۵۸۸/
۴۴ ضرورت داشتن انتظار منطقی در تعیین تکلیف برای دانشجویان با توجه به تعداد واحد درس
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۱۸/۴
۵۸۳/
۴۵ توجه استادان به تعداد جلسات در نظر گرفته شده برای آنان به منظور جلوگیری از کشیده شدن تعداد جلسات به بعد از اتمام ترم
۱۶/۴
۶۷۴/
۴۱ مشارکت استادان در ارائه یک درس بر اساس معیار تخصص داشتن در آن درس
۱۶/۴
۶۹۷/
۴۳ عدم تغییر مداوم ترکیب استادان ارائه دهنده یک درس به خاطر مشکلات اجرایی مثل رعایت سقف واحد
۱۲/۴
۷۳۹/
۴۰ توجیه نمودن دانشجویان نسبت به مزایا و فواید تدریس مشارکتی
۰۷/۴
۸۸۵/
۴۶ حضور همزمان استادان در کلاس در شروع ترم برای روشن شدن شیوه کار استادان برای دانشجویان
۸۲/۳
۱/۱
براساس نتایج جدول (۴-۳۷) مشاهده میشود که بیشترین میانگین نمره پاسخها به ترتیب مربوط به
“۱- نشست مشترک دو استادقبل ازآغاز ترم در رابطه با تعیین سرفصل، منابع، تکالیف دانشجویان و شیوههای ارزشیابی” بامیانگین ۴۶/۴، “۲- ضرورت داشتن انتظار منطقی در تعیین تکلیف برای دانشجویان با توجه به تعداد واحد درس” با میانگین ۱۸/۴ و “۳- توجه استادان به تعداد جلسات در نظر گرفته شده برای آنان به منظور جلوگیری از کشیده شدن تعداد جلسات به بعد از اتمام ترم” با میانگین ۱۶/۴ بوده است. نکته بسیار جالب توجه این است که بین دیدگاه استادان و دانشجویان در مورد گزینه شماره ۴۲ شباهت دارد و هر دو گروه مهمترین الزام تدریس مشارکتی را “نشستت مشترک دو استاد قبل از آغاز ترم برای تعیین سرفصل، منابع و تکالیف بقرای دانشجویان” بیان کردند.
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری
مقدمه
با توجه به اهمیت روشهای تدریس در آموزش عالی و تأثیر این روشها بر محیطهای یاددهی و یادگیری و رشد و ارتقاء قابلیتهای حرفهای استادان ودانشجویان، در این پژوهش به بررسی نقاط قوت و ضعف تدریس مشارکتی از دیدگاه استادان و دانشجویان دانشگاه اصفهان پرداخته شد. سوالات در ۳ مولفه نقاط قوت، نقاط ضعف و الزامات تدریس مشارکتی تدوین و مورد بررسی قرار گرفت. روش مورد استفاده این پژوهش توصیفی- پیمایشی بوده و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دورههای تحصیلات تکمیلی که در سال تحصیلی ۹۰-۸۹ حداقل یک درس را به شیوه مشارکتی گذارنده و استادانی که حداقل یک درس را به شیوه مشارکتی تدریس کردهاند، میباشند. برا ی پی بردن به دید گاه های عمیق استادان و دانشجویان در رابطه با روش تدریس مشارکتی و تنظیم پرسشنامه، مصاحبه اکتشافی با تعدادی از استادان ودانشجویان دورههای تحصیلات تکمیلی انجام شد. برای توزیع پرسشنامه نیز از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم استفاده شد که برای این کار از بین سه دانشکده علوم انسانی و ادبیات، علوم تربیتی و روانشناسی و علوم پایه ۱۸۰ نفر از دانشجویان دورههای تحصیلات تکمیلی به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه در بین آنها توزیع شد. توزیع پرسشنامه در بین استادان نیز به روش سرشماری صورت گرفت. بعد از تعیین روایی، پرسشنامه در بین ۳۰ نفر از استادان و دانشجویان اجرا شد تا ضریب پایایی آن برآورد شود که ضریب پایایی پرسشنