- معرفت: «خردمندیِ نیکو و معرفت را به من بیاموز زیرا که به اوامر تو ایمان آوردم. » (مزامیر۱۱۹: ۶۶).
- نجات: «خدایم صخره محکمی است که به آن پناه می برم. او همچون سپر از من محافظت می کند, به من پناه می دهد و با قدرتش مرا می رهاند. نجات دهنده من, مرا از ظلم می رهاند. » (دوم سموئیل۲۲: ۳)، «خدایم صخره محکمی است که به آن پناه می برم. او همچون سپر از من محافظت می کند, به من پناه می دهد و با قدرتش مرا می رهاند. نجات دهنده من, مرا از ظلم می رهاند. » (مزامیر۲۸: ۷).
- محبت: «او دلهای شما و فرزندانتان را پاک خواهد کرد تا خداوند، خدایتان را با تمامی دل و جان دوست بدارید و در آن سرزمین زنده بمانید. » (تثنیه۳۰: ۶).
- رحمت: «اما بر کسانی که مرا دوست داشته باشند و دستورات مرا پیروی کنند، تا هزار پشت رحمت میکنم. » (خروج۲۰: ۶؛ تثنیه۷: ۹).
-
- برگزیدگی: خداوند به قوم یهود وعده داده است که در صورت ایمان به خدا و وفاداری و رعایت عهد و میثاق و اطاعت و فرمانبرداری از خدا، آنها را قوم خاص و برگزیده خود کند: «امروز خداوند، خدایتان امر میفرماید که تمام قوانین او را اطاعت کنید؛ پس شما با تمامی دل و جان آنها را بجا آورید. امروز اقرار کردهاید که او خدای شماست و قول دادهاید از او پیروی نموده، احکامش را بجا آورید. خداوند امروز طبق وعدهاش اعلام فرموده است که شما قوم خاص او هستید و باید تمامی قوانین او را اطاعت کنید. اگر احکامش را بجا آورید او شما را از همه قومهای دیگر بزرگتر ساخته، اجازه خواهد داد عزت، احترام و شهرت بیابید؛ اما برای کسب این عزت و احترام باید قوم مقدسی برای او باشید. » (تثنیه۲۶: ۱۶-۱۹). با توجه به آیات عهدعتیق این نکته واضح است که انتخاب و برگزیدگی قوم یهود مشروط به ایمان به خدا و وفاداری و رعایت عهد و میثاق است، و در غیر این صورت، این موهبت عظیم الهی از آنان گرفته می شود: «و اگر آواز یهُوَه خدای خود را به دقت بشنوی تا هوشیار شده، تمامی اوامر او را که من امروز به تو امر میفرمایم بجا آوری، آنگاه یهُوَه خدایت تو را بر جمیع امتهای جهان بلند خواهد گردانید. و تمامی این برکتها به تو خواهد رسید و تو را خواهد دریافت… و اما اگر آواز یهُوَه خدای خود را نشنوی تا هوشیار شده، همه اوامر و فرایض او را که من امروز به تو امر میفرمایم بجا آوری، آنگاه جمیع این لعنتها به تو خواهد رسید، و تو را خواهد دریافت (تثنیه ۲۸: ۱-۶۸؛ تثنیه ۲۶: ۱۶-۱۹؛ پادشاهان اول، ۹: ۶-۹؛ لاویان ۲۰: ۲۲-۲۶). و در بسیاری از آیات کتاب مقدس خداوند از خشم و غضب خود بر قوم بنی اسرائیل و ویرانی شهرها و آواراگی مردمانش سخن گفته است: خویشتن را برانگیز ای اورشلیم!برخیز! ای که از دست خداوند کاسه غضب او را نوشیدی … از جمیع پسرانی که زاییده است یکی نیست که او را رهبری کند و از تمامی پسرانی که تربیت نموده، کسی نیست که او را دستگیری نماید (اشعیا ۵۱: ۱۷-۱۸؛ میکاه ۳: ۹-۱۲؛ پیدایش ۱۵: ۱۶؛ تثنیه ۹: ۴-۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۲-۳- ایمان در عهد جدید
رودلف کارل بولتمان در واژه نامه کلامی عهد جدید کیتل[۱] دراین باره اظهار می دارد که «در مسیحیت نخستین، ایمان به مهم ترین واژه برای ارتباط انسان با خداوند تبدیل گردید» (Plantinga, 1983, p11). زیرا که این واژه به آن چه خداوند در ارتباط با بشر از آدمی می خواهد، دلالت می نماید (ibid). دائرهالمعارف کاتولیک ایمان را اینگونه تعریف می کند: ایمان به معنای باور به خدا و پذیرش وحی او به عنوان حقیقت است (Pickar, 2003, p 589؛ شکوری نژاد؛ علمی، ۱۳۹۰: ۸۲).
در عهدجدید، مسأله ایمان جایگاه بسیار مهمی دارد. خود عیسی مسیح به خدا ایمان و اعتماد داشت و رسولان خود را سفارش اکید میکرد که اینگونه باشند (Hatch, 1925, p 5؛ Bousset, 1907: 91). او هرگز از آنها نمیخواست که به جای خدا به خود او اعتماد کنند: «پدری که هیچ چیز از نظر او پنهان نیست، اجر تو را خواهد داد. » (متی۶: ۱۸). و در آیههای ذیل: «عیسی در جواب ایشان گفت، به خدا ایمان آورید» (مرقس۱۱: ۲۲)، و «عیسی در جواب ایشان گفت، هرآینه به شما میگویم اگر ایمان میداشتید و شک نمینمودید، نه همین را که به درخت انجیر شد میکردید، بلکه هر گاه بدین کوه میگفتید، منتقل شده به دریا افکنده شو چنین میشد. » (متی۲۱: ۲۱). خدا یگانه متعلق ایمان توصیف می شود (Hatch, 1925, p6).
ایمان در عهدجدید بیشتر جنبه معرفتی و شناختی دارد و به معنای اعتقاد یقینی و باور راسخ است (Treier, 2005, p 226). به اعتقاد پولس ایمان فعل انسان نیست، بلکه فعل خدا است (افسسیان۸: ۲)، ایمان هدیه خدا برای هر انسانی است که آن را بخواهد (رومیان۱۲: ۳)، هر چند این ایمان قابل رشد است (Hatch, 1917, p 49). مفهوم پولسی ایمان در بردارنده اعتقاد، اعتماد و وفاداری است (نک: Hatch, 1925, p 9 ). ایمان اساس دین و اخلاق است (Ibid, p11).
عهد جدید در بیان مفهوم ایمان از واژه یونانی «pisteuo» و صورت اسمی آن (pistis) استفاده می کند که معمولاً به معنای ایمان، اعتقاد و باور است (Hooker, 2005, p902). بنابراین ایمان ترجمه انگلیسی «faith» و کلمه لاتینی «fides, fide, fidere» و اسم عبرانی «emunah» و اسم یونانی «pistis» است که به معنی اطمینان (confidence)، توکل (reliance) و اعتماد (trust) میباشد (نک: Stein, 2011, p397؛ Torrance, 1956, p111؛ Knight, 2008, p206؛ Hooker, 2005, p902؛ Bassett, 1998, p415؛ ۱۹۱۷, p82 Hatch, ).
پولس در تعریف ایمان در رساله عبرانیان بیان می کند که: «ایمان یعنی اطمینان داشتن به اینکه آنچه امید داریم، واقع خواهد شد؛ ایمان یعنی یقین داشتن به آنچه اعتقاد داریم، هرچند قادر به دیدنش نمیباشیم» (عبرانیان۱۱: ۱). در این تعریف ایمان همان اعتماد و اطمینان در نظر گرفته شده است. ایمان، الهام بخشِ اعتماد و اطمینانی است که می تواند کوهها را به حرکت درآورد و معجزاتی را انجام دهد (اول قرنتیان۱۳: ۲).
