وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود پایان نامه و مقاله – شکل شماره(۲-۷)مدل کارآفرینی سازمانی(مقیمی،۱۳۸۳: ۱۲۰) کوراتکو و نافزیک – پایان نامه های کارشناسی ارشد

 
تاریخ: 25-09-01
نویسنده: نویسنده محمدی

مفهوم کارآفرینی درون سازمانی همزمان با مطرح شدن “اقتصادی کردن سازمان” به وجود آمده است. قدرت واقعی و نیروهای تغییردهنده در درون سازمان بیشتر به وسیله قواعد اقتصادی تحت تاثیر قرار می گیرند تا رویه ها و ساختار سازمان. در این مفهوم، کارآفرینی واقعی درون سازمانی در یک سازمان همچنین علاج و چاره بوروکراتیزه شدن تشکیلات اداری است. کارآفرینی درون سازمانی همچنین روشی برای یافتن و بهبود استعداد کارآفرینانه بزای پست های مدیریت عالی در سازمان است.

” شومپیتر” بر این باور است که کارآفرینی سازمانی واژه ای است که از درون دنیای کسب و کار برخاسته و به عنوان توانایی استفاده از منابع ‌با روش‌های جدید است که منجر به خلق محصولات و خدمات جدید در محیط سازمانی می شود.

” جنینگز”[۵۱] و “لامپکین”[۵۲] بر این باورند که سازمان کارآفرینانه نسبت به سازمان‌های معمولی، محصولات جدیدتر و بازار های جدیدتری را ایجاد می‌کنند. در مقابل تعاریف تک بعدی ،”میلر”[۵۳] کارآفرینی سازمانی را پدیده ای چند بعدی تلقی می‌کند که شامل گرایش به نوآوری، پیش نگری و ریسک پذیری در توسعه محصولات و تکنولوژی است. نوآوری ظرفیت اجراء محصولات یا خدماتی است که جدیدا طراحی شده اند. درجه ای از نوآورانه بودن، کار کردی است که منجر به تغییر اساسی در عملیات سازمان می شود. پیش نگری به عنوان جستجو ی فعال فرصت های جدید تعریف شده است. به عبارت دیگر تمایل به شکل دهی محیط بجای برخورد انفعالی با محیط و یا تمایل به آغاز کردن فعالیتی که رقباء را به واکنش وادارد را پیش نگری گویند. ریسک پذیری نیز تمایل به جذب منابع برای فعالیت های مخاطره آمیز در قلمرویی ناشناخته در حالتی منطقی و محاسبه شده است (مقیمی،۱۳۸۴: ۲۳۰-۲۲۹).

“تور نبری”[۵۴] بر این باور است که چهار نوع کارآفرینی سازمانی وجود داردکه عبارتند از:

* سرمایه گذاری مخاطره آمیز در سازمان[۵۵]

* کارآفرینی درون سازمانی[۵۶]

* تحول سازمانی[۵۷]

* هنجارشکنی صنعتی[۵۸]

نوع اول سرمایه گذاری مخاطره آفرین در سازمان، آغاز کسب و کار در درون سازمان موجود است که معمولا نشأت گرفته از یک “صلاحیت یا فرایند کلیدی” سازمان می‌باشد. به عنوان نمونه بانکی که در حوزه “فرآوری داد و ستدها و معاملات” دارای صلاحیت کلیدی است، این صلاحیت محوری را در قالب کسب و کاری مجزا درآورده و این فرایند را برای سایر سازمان‌هایی که نیازمند پردازش حجم وسیعی از اطلاعات هستند، عرضه می‌کند

نوع دوم کارآفرینی درون سازمانی ،اولین بار در سال ۱۹۸۵ میلادی به وسیله “پینکات” مطرح شد که عبارت است از کوشش در جهت به کارگیری تفکرات و رفتارهایی که کارآفرینان خارج از سازمان برای کسب و کارهای مستقل استفاده می‌کنند و وارد نمودن این ویژگی ها در درون سازمانی که موجودیت دارد.

نوع سوم کارآفرینی سازمانی شامل “نوسازی یا تحول سازمانی” است. این نوع کارآفرینی در صورتی که تحول سازمانی شامل نوآوری، ترتیبات جدید منابع و در نتیجه خلق ارزش اقتصادی پایدار شود، تنها با تعریف اولیه شومپیتر از کارآفرینی تناسب دارد.

