اولین روشی که در آنالیز DNA با هدف شناسایی افراد به کار رفت، روشی بود که در اواسط دهه ۱۹۸۰ توسط سر آلک جفری از دانشگاه لیستر ارائه شد . این روش براساس نوع دیگری از تنوع ژنوم انسان، موسوم به توالی تکراری بسیار متغیر پراکنده[۶۰] بود. همانگونه که از نام این توالیها بر میآید، این توالیها عبارتند از یک توالی تکراری که در جایگاه مختلفی(بهطور پراکنده) از ژنوم انسان وجود دارد. نکته کلیدی این توالیها این است که جایگاه ژنتیکی آنها متنوع است و در افراد مختلف در جایگاههای مختلفی از ژنوم قرار دارند(۳۸).
توالی که در ابتدا برای انگشتنگاری ژنتیکی بکار رفت، توالی GGGCAGGANG (N: هریک از چهار نوکلئوتید) بود. برای تهیه اثر انگشت یک نمونه، DNA آن را با آنزیم محدودگر برش میدهند و قطعات حاصل را با بهره گرفتن از الکتروفورز ژل آگارز از هم تفکیک کرده و با آزمون ساترن بلات[۶۱] مورد بررسی قرار میدهند. هیبریداسیون با جستجوگری که دارای این توالی بود چند سری از نوارها را مشخص کرد. هریک از این نوارها مربوط به قطعهای از DNA هضم شده بود که دارای این توالی تکراری بود. به دلیل تنوع جایگاههای این توالی اگر این آزمون با نمونه DNA فرد دیگری تکرار شود، نتیجه متفاوتی به دست میآید و میتوان نتایج حاصل را انگشتنگاری ژنتیک این افراد محسوب نمود . در شکل ۱-۶ مراحل انگشت نگاری ژنتیکی نشان داده شده است(۳۸).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شکل ۱-۶ مراحل انگشت نگاری ژنتیکی(۳۸)
۱-۱۰-۱-۱ محدودیتهای روش انگشت نگاری
این روش در کارهای جنایی خود را بسیار ارزشمند نشان داد اما سه محدودیت داشت:
مقادیر بالایی از DNA برای انجام آزمون مورد نیاز است، زیرا این روش نیازمند آنالیز هیبریداسیون است. برای انگشتنگاری نمیتوان از مقادیر اندک DNA موجود در مو و لکههای خون استفاده کرد.
بحث کردن در مورد الگوهای حاصل از انگشتنگاری مشکل است، زیرا نوارهای حاصل شدت و ضعفهای متفاوتی دارند. از نظر قانونی، کوچکترین اختلاف شدت در انگشتنگاری ژنتیکی یک متهم برای برائت او کافی است.
با وجود اینکه جایگاههای تکراری پراکنده بسیار متنوع هستند، اما اندک احتمالی نیز برای یکسان بودن یا حداقل تشابه الگوی حاصل از دو فرد وجود دارد. این موضوع میتواند منجر به برائت یک متهم شود(۳۸).
۱-۱۰-۲ روش پروفایلینگ
روش قدرتمند پروفایلینگ DNA چنین مشکلاتی را ندارد. در پروفایلینگ از توالیهای معروف به توالیهای چند شکلی STR استفاده میشود. در این روش، به وسیله PCR با پرایمرهایی که به توالیهای جانبی STR میچسبند، به سرعت میتوان مقادیر بسیار اندک DNA را افزایش داد. بعد از PCR، محصولات از نظر اندازه نوارها یا وجود نوارهایی که الل یا آللهای موجود در نمونه DNAی مورد آزمون هستند، با الکتروفورز ژل آگارز بررسی میشوند. روش پروفایلینگ DNA، به دلیل استفاده از PCR بسیار حساس است و امکان انجام آزمون روی مو و دیگر نمونههایی که مقادیر اندکی DNA دارند، فراهم میآورد. در نتایج حاصل نیز شکی وجود ندارد و مقایسه میان پروفایلهای DNA معمولا به عنوان یک مدرک پذیرفته میشود. با بهره گرفتن از این روش امکان اینکه دو نفر، البته بجز دوقلوهای یکسان، دارای پروفایل مشابهی باشند برابر یک در ۱۰۱۵ میباشد. با توجه به جمعیت کره زمین که حدود ۱۰۹×۶ میباشد، امکان تشابه آماری پروفایل مربوطه در دو نفر به قدری اندک است که میتواند غیرممکن تلقی گردد. نوع هر STR با PCR بوسیله پرایمرهایی که با فلورسنت نشاندار شدهاند و به دو طرف نواحی تکرار شونده متصل میگردند، تعیین میشود. سپس اللهای موجود در STRها با تعیین اندازه به وسیله ژل الکتروفورز موئینهای مشخص میشوند. دو یا چند STR میتواند با PCR چندگانه[۶۲] مشخص گردد، مشروط به اینکه محصولات از لحاظ اندازه همپوشانی نداشته باشند یا هر جفت پرایمر با فلورسانت متفاوتی نشاندار شده باشند تا امکان تشخیص در ژل الکتروفورز موئینه را داشته باشند. در شکل ۱-۷ مراحل روش پروفایلینگ نشان داده شده است(۳۸).