میتوان گفت ایمان در عهد جدید به طور کلی به معنی متقاعد شدن ذهن به درست بودن و حقیقت داشتن حکمی است. وقتی حکمی درست است پس قابل اعتماد است. بنابراین، معنای اصلی ایمان اعتماد است ( Eastons, 1897, p422 ؛ هاکس، ۱۳۸۳: ۱۴۵). البته طبق این تعریف، اموری که مورد اعتماد قرار میگیرند و پذیرفته میشوند ممکن است نادیدنی باشند (Popeshenouda, 1989, p 25-38). اعتماد از مفاهیمی است که به شدت با ایمان مرتبط است و گاهی علاوه بر آنکه از نشانه های آن به شمار می آید، با ایمان یکی شمرده می شود. اعتماد به خدا بنیادی است که رابطه خدا و انسان بر اساس آن شکل می گیرد. باور و ایمان به خدا همان اعتماد و اطمینان و یا یقین تزلزل ناپذیر به حقیقت وعده های خداوند است هر چند شاهد و گواه دیگری بر آن نباشد. همچنین ایمان، اعتماد و اطمینان به تحقق وعده های اوست هرچند در ظاهر هر چه می بینیم برخلاف تحقق آنها باشد (Torrey, 1997, p 36) از همین جهت پولس تأکید می کند که در ایمان باید به خدا اعتماد کرد نه بر عقل بشری: «تا پایه ایمان شما بر قدرت خدا باشد، نه بر حکمت انسان» (اول قرنتیان۲: ۵).
به هر حال تعریف ایمان به عنوان اعتماد، روشی برای متمرکز کردن این اعتماد بر قابل اعتماد بودن مشیت الهی هم در سعادت و هم در شقاوت است. استعاره های مشهور که برای الوهیت به کار برده می شود، مانند پدر، بیانگر این اعتقاد است که چنین متعلَقی شایستگی اعتماد و ایمان قلبی را دارد.
با توجه به رساله عبرانیان/ ۱۱ فهمیده می شود که این اعتماد و ایمان شامل حال و آینده می شود؛ اما تاکید این رساله بیشتر بر آینده و ماهیت آینده نگری ایمان است. در این رساله نمونه هایی از ایمان افراد در عهد قدیم ذکر می شود تا جنبه آینده نگری ایمان بیشتر روشن شود (Rhee, 1998, p713).
پولس وقتی از ایمان به عنوان اعتماد سخن می گوید، الگویی از هدایت الهی در حوادث گذشته که بیشتر برای پیامبران رخ داده است را نیز ارائه می کند. این امر این نتیجه گیری را که چنین هدایتی در آینده نیز ادامه خواهد یافت قابل اعتماد میسازد. حتی از لحاظ تاریخی و روانشناسی درک ایمان بدون چنین الگویی مشکل است. هرگاه ایمان به عنوان اعتماد بر اساس این الگوی هدایت الهی قرار گیرد، اشاره بر این دارد که بی اطمینانی در یک لحظه نمی تواند یا نباید موجب تضعیف این اطمینان شود (Pelikan, 2005, p2956).