نوع چهارم کارآفرینی سازمانی، زیر مجموعه تحول سازمانی است که تنها تحول سازمان، بلکه رقابتی را که صنعت در آن فعالیت می‌کند، شامل می شود و باعث می‌گردد تا چیزی متفاوت از آنچه که قبلا در صنعت وجود داشت، به وجود آید.

“استاپفورد و بادن فولر، این نوع رفتارها را “تغییر چارچوب شکنی” نامگذاری می‌کنند(تورنبری،۲۰۰۳: ۳۳۰-۳۲۹).

“پینکات” در سال ۱۹۸۵ واژه Intrapreneur را ابداع نمود و کارآفرین سازمانی را فردی تعریف کرد که در سازمان‌های بزرگ همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت وی، ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید می‌باشد که شرکت را به سوی رشد و سودآوری سوق می‌دهد(احمدپور،۱۳۷۸).

“فرای” معتقد است کارآفرینی سازمانی در یک سازمان ایجاد می شود که بالاترین مقام اجایی نسبت به مفهوم کارآفرینی متعهد شود و بعد از آن کل سازمان کارآفرینی را بپذیرند تا یک ساختار زنده و پویا در سازمان ایجاد شود و همچنین بخش محصولات جدید، برای رهبری تولیدات، تشکیل شده تا شرکت‌های فرعی بتوانند پیشنهادها را از افراد پذیرفته و به طور مشتقل بر روی آن ها سرمایه گذاری کند، بخشی هم در تولید منابع انسانی سعی کند به آموزش کارکنان و مدیران مبادرت ورزد و اینکه توسعه فرهنگ کارآفرینی و شناسایی استعدادهای کارآفرینانه و پاداش به کارآفرینان سازمانی، از عمده کارهایی است که یک شرکت برای کارآفرین شدن باید انجام دهد(احمدپور،۱۳۷۸).

کوراتکو، نافزیگر و همکارانشان، معتقدند که فرایند ایجاد کسب و کار کارآفرینانه جدید، تعاملی از عواملی مختلف است

(مقیمی،۱۳۸۳:۱۲۰).

این مدل کارآفرینی سازمانی، تعامل فعالیت های مختلف را به جای رخداد حوادث در خلاء به عنوان موجد کارآفرینی در سازمان معرفی می‌کند. بر اساس این مدل، تصمیم برای اقدام کارآفرینی سازمانی به عنوان نتیجه ای از تعامل: ویژگی سازمانی ، مشخصات فردی و برخی تسریع کننده ها است. “داگلاس لوبر”[۵۹] از صاحب‌نظران کارآفرینی بر این باور است که سه دسته عوامل باعث توسعه کارآفرینی سازمانی می‌شوند که عباتند از:

* عوامل درون سازمانی[۶۰]

* محیط بیرونی[۶۱]

* ویژگی های فردی[۶۲]

شکل شماره(۲-۷)مدل کارآفرینی سازمانی(مقیمی،۱۳۸۳: ۱۲۰) کوراتکو و نافزیک

اجرای­ایده کارآفرینانه

دسترسی منابع

توانایی غلبه بر موانع

برنامه ریزی امکان کسب وکار کارآفرینانه

تصمیم ­به اقدام کارآفرینانه

ویژگی­های سازمانی:

۱-­حمایت مدیریت

۲-­ آزادی عمل کار

۳-­تقویت و پاداشها

۴-­ دسترسی زمانی

۵-­ مرزهای سازمانی

تسریع رویداد سازمانی

مشخصات فردی:

۱-­ گرایش به ریسک و خطرپذیری

۲-­ تمایل به استقلال

۳-­ نیاز به موفقیت

۴-­ هدفگرایی

۵-­ کانون درونی کنترل

۲-۲۵- اهمیت و ضرورت کارآفرینی سازمانی

جهان امروز بی تردید از ویژگی های خاص برخوردار است که عمده ترین آن ها عبارتند از: تغییرات و تحولات سریع، پیچیدگی فزاینده و رقابت روزافزون.


فرم در حال بارگذاری ...

« مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها | ۲-۱۲-۲ عوامل مؤثر بر هزینه سرمایه – 7مقالات و پایان نامه های دانشگاهی – قسمت 14 – 4 »
 
مداحی های محرم