شکل ۱-۷ مراحل پروفایلینگ DNA(36).
۱-۱۱ تاریخچه استفاده از مارکرهایSTR
مارکرهای STRبرای اولین بار به عنوان ابزاری قوی در تست تعیین هویت انسانی در سال ۱۹۹۰ بهکار گرفته شدند. دستگاه پزشکی قانونی[۶۳] ((FSS مطالعه برای شناسایی جایگاههای جدید و ارتباط جایگاه های شناخته شده با تنوع در جمعیتها را آغاز کرد. پس از آن پلیس سلطنتی کانادا[۶۴] (RCMP) به همراه تعدادی از آزمایشگاههای اروپا تلاشهای اولیه را در رابطه با جایگاه های STR آغاز کردند. اولین جایگاههای مورد استفاده شامل چهار جایگاه TH01،VWA ، FES/FPS و.F13A1 نسل دوم کیتها ((SGM شامل جایگاههای TH01، VWA، FGA ،D8S1179 ،D18S51 و D21S11 بود. پایگاه دادههای ملی DNA انگلستان[۶۵] ((NDNAD در سال ۱۹۹۵ جایگاه ژن آمیلوژنین [۶۶](برای تعیین جنسیت) را به کیت SGM اضافه کرد. با توجه به تکنولوژی STR Typingو موفقیتهایی که در این زمینه در انگلستان بهدست آمد، FBI درصدد برآمد که با بهره گرفتن از لوکوسهای STR، بنیان CODIS را شکل دهد(۴۱).
۱-۱۲ CODIS چیست؟
سیستم شاخص اندیسدهی ترکیبی[۶۷] CODISشامل سیزده جایگاه STRاست. در شکل ۱-۸ محل قرارگیری این جایگاهها روی کروموزومهای انسان نشان داده شدهاند. نرم افزار CODIS در سال ۱۹۹۰ به عنوان نرم افزاری برای FBI تاسیس گردید. این نرم افزار در صورت اولیه برای آنالیز پروفایلهای RFLP مورد استفاده قرار میگرفت که در بانک اطلاعاتی قابل جستجو بود. تکنولوژی DNA پزشکی قانونی و تکنولوژی کامپیوتری با یکدیگر ادغام گردیدند و باعث بهبود این نرم افزار شدند و این بهبود در جهت نیازهای پزشکی قانونی صورت گرفت. در سال ۱۹۹۷نرم افزار CODIS بر اساس مارکرهای STR طراحی شد. سیزده جایگاه[۶۸] STRکه امروزه تحت عنوان CODIS خوانده میشوند، عبارتنداز:
D8S2179
D21S11
D7S820
CSF1PO
D3S1358
TH01
D13S317
D16S539
VWA
TPOX
D18S51
D5S818
FGA (42).
شکل ۱-۸ جایگاههای CODIS روی کروموزوم های انسان(۲۵).
۱-۱۳ کیت مورد استفاده در تعیین هویت
برای تعیین هویت از کیتAmp FI STR Identifiler PCR Amplification استفاده میشود، که حاوی ۱۵ جایگاه تترانوکلئوتید STRبه همراه مارکر آمیلوژنین که برای تشخیص جنسیت به کار میرود میباشد. از این پانزده جایگاه، سیزده جایگاه، جایگاههای شناخته شدهی سیستم اندیس دهی ترکیبی(CODIS) هستند، اما علاوه بر آنها دو جایگاه دیگر هم در این کیت گنجانده شده است. جدول(۱-۱) نشان دهندهی نام جایگاههای موجود در CODIS، به همراه موقعیت کروموزومی هر یک از جایگاهها و آللهای موجود در هر جایگاه است(۴۳).
جدول ۱-۱ جایگاههای موجود در کیت ABI
آللهای موجود در هر جایگاه
موقعیت کروموزومی
نام جایگاه
۸,۹,۱۰,۱۱,۱۲,۱۳,۱۴,۱۵,۱۶,۱۷,۱۸,۱۹
۸
D8S2179
۲۴,۲۴٫۲,۲۵,۲۶,۲۷,۲۸,۲۸٫۲,۲۹,۲۹٫۲,
۳۰,۳۰٫۲,۳۱,۳۱٫۲,۳۲,۳۲٫۲,۳۳,۳۳٫۲,
فرم در حال بارگذاری ...