یکی از الگوهایی که عهد جدید برای معرفی ایمان و مؤمن حقیقی ارائه می کند ابراهیم است. و از این عبارت عهد عتیق که «آنگاه ابرام به خداوند اعتماد کرد و به همین سبب خداوند از او خشنود شده، او را پذیرفت. » (پیدایش۱۵: ۶) استفاده می کند. از نظر عهدجدید ابراهیم الگو و نمونه کامل این اعتماد است. به خاطر اعتماد به خدا بود که ابراهیم حاضر شد فرزند خود را، که وعده های خداوند قرار بود در او تحقق یابد، قربانی کند. خداوند هیچ نشانه ای در رابطه با وعده هایش، به ابراهیم نشان نداد؛ ولی او ایمان آورد و به وعده خداوند اطمینان داشت. همین که خداوند به ابراهیم وعده داد برای او کافی بود. استدلال و عقل او مانع عمل او نشد؛ زیرا او به خدا اعتماد داشت. در مورد فرزند دار شدن آنها نیز در رساله رومیان وارد شده است که: «زیرا در آن زمان ابراهیم صد سال داشت و همسرش سارا نود سال، و هیچیک قادر نبودند صاحب فرزند شوند. باوجود این، چون ایمان ابراهیم قوی بود، به وعده خدا شک نکرد. بلی، او هیچگاه شک ننمود. او به خدا ایمان داشت و ایمانش روزبروز قوی تر می شد، و حتی قبل از اینکه خدا به وعده اش عمل کند، او را سپاس می گفت، زیرا یقین داشت که خدا قادر است به همه وعده های خود عمل کند. » (رومیان ۴: ۱۹-۲۱) به خاطر همین ایمان و اعتماد به وعده الهی، آنها صاحب فرزند و نسل فراوان شدند (عبرانیان۱۱: ۱۱).
پس ایمان به عیسی نیز به معنای اعتماد یا اطمینان به عیسی مسیح است. اطمینان به اینکه چیزهایی که از او درخواست می شود را انجام می دهد یا از اموری که در آنها به او اعتماد می شود مراقبت می کند (دوم تیموتائوس ۱: ۱۲). مؤمنان در کارهای مختلفی، مثل محافظت، درمان، کمک و بخشش، به مسیح پناه می برند و اعتماد می کنند. در اموری که به او اعتماد و تکیه می شود او آنها را انجام خواهد داد. اعتماد به او برای درمان موجب درمان می شود و به همین صورت برای یاری و بخشش و … (Torrey, 1997, p 365).
در برخی عبارات عهد جدید عبارت ایمانِ مسیح دیده می شود که به صورت ایمان به مسیح ترجمه می شود (رومیان۳: ۲۲؛ غلاطیان۲: ۱۶). با توجه به این عبارات دیده می شود که عهد جدید از ایمان خود مسیح سخن میگوید. در این مورد نیز ایمان به معنای اعتماد است. ایمان مسیح به خدا به معنای اعتماد او به خداست، حتی وقتی اطاعت او از اراده خداوند منجر به مرگش شود(Hooker, 2005, p903).
البته هَچ معتقد است که ایمان عهد جدید از اعتماد ساده عهد عتیق فراتر می رود و ایمان به صورت اعتماد همراه با حالتی عرفانی تبیین می شود، و همچنین معتقد است این تغییر مفهوم در اثر فرهنگ هلنیستی بوده است (۱۹۱۷, p65؛ Hatch, 1925, p10).
امید از عناصر دیگری است که در مفهوم ایمان دخیل است: «ایمان یعنی اطمینان داشتن به اینکه آنچه امید داریم، واقع خواهد شد؛ ایمان یعنی یقین داشتن به آنچه اعتقاد داریم، هرچند قادر به دیدنش نمی باشیم. » (عبرانیان۱۱: ۱). در همین تعریف، پولس به پیوند ایمان و امید اشاره می کند. ایمان بر مبنای امید به چیزهایی است که وعده داده شده است. این امید ریشه در اعتماد به خدا دارد. به عبارت دیگر چون مؤمن به خداوند اعتماد دارد، امیدوار است وعده های او تحقق یابند. در این مورد نیز ابراهیم نمونه ای عالی است. با توجه به آیه ۳۳ از باب چهارمِ رساله رومیان که می گوید: «زمانی که خدا به ابراهیم فرمود که به او پسری خواهد بخشید و از نسل او اقوام بسیاری بوجود خواهند آمد، ابراهیم به وعده خدا ایمان آورد، اگر چه چنین امری عملا محال بود. » ابراهیم به نسل زیاد امیدوار بود. این امید فرا عقلانی یا امید به امری که در عمل محال است، از جانب خداست و در مقابل امید بشری قرار دارد؛ ولی ایمان، این دو امید را با هم جمع می کند.
