیستند؛ همچنین بر فساد کلان تأکید شده و انواع خرده فساد فراموش شده است. درضمن میان فساد سازمان یافته و سازمان نیافته نیز تمایزی قائل نمیشوند.
پیمایش تجربه فساد
بر اثر نقدهای وارد شده بر سنجش ادراک فساد، نوع دیگری از سنجش فساد که مبتنی بر بررسی تجربه فساد توسط افراد است، به کار گرفته شد. در این پیمایشها که به نسل دوم یا مبتنی بر تجربه فساد معروف هستند، به جای آنکه ذهنیت مردم درباره فساد سنجیده شود، اینکه چقدر در معرض فساد قرار گرفتهاند مورد پرسش است؛ برای مثال از آن ها پرسیده می شود که در یک تا سه سال گذشته چند بار رشوه پرداختهاند یا از آن ها خواسته شده تا رشوه بپردازند. این پیمایشها نیز در میان گروههای هدف مختلف- مردم عادی، مدیران شرکتهای اقتصادی و کارشناسان- اجرا شده و بر بررسی فراوانی موارد فساد، کنشگران و انگیزه های آن ها متمرکز می شود. در برخی از این پیمایشها ویژگیهای محیط سرمایه گذاری، کیفیت حکمرانی و مدیریت و مشخصات عملکردی شرکتهای فعال در عرصه اقتصادی نیز ارزیابی میشود.
در پیمایشهای تجربه فساد سعی شده تا میان بروز انواع فساد تمایز قایل شده و نیز تلاش شده تا موارد فساد کلان و فساد دستگاه های قضایی، بانک مرکزی، مشارکت بخش خصوصی در تبلیغات سیاسی، دادن پستهای دولتی به خویشاوندان سیاستمداران و موارد مشابه سنجش شود.
سنجش فساد بر مبنای اقتصاد کلان
برخی روشهای سنجش فساد بر بررسی مشخصات اقتصاد کلان اتکا دارند. این روشها بر مبنای آمارها و اطلاعاتی در سازمانهای دولتی و همچنین محاسبه برخی شاخصهای اقتصادسنجی بنا شده است؛ از جمله این روشها، محاسبه سهم اقتصاد غیررسمی بوده که نشان میدهد بالا بودن سهم اقتصاد غیررسمی در کل اقتصاد، نشانهای از رواج فساد است. از اینرو از روشهایی برای محاسبه اقتصاد غیررسمی و تعمیم آن به مقوله فساد استفاده میشود.
از جمله نقاط قوت شاخصهای کلان نیز ماهیت تطبیقی آن ها است که میتوان از آن ها برای مقایسه سطح فساد در کشورهای مختلف استفاده کرد. شاخصهای کلان می توانند محرکهای اجتماعی و سیاسی بسیاری برای تدوین برنامه های مبارزه با فساد ایجاد کنند، سطح آگاهی مردم درباره فساد را ارتقا دهند و حمایت آن ها از برنامه های مبارزه با فساد را بالا ببرند. همچنین تحقیقاتی که بر مبنای این شاخصها انجام می شود میتواند نشان دهد که کدام متغیرها با سطح فساد رابطه دارند؛ برای مثال وقتی بررسی مفصل نشان داده است که کیفیت مداخله دولت در اقتصاد مهمترین تبیین کننده فساد است، میتوان بینشهای مناسبی برای تدوین برنامه های مداخله مثبت تدوین کرد. حداقل اینکه چنین تحقیقاتی قادرند اولویتهای برنامه ریزی برای مبارزه با فساد را مشخص سازند.