بعد شناختی- عاطفی: خلاقیت بدون بعضی از زمینه های شناختی- عاطفی هرگز میسر نمیگردد. مهمترین آنها عبارتند از: برانگیختن کنجکاوی، تشویق به سوال کردن و اهمیت دادن به سوالات، افزایش قدرت ریسک پذیری و خطر کردن، درگیری با ابهامات و پیچیدگیها و افزایش قدرت تخیل است (حسینی،۱۳۸۲). استرنبرگ (۱۹۹۶) مسائل اساسی که از طریق معلمان می تواند منجر به افزایش توانایی خلاق دانش آموزان گردد را چنین برمیشمارد: ۱- معلم باید دانش آموزان را به سوال کردن تشویق نماید. ۲- معلم باید به دانش آموزان اجازه اشتباه کردن بدهد.۳- معلم باید دانش آموزان را ترغیب به ریسک نمودن نماید. ۴- معلم باید ایدههای خلاق دانش آموزان را تشویق کند.
پ)- بعد فکری: به طور کلی ساختار فکری کلاس زمانی می تواند موجب رشد خلاقیت دانش آموزان گردد که تفکر و اندیشیدن را در آنها تقویت بنماید. برای تحقق این هدف معلم باید مسائلی را در کلاس طرح کند که نیاز به تحقیق و تأمل داشته باشد. معلمان اگر برای ایدههای غیرعادی ارزش قایل شوند، می توانند قدرت ابتکار را در دانش آموزان خویش ارتقا دهند. اگر در حل مسائل از دانش آموزان خواسته شود بر روی جنبه های مختلف مسئله متمرکز شوند، امکان یافتن راههای مختلف و بیشتر افزایش مییابد. کیفیت سوالات معلم از دانش آموزان نقش تعیین کننده ای در این زمینه دارد و می تواند باعث انعطافپذیری در دانش آموزان گردد (حسینی،۱۳۸۲).
ت)- بعد آموزشی- تدریس: قلب عملکرد معلم در رابطه با یادگیری خلاق، شیوه های تدریس مناسب اوست. مواد و محتوای آموزشی باید با توانایی ها، آمادگی و تجربیات پیشین دانش آموزان متناسب باشد و فرصت مناسب برای فعالیتهای یادگیری چندگانه اعم از فعالیتهای کلاس و خارج از آن و فعالیتهایی که حواس مختلف و بیشتری را طلب می کند، فراهم آورد. با غنیسازی محیط آموزشی در چهارچوب ضوابط برنامه، محیط تقریبا مناسبی برای دانش آموزان فراهم می شود تا آنها به توسعه اطلاعات، تفکر، تقویت اعتماد به نفس و خودشناسی اقدام کنند؛ یعنی چنین محیطی می تواند زمینه های پرورش خلاقیت را فراهم کند. بنابرین می توان گفت که عامل تدریس پل ارتباطی معلم، دانش آموز و محتوای درسی میباشد (سام خانیان، ۱۳۸۴). بنابرین نوع روش تدریس دبیران و برخورد آنها با دانش آموزان و مشارکت دادن دانش آموزان در جریان تدریس در یادگیری دانش آموزان نقش تعیین کنندهتری دارد. امروزه نتایج تحقیقات تربیتی بر اهمیت رابطه معلم و شاگرد در کلاس درس تأکید میورزند بخاطر اینکه معلمان با شناخت هرچه بیشتر از موقعیت یادگیری و روانشناختی دانش آموزان، شناخت ویژگیهای شخصیتی و مراحل رشد آنها بهتر می توانند در مورد فرایندهای یاددهی و یادگیری گامهای موثرتری را بردارند (محمودی، ۱۳۸۲).
۲-۵-۳- فنون خلاقیت در تدریس
منظور از فنون خلاقیت در عمل انجام فنهای تحرک مغزی، ارتباط اجباری، گردش تخیلی، فن گروه اسمی و تفکر موازی میباشد که در زیر به آنها اشاره می شود (الوانی، ۱۳۷۸):
۱- بارش مغزی[۴۰]
یکی از فنون متداول در خلاقیت و فعال ساختن اندیشه ها به صورت تکنیک تحرک مغزی است، در این فن مسئلهای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته می شود به سرعت نسبت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخ بیابند.
۲- ارتباط اجباری[۴۱]
یکی دیگر از شیوه های آشکار ساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد شیوه ارتباط اجباری است. در این شیوه باید بین دو گروه از پدیده ها ارتباطی اجباری ایجاد کرد.
۳- گردش تخیلی[۴۲]
در سال ۱۹۶۱ روانشناسی به نام گوردون[۴۳] در گروه های ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق به کارگیری یک جریان تمثیلی و استعارهای به گردش تخیلی ترغیب مینمود و در این حالت ایده ها و نظرات بدیعی را کشف میکرد. آنان پدیدههایی را که چندان تجانسی، با هم نداشتند تلفیق و ترکیب میکردند و به ایدههای جدیدی دست مییافتند؛ از این رو، روش گوردون را شیوه تلفیق نامتجانسها نیز نامیدهاند. گروه برای ایدهیابی به تفکر و تخیل ترغیب شده یا طرح استعارهها و تمثیلهایی کار تخیل را سادهتر می کند.
۴- فن گروه اسمی[۴۴]
در این روش برخلاف شیوه تحرک مغزی افراد جدای از هم ولی در کنار هم کار میکنند. در جلسه گروه اسمی، اعضا جلسه نظرات خود را در صفحات کاغذ یادداشت کرده و بدون آنکه مشخص شود چه کسی طراح ایده و تفکر نوشته شده میباشد، ایده ها بین اعضا مبادله شده و تکمیل و تعدیل میگردد. یکی از روشهای گروه اسمی تکنیک ۵-۳-۶ آن میباشد.
۵- تفکر موازی[۴۵]
برای شکستن ذهنیتهای پیشین و ورود به عرصه های نوین، فنون چندی ابداع گردیده است که متداولترین آنها تفکر موازی است. واضع این شیوه ادوارد دوبونو روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف می کند که با افزایش اطلاعات فرد، همان گودال عمیقتر می شود؛ در حالی که تفکر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف میسازد و اطلاعات و تجربه های جدید صرفا به اندیشه های قبلی افزوده نمی شود بلکه آنها را تغییر داده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می کند.
۲-۶- ارتباط و نقش آن در تدریس
یکی از مهمترین مباحث در زمینه تدریس معلمان، نوع ارتباط آنها با دانش آموزان میباشد. در این بخش به مفهوم ارتباط، عناصر ارتباط و هدف و روش آن در تدریس اشاره می شود.
۲-۶-۱- مفهوم ارتباط
واژه ارتباط معادل لغت communication انگلیسی است که از ریشه لاتینی communist یعنی اشتراک گرفته شده است (وکیلیان، ۱۳۸۶). در لغت نامه های فارسی، کلمه ارتباط گاهی به صورت مصدر متعدی به معنای پیونددادن، ربط دادن، بستن و گاهی به صورت اسم مصدر به معنای بستگی، پیوند، پیوستگی و رابطه است (فرهنگ معین، ۱۳۷۷).