عهد جدید در تعریف امید می گوید: «ما با امید، نجات یافته ایم ؛ و امید یعنی انتظار دریافت چیزی که هنوز نداریم ؛ زیرا اگر کسی چیزی را در اختیار داشته باشد، نیازی نیست که به امید آن باشد. پس وقتی برای چیزی که هنوز رخ نداده، به خدا امیدواریم، باید با صبر و حوصله منتظر آن بمانیم. » (رومیان۸: ۲۴-۲۵). در نظر عهد جدید ایمان و امید باعث تقویت یکدیگر میشوند. ایمان و امید افزایش پذیرند: «دعا می کنم تا خدایی که سرچشمه همه امیدهاست، به شما برای ایمانی که به او دارید، آرامش و شادی عطا کند تا به یاری روح القدس، امیدتان روزبروز افزون شود. » (رومیان۱۵: ۱۳).
با توجه به تعریف فوق، ایمان به فرد مومن این اطمینان را می دهد که امور معنوی که به آنها امید دارد به طور کامل تحقق خواهند یافت و این اعتقاد که وحی الهی، که فراتر از شناخت حاصل از حواس است، حقیقت دارد. به عبارت دیگر در نگاه پولس ایمان جذبه و کششی است به واقعیت جاودان نادیدنی (فصیحی، ۱۳۸۹: ۹۹)؛ «ما به آنچه که در مقابل چشمان ما قرار دارد یعنی به ناملایمات و مشکلات خود اهمیت نمی دهیم، بلکه نگاه و توجه ما به خوشی های آسمانی است که هنوز ندیده ایم. این زحمات به زودی تمام خواهند شد، اما آن خوشی ها تا ابد باقی خواهند ماند. » (دوم قرنتیان۴: ۱۸).
عهد جدید در مواردی، ایمان را تصدیق و پذیرش معرفی می کند. به نظر می رسد وقتی این کتاب از ایمان به خدا یا مسیح یا عمل مسیح سخن می گوید، منظورش پذیرش و تصدیق آنهاست. در نظر آن ایمان بازگشت و پذیرش دعوت خداست، خدایی که عیسی را دوباره زنده کرد. این مفهوم، از جریان ایمان آوردن خود پولس که رویگردانی از شریعت و روی آوردن به ایمان و تصدیق دعوت خدا و عیسی است، برمی آید. او معتقد بود ایمان، نه شریعت، به عدالت و تقوای الهی رهنمون است (Luhermann, 1922, p 2833).
برای مثال در مورد ایمان به مسیح می گوید: «پس همانطور که برای دریافت نجات، به مسیح ایمان آوردید، اکنون نیز برای حل مشکلات روزانه، به او ایمان داشته باشید و با پیوندی ناگسستنی با او زندگی کنید. در او ریشه بدوانید تا از او قوت بگیرید. بکوشید که همواره در او رشد کنید و در حقایقی که آموخته اید، قوی و نیرومند گردید» (کولسیان۲: ۶-۷). در رساله به قرنتیان نیز میگوید «زیرا چیزی به شما نمینویسیم مگر آنچه میخوانید و به آن اعتراف میکنید و امیدوارم که تا به آخر اعتراف هم خواهید کرد. » دوم قرنتیان۱: ۱۳).
پولس ایمان به معنای تصدیق و پذیرش را در برابر انکار قرار می دهد. برای مثال درباره ایمان عیسی میگوید: «اگر بیایمان شویم، او امین میماند، زیرا خود را انکار نمیتواند نمود. » (دوم تیموتائوس۲: ۱۳). پس از نظر پولس ایمان همان باور به خدا و پذیرش این است که مکاشفه او حقیقی و صحیح است. به عبارت دیگر ایمان پذیرش حقیقت وحی شده و آشکار شده است (Pickar, 2003, p 589).
