رابطه جنسی با رضایت مداوم از رابطه پیوند دارد. همسران رضایتمند، همخوانی بیشتری میان فعالیت جنسی که خواهان آن هستند و فعالیت جنسی که تجربه میکنند گزارش مینمایند. هم چنین برای مردان و هم برای زنان، رضایت از رابطه جنسی به طور معناداری با سطح کارکرد خانواده ارتباط دارد(گریف و مالهرب، ۲۰۰۱) . پژوهش رزن- گراندن و همکاران[۲۰۷] (۲۰۰۴) حاکی از آن بود که رضایت جنسی مولّفه بسیار مهمی در روابط وفادارانه است. به هر حال رضایت اوّلیّه از رابطه جنسی یک عامل پیشبینیکننده قوی برای رضایت و تداوم رابطه در زمانهای بعدی است. ). کار[۲۰۸] (۲۰۰۰) معتقد است هماهنگی جنسی و نه فراوانی فعالیت جنسی با رضایت زناشویی مرتبط است. طبق نظر اسپنس[۲۰۹] (۱۹۹۷ ) رابطه جنسی کم و ناخوشایند، منشا تعارضاتی در زوجین مشکلدار است و از سوی دیگر، بنابر نظر مسترز و جانسون[۲۱۰] (۱۹۷۰) مشکلات جنسی اغلب به خاطر ارتباط ضعیف در زندگانی زناشویی است و لذا قسمتی از درمان آن ها برای مشکلات جنسی عبارت است از کمک به زوجها برای بهبود رابطه کلی خود با طرف مقابل. (هالفورد، ۲۰۰۵ ؛ نقل از تبریزی، ۱۳۸۴). وجود مشکلاتی در زمینه مسائل جنسی مثل کمبود تمایلات جنسی، ناتوانی جنسی و غیره که به خاطر ترس و اضطراب، شرم و خجالت یا احساس بی کفایتی و گناه مخفی مانده و بیان نشده و زنان به علت حجب و حیا علائم این مشکلات را درست بیان نمی کنند و مشکلات جنسی به صورت نهفته با علائم و عوارض دیگری مثل ناراحتی های جسمانی، افسردگی و تارضایتی از زندگی زناشویی بروز میکند( واحدی، ۱۳۸۴؛ نقل از مهدوی و نسیمی، ۱۳۸۷).
۱۰- ویژگیهای شخصیتی[۲۱۱]
یافته های پژوهش رابرت(۲۰۰۹) حاکی از آن است که شخصیت همسران و شرایط زندگی آنان ، صمیمیت و ارتباط بین آن ها مهمترین منابع رضایت یا نارضایتی آنان در زندگی زناشویی میباشد. شخصیت ، بیانگر آن دسته از ویژگیهای فرد شامل الگوهای ثابت فکری، عاطفی و رفتاری است(پروین، ۱۳۸۶؛ نقل از امانی و مجذوبی، ۱۳۹۱).
هر چند بسیاری از تفاوتهای شخصیتی طبیعی است و به تفاوت زیادی در رضایتمندی از رابطه منجر نمیشود، ولی دو مورد خاص وجود دارد که مشخص شده است تاثیر زیادی بر مشکلات ارتباطی و طلاق دارند و به نوعی این مشکلات را پیشبینی میکنند: یکی ناتوانی در تنظیم عواطف منفی (عصبی بودن) و دیگری سبک دلبستگی همراه با ناامنی (تبریزی، ۱۳۸۹). پژوهش عطّاری و همکاران (۱۳۸۵) نشان داد که عامل شخصیت روان رنجورخویی و رضایت زناشویی با هم رابطه منفی دارند و در مقابل عوامل شخصیتی شامل برونگرایی، توافق و وجدانی بودن با رضایت زناشویی رابطه مثبت دارند .عطاری و همکاران (۱۳۸۴) بیان میکنند که سطح هیجان خواهی زن و شوهر صرف نظر از همسانی و ناهمسانی هیجانخواهی آن ها، سازگاری زناشویی را به طور منفی تحت تأثیر قرار میدهد. آن ها در تبیین این مسئله به این موضوع اشاره کردهاند که از آنجا که ازدواج قراردادی طولانی مدت است که با انعقاد آن محدودیتهایی برای افراد ایجاد میگردد، این محدودیتها برای افراد هیجان خواه به راحتی قابلپذیرش نیست و لذا سازگاری و رضایت از ازدواج در این افراد کاهش مییابد(عطاری و همکاران،۱۳۸۵).
