با توجه به مطالب فوق، میتوان نتیجه گرفت که استرس تنها تحت تأثیر عوامل زیانآور روی ارگانیسم ایجاد نمیشود به گونهای که سلیه به هنگام طرح تاریخی این موضوع میگوید: « استرس عبارت است از مجموعه واکنش غیراختصاصی که تحت تأثیر محرکهای گوناگون در ارگانیسم ایجاد میشود.» برخلاف تصوراتی که ایجاد شده بود، باید گفت که سلیه نیز ابتدا چنین تصور میکرد استرس تنها تحت تأثیر عوامل زیان آور ایجاد نمیشود. سلیه میگوید: هرچیز خوشایند یا ناخوشایند باعث استرس میشود، یک ضربه درداور به همان میزان میتواند علت یک استرس گردد که یک بوسه صمیمانه.
عواقب استرس:
طبق نظر هلمز و راهه (۱۹۷۶) مواجه شدن با تعداد زیادی از موقعیتهای استرسزا در یک زمان کوتاه میتواند برای بهداشت روانی پیامدهای نامساعد داشته باشد. همه تغییرات زندگی از جمله ازدواج، تغییرات در ساعات کار روزانه و حتی تغییر در ساعات حرکت وسایل نقلیه، استرسزا است و اگر میزان استرس از توانایی سازگاری ارگانیسم فراتر رود میتواند بهداشت روانی فرد را به خطر اندازد و حتی به بیماری جسمی منجر شود.
اگر تنها استرسهای مفید وجود میداشت نتایج خوشحال کننده و سودمندی نیز در برداشت و انرژی لازم برای فعال بودن و زندگی موفق داشتن در همه زمینهها را فراهم میکرد متأسفانه عکس قضیه بیشتر اتفاق میافتد و اثر آن نیز به مراتب بیشتر در ذهن ما باقی میماند به طور مثال یک واقعه غمانگیز لذت اتفاقات خوشایند قبل از آن را از بین میبرد و با یک حادثه رانندگی هنگام بازگشت هرقدرهم کوچکتر باشد، خوشی تعطیلات را تحتالشعاع قرار میدهد بنابرین از آنجا که استرسهای بد با شدت و تأثیرگذاری بیشتری بر انسان وارد میشوند نتایج و پیامدهای آن مشهودتر و تأسفانگیزتر است. استرس اغلب تلخ و خشن است و پیامدهای آن نیز ناهنجار و دردناک میباشد این پیامدها برحسب مدت اثر استرس و استرس انباشته شده و میزان انرژی سازگاری فرد متغیرند
استرس در حد کم بسیار مفید است چون نه تنها باعث بوجودآمدن علاقه و انگیزه در زندگی ما میشود، بلکه باعث ایجاد اعتماد به نفس در ما نیز میگردد.
عوامل مؤثر در تشدید فشار روانی:
اثرات فشار روانی، مانند میزان اضطرابی که برمیانگیزد و میزان اخلال آن در تواناییهای شخص برای کار و کوشش، به چند عامل بستگی دارد که از آن جمله است برخی ویژگیهای خود فشار روانی مانند موقعیتی که فشار روانی در آن روی میدهد، و برآورد و ارزیابی آدمی از موقعیت فشارزا و منابعیکه وی برای کنارآمدن با آن دردسترس دارد.[۳۷]
۱- دوام و امکان کنترل طول دوره فشار روانی:
کنترل داشتن بر طول دوره یک رویداد فشارزا نیز از شدت فشار روانی میکاهد، در یک پژوهش به آزمودنیها عکسهای رنگی صحنههای فجیع مرگ آدمیان نشان داده میشد. افراد گروه آزمایشی میتوانستند با فشار دادن یک تکمه به نمایش عکسها پایان دهند. آزمودنیهای گروهگواه میبایستی همان عکسها را برای مدت زمانی که افراد گروه آزمایشی به اختیار خود، تماشا میکردند، تماشا کنند، اما خودشان نمیتوانستند به نمایش عکسها پایاندهند. از راه پاسخ گالوانیکی پوست(GSR) معلوم شد که میزان اضطراب گروه آزمایشی بسیار کمتر از اضطراب گروهی بود که هیچ کنترلی بر طول دوره تماشای عکسها نداشت.