عهد جدید در بیان مراتب ایمان، از اقرار زبانی و اعتقاد قلبی نام می برد: «زیرا اگر با لبان خود اعتراف کنی که عیسی، خداوند است و در قلب خود ایمان آوری که خدا او را پس از مرگ زنده ساخت، نجات خواهی یافت. » (رومیان۱۰: ۹) در ادامه فایده هر مرتبه را این گونه بیان می کند: «زیرا انسان با قلب ایمان میآورد و نیک محسوب میگردد و با لبهای خود به ایمانش اعتراف میکند و نجات مییابد. » (رومیان۱۰: ۱۰). در اینجا اقرار زبانی شرط ایمان شمرده نشده بلکه شرط ایمان کامل، نجات و دریافت وعده های الهی است. به عبارت دیگر ایمان همراه با اقرار زبانی موجب نجات می شود.
پولس در مفهوم ایمان برای کلام و سخن و دعوت شفاهی جایگاه خاصی قائل است. در نظر او ایمان شامل موعظه، شنیدن، پذیرش و فهم انجیل است که انجیل همان کلام خداست (Pickar, 2003, p592). به عقیده وی «ایمان از شنیدن مژده انجیل به وجود می آید. » (رومیان۱۰: ۱۷). باید فردی بشارتی یا خبری از چیزی بدهد تا دیگران ایمان بیاورند. چگونه به کسی که خبری از او ندارند ایمان بیاورند. به عبارتی فرستاده ای باید باشد تا از خدایی خبر دهد که دیگران به او ایمان بیاورند. کلام خداوند (انجیل) ابزاری است که خداوند برای ورود ایمان قرار داده است. ایمان از طریق کلام می آید و از طریق کلام رشد و افزایش پیدا می کند.
مشاهده گردید که در عهد جدید ایمان بسیار مرتبط با امید و اطمینان است. ایمان الهام بخش اطمینانی است که می تواند کوهها را به حرکت درآورد و معجزاتی را انجام دهد (اول قرنتیان ۲-۱۳) اما ایمان از طریق محبت و عشق عمل می کند: «مهم آن است که ایمانی داشته باشیم که از آن محبت بجوشد. » (غلاطیان۵: ۶) از این بیان و موارد مشابه معلوم می شود که ایمان از دید عهد جدید مفهومی پویاست که فعالیت خود را در محبت آشکار می کند (Donfried, 1996, p327). ایمان در کنار امید و محبت یکی از فضایل سه گانه است که ارزشی پایدار در زمین دارد و ابزاری برای کسب سعادت ابدی است (رومیان۱۰: ۱۳-۱۵). البته محبت در این تثلیث والاتر است: «پس، سه چیز همیشه باقی خواهد ماند: ایمان، امید و محبت، اما از همه اینها بزرگتر، محبت است» (اول قرنتیان۱۳: ۱۳).
پولس در سخنان خود چندین بار به تثلیث ایمان، امید و محبت اشاره می کند (اول تسالونیکیان۱: ۳؛ ۵: ۸؛ اول قرنتیان۱۳: ۱۳). از طرفی، همانطور که قبلا گفته شد، ایمان در محبت عمل می کند، و از طرف دیگر ایمان باید با امید رشد کند و افزایش یابد تا جایی که تصدیق کند وعده های خداوند تحقق خواند یافت (Donfried, 1996, p327). ایمان سرچشمه محبت و فضایل متعدد است که این فضایل را می توان نتایج ایمان یا نشانه های آن دانست. هر فضیلت توانایی انسان را در فضیلت دیگر و ایمان تقویت می کند. مسیر نجات با ایمان آغاز می شود. سپس انسان در اعتماد، امید و محبت گام برمی دارد که به نوعی محصول ایمانند و ایمان را تقویت می کنند(Hatch, 1917, p 82. ؛ Papageorgiou, 1995, p 102). پولس محبت مسیح را فراتر از زندگی و مرگ و فراتر از فرشتگان و همه مخلوقات آسمانی می داند. البته نه به خاطر تحقیر این چیزها بلکه به خاطر نشان دادن محبت والای خودش به مسیح (رومیان۸: ۳۸).