۱۱- سبکهای دلبستگی[۲۱۲]
نظریه دلبستگی که اولین بار در زمینه رشد کودکان به کار رفت، اخیراًً برای روابط دلبستگی بزرگسالان به کار رفته است و تاثیر عظیمی بر ایجاد زوج درمانی هیجان محور داشته است (آلستین[۲۱۳]، ۲۰۰۰؛ نقل از کاوسیان،۱۳۸۴). اولین بار هازن و شیور[۲۱۴] در ۱۹۸۷ مطرح کردند که سبکهای دلبستگی منعکس کننده تمایزات اساسی در بازنماییهای ذهنی عشق رمانتیک بزرگسالان هستند (میرز و لاندزبرگر[۲۱۵]، ۲۰۰۲). صیادپور (۱۳۸۴) با اشاره به پژوهشهای انجام شده در این زمینه بیان میکند که افراد ایمن با ابراز صمیمیت و بیان عواطف خود بر پایه عشق و دوستی شرایطی را فراهم میآورند که موجب برخورداری بیشتر آنان از احساس رضایت میشود؛ در حالی که افراد پرهیزی و دوسوگرا، با فاصله گرفتن عاطفی و اضطراب ، کیفیت ارتباط زناشویی را منفی ارزشگذاری میکنند(نوابی نژاد و همکاران، ۱۳۸۸). مطالعات برنشتاین(۱۹۸۹) نشان داده است که بسیاری از همسران در برقراری و حفظ رابطه دوستانه و صمیمی با یکدیگر دچار مشکل اند، چون انتظار دارند که از ازدواج به طور کلی و از همسران به گونه اختصاصی منافعی به دست آورند. به بیان دیگر انتظارات آنان از رابطه زناشویی بیشتر، گستردهتر و در بسیاری از موارد غیر منطقیتر شده است(برنشتاین، ۱۹۸۹؛ سهرابی، ۱۳۸۹؛ نقل از پور رحیمی و شاکر،۱۳۹۱).
۱۲- فردیت[۲۱۶] و تمایز خود[۲۱۷]
طبق نظر برادشاو (۱۹۹۳) باور “زن و شوهر نیمه بهتر یکدیگرند” در واقع نشاندهنده اشتباه فرهنگی در زمینه ازدواج است. نقشهای جنسی انعطافپذیر در این فرهنگ به این معتقد است که با کنارهمگذاردن دو نیمه انسان یک شخص کامل ایجاد میشود. برداشت به گونهای است که انگار یک دوم ضربدر یک دوم مساوی یک میشود، و حال آنکه یک دوم ضربدر یک دوم مساوی یک چهارم است که از یک دوم کمتر است. به همین دلیل وقتی دو نفر برای تکمیل شدن ازدواج میکنند، در مقایسه با آن زمان که کامل و تکمیل نبودند، ناقصتر میشوند و این علت بسیاری از شکستهای ازدواجهاست. بنابرین افرادی که از وضعیت درونی سازمانیافتهتری برخوردارند در نظمدادن به وضعیت طرف مقابل نیز موفقتر میباشند(سهرابی، ۱۳۸۲). در زوجین دارای تمایز یافتگی پایین، تعارض زناشویی بالایی را نشان میدهند( نجفلویی، ۱۳۸۳).
۱۳-بهداشت روانی و جسمی
ارتباط میان ناراحتی روان شناختی و عدم رضایت زناشویی در بیماران متأهّلی که طیف وسیعی از مشکلات روان شناختی را تجربه میکنند به اثبات رسیده است. در میان اختلالات روان شناختی عمده، افسردگی به طور وسیعتری مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که ارتباطی قوی با آشفتگی زناشویی دارد (میرزولاندزبرگر، ۲۰۰۲). پژوهشگران همچنین ارتباطی قوی میان اختلالات اضطرابی و آشفتگی زناشویی اثبات کردهاند. علاوه بر اختلالات روانی، مشکلات ارتباطی با بیماریهای جسمانی نیز همبستگی دارد. افرادی که روابط رضایت بخش و حمایتکننده دارند، احتمال کمی وجود دارد که مبتلا به بیماری سختی شوند و اگر هم بیمار شوند سریعتر بهبود مییابند (تبریزی، ۱۳۸۹).
۱۴-سن
فرم در حال بارگذاری ...