۲- قابلیت پیشبینی:
گاهی اوقات میتوانیم وقوع حادثهای را پیشبینی کنیم ولی گاهی چنین نیست اگرحوادث قابل پیشبینی باشند افراد فشارروانی کمتری را احساس میکنند.حتی وقتی آدمی نمیتواند کنترلی بر فشار روانی داشته باشد اگر بتواند آن را پیشبینی کند از شدت آن کاسته میشود. آزمایشهای آزمایشگاهی نشان میدهد که هم آدمیان و هم حیوانها رویدادهای آزارنده پیشبینیپذیر را به رویدادهای آزارنده پیشبینیناپذیر ترجیح میدهند.[۳۸]
۳- ارزیابی شناختی:
ادراک شخص از یک رویداد فشارزا، در شدت و ضعف استرس تأثیر میگذارد. اینکه شخص از یک رویداد فشارزا ، چه ادراکی داشته باشد، به برآورد او از درجه تهدیدآمیز بودن آن رویداد نیز بستگی دارد. موقعیتهایی که شخص آن ها را به صورت تهدیدی برای زنده ماندن خود (اطلاع از ابتلا به سرطان) یا به صورت تهدیدی برای اعتبار و ارزش خود (شکست در شغلی که خودش برگزیده) ادراک کند، بیشترین فشار روانی را ایجاد میکند.[۳۹]
۴- شدت:
فشارهای روانی با شدت ناراحتی که شخص با آن مواجه میشود در رابطه است مثلاً تأثیر آسیبدیدگی ناشی از یک حاثه رانندگی کمتر از فقدان یک شخص مورد علاقه میباشد
۵- میزان اعتمادبه نفس و احساس کارایی:
اطمینان خاطر آدمی به اینکه میتواند یک موقعیت فشارزا را به خوبی اداره کند نیز عامل عمدهای در تعیین شدت فشار روانی به شمار میرود. برای بیشتر مردم سخنرانی در برابر یک جمعیت، رویدادفاجعهآمیزی به شمار میرود. اما مردمانی که در این کار مهارتی به دست آورده اند به توانایی خود اطمینان دارند، در چنین موقعیتی اضطراب ناچیزی را تحمل میکنند. مخصوصاً موقعیتهای اضطراری فشارزا هستند. چون در این مواقع است که شیوه های معمول آدمی برای کنار آمدن با رویدادها کارایی ندارد.(براهنی، نقل از هیلگارد واتکینسون، ۱۳۷۲)
۶- نقش محیط و حمایتهای اجتماعی:
بسیاری از محققان ( کاسل[۴۰]۱،گانستر[۴۱]۲ و ویکتور[۴۲]۳) استدلال کردهاند افرادی که عضو شبکه اجتماعی گستردهای هستند، کمتر تحت تأثیر منفی رویدادهای فشارزای زندگی قرار میگیرند و احتمالاً کمتر دچار مشکلات سلامتی ناشی از فشار روانی میشوند. همچنین کاملاً معلوم شده است که به طور طبیعی وجود سیستمهای حمایتی نظیر خانواده های گسترده، گروههای شغلی، انجمنها، موجب تسهیل مقابله با مشکلات، توانبخشی و بهبودی میشوند. چنین فرض شده است که حمایتهای اجتماعی به عنوان یک سپر[۴۳]۴ یا حائلی[۴۴]۵ میان فشارهای زندگی و به خطر افتادن سلامتی عمل میکند. (
روش های پیشگیری از ایجاد استرس:
سلیه پدر تحقیقات در زمینه استرس، اهداف، قواعد و معیارهایی را که برای رفتار سالم و پیشگیری از ایجاد استرس لازم است، به شدت تقسیم میکند.
هدفهای کوتاه مدت:
هدفهای کوتاه مدت، برای ارضای آنی خواستهها میباشد. بسیاری از این اهداف به آسانی قابل وصول هستند و احتیاج به طرحریزیهای پیچیده و یادگیریهای دراز مدت ندارند. مانند لذت بردن از طبیعت، تفریح، گردش، راه رفتن، بازیهای مختلف سرگرم کننده، فعالیتهای خلاقه مانند نقاشی و ….. در این نوع فعالیتها کار و پاداش تقریباً در یک زمان انجام می شود..
یکی از هدفهای کوتاه مدت در پیشگیری و مقابله با فشارهای روانی، ورزش است. تحقیقات نشان میدهد که با ورزش کردن موادی آرامبخش به نام آندروفین در مغز آزاد میشوند و به این دلیل ورزش شیوه بسیار مؤثری برای برطرف کردن تنشهای جسمانی و روانی است.(علیزاده، ماهنامه موفقیت، ص۷۳)
هدفهای دراز مدت:
فرم در حال بارگذاری ...