پس از اینکه خداوند محبت خود به مسیح را نشان داد این مسئولیت بر عهده انسان هاست که از محبت مسیح تقلید کنند. زیرا مسیح انسان ها را دوست داشت و با مصلوب شدنش این محبت را نشان داد حتی وقتی دشمن او بودند. اکنون انتظار دارد او را دوست دارند و به یکدیگر نیز محبت ورزند (Papageorgiou, 1995, p 106).
۳-۲-۳-۱-نتایج ایمان در عهد جدید
از نظر عهد جدید ایمان در فرد مؤمن آثار و نتایجی خواهد داشت که در نامه های پولس به کلیساها و جماعت های مؤمنین و دعوت آنان به ایمان، از آنها سخن میگوید. با بررسی قسمت های مختلف عهدجدید معلوم می شود که موارد زیرا از نتایج ایمان به شمار می آید:
- نجات: در عهد جدید، ایمان ارتباط تنگاتنگی با تاریخ نجات انسان دارد. باور داشتن به مسیح برای شخص مومن به این معناست که عیسی و حوادث زندگی او را بپذیرد و به آنها ایمان داشته باشد. یعنی مرگ، رستاخیز عیسی و عروج او به آسمان را باور داشته باشد (Pickar, 2003, p590). پولس در بحث از ایمان بر اینکه ایمان باعث نجات است بسیار تاکید می کند. نجات در مسیحیت از جایگاه ویژهای برخوردار است. اهمیت نجات در رابطه آن با گناه انسان نهفته است. انسان گناهکار است و عیسی مسیح برای انسان فدا شد تا مؤمنان به او پاک و عادل شوند و نجات یابند.
مصلوب شدن عیسی گامی برای نجات نهایی و به خاطر ایمان داران بود. عهدجدید در این باره میگوید: «زیرا همه گناه کردهاند واز جلال خدا قاصر میباشند، و به فیض او مجّاناً عادل شمرده میشوند به وساطت آن فدیهای که در عیسی مسیح است. که خدا او را از قبل معیّن کرد تا کفّاره باشد به واسطه ایمان» (رومیان۳: ۲۳-۲۵).
پولس ایمان را راه نجات و بلکه تنها طریق ممکن به نجات میداند. فقط از طریق ایمان، که تعهد کامل به مسیح است، انسان می تواند به نجات برسد (Schroedor,2003, p11). در نظر پولس نجات هدیه رایگان خداوند است (افسسیان۲: ۸). که به وسیله فیض و از طریق ایمان حاصل می شود. او تفاوتی بین اقوام در نجات قائل نیست و معتقد است هر کس، یهودی، یونانی، فرد مختون و نامختون، غلام و آزاد، به مسیح ایمان بیاورد نجات خواهد یافت (کولسیان۳: ۱۱؛ رومیان۱۰: ۱۱-۱۳).
- عادل شمردگی و بخشش گناهان: از مهمترین نتایج ایمان، عادل شمردگی است. پولس در دفاع از اینکه ایمان، یگانه شرط کافی برای نجات است آن را فقط در رابطه با عادل شمردگی میداند (Morgan, 1912, p 68). او عادل شمردگی و آمرزیدگی از راه ایمان، نه از راه اعمال شریعت، را پایه ریزی کرد. عادل شمردگی به این معناست که خداوند اعلام میدارد هر انسانی که به مسیح ایمان می آورد هرچند گناهکار باشد عادل است.
بین فرقههای مسیحی در تفسیر این مفهوم اختلاف است. برخی از محققان کاتولیکی معتقدند واژه «to justify» به معنای عادل شدن است که نوعی ویژگی درونی است که به مفهوم اخلاقی عدالت اشاره دارد. در حالی که برخی محققان پروتستانی بر این باورند که این واژه بر نوع رابطه با خدا دلالت می کند و به معنای عادل شمردگی است و نوعی حالت بیرونی است که به حکم تبرئه اشاره دارد (مفتاح، ۱۳۸۵: ۵۶).
در میان رسالات پولس دو رساله غلاطیان و رومیان بسیار به مفهوم عادل شمردگی میپردازند و واژه عادل شمردگی از واژه های کلیدی این رسالات است. پولس معتقد است همه، چه یهودی و چه غیر یهودی، به گونه ای یکسان به واسطه ایمان عادل شمرده میشوند.
- زندگی و حیات جدید: ایمان به خداوند و عیسی مسیح، که به نوعی توجه به بعد روحانی انسان و حقیقت اصلی او و تکامل این بعد او است، باعث حیات روحانی و زندگی واقعی می شود. این مفهوم در رسالات پولس بسیار دیده می شود که مؤمنان را زندگان واقعی میداند که به واسطه ایمان از زندگی مادی فراتر رفته و در روح زیست می کنند. وی زندگی و حیات واقعی و جاودان را از آن مؤمنان میداند.
ایمان مسیحی باعث تغییری اساسی در رابطه فرد مسیحی با خدا و با دیگران می شود. این تغییر آن قدر اساسی و ریشهای است که با عبارات تولد جدید و تولد دوباره از آن یاد می شود (Bassett, 1998, p 416). وی اصالت را به روح داده نه به جسم و بر اساس همین ایمان را مایه حیات روح که همان حیات جاودانی است معرفی می کند: «ما از مرتدّان نیستیم تا هلاک شویم، بلکه از ایمانداران تا جان خود را دریابیم. » (عبرانیان۱۰: ۳۹).
نکته دیگر در این باره این است که این حیات واقعی تا زمانی است که مؤمنان در ایمان استوار و ثابت قدم باشند؛ لذا میگوید: «از شما بهسبب ایمانتان تسلّی یافتیم. چونکه الآن زیست میکنیم، اگر شما در خداوند استوار هستید. » (اول تسالونیکیان۳: ۷-۸).
- اتحاد با مسیح: عهد جدید بیان می کند که به واسطه ایمان، مسیح د ر درون مؤمن جای می گیرد و سکونت مییابد: «تا مسیح به وساطت ایمان در دلهای شما ساکن شود» (افسسیان۳: ۱۷). در رساله غلاطیان باب پنجم میگوید کسانی که به مسیح ایمان میآورند از بند قدرتهای تاریک رهایی مییابند و به واسطه فیض الهی رایگان عادل شمرده می شوند. زندگی آزاد در روح القدس مییابند و در مرگ و زندگی پسر شریک خواهند بود (Riches, 2008, p264). پولس از این اتحاد این گونه سخن میگوید: «همه شما که در مسیح تعمید یافتید، مسیح را در بر گرفتید. » (غلاطیان ۳: ۲۷).
به طور کلی اتحاد با مسیح به عنوان چیزی صمیمی تر و نزدیک تر از چیزی که با اصطلاحات اخلاقی بیان می شود ظاهر می شود. فرد مؤمن با مسیح مرده است و با او برخاسته است. او در مسیح است و مسیح در او زندگی می کند. با این توضیح به نظر میرسد اتحاد در نظر پولس اتحاد عرفانی باشد (Morgan, 1912, p690). پولس با بیانی صریحتر درباره چگونگی اتحاد با مسیح میگوید: «پس حال چون فرزندان خدا هستیم، خدا روح فرزند خود را به قلبهای ما فرستاده تا بتوانیم او را واقعاً پدر بخوانیم . » (غلاطیان۴: ۶). پس مؤمن به واسطه ایمان، پسرخدا می شود و روح عیسی مسیح در دل او وارد می شود و با مسیح متحد می شود. پولس تاکید می کند که این مقام اتحاد با مسیح و فرزندخواندگی خدا که متعلق به فرد مؤمن است به واسطه ایمان است (رومیان۵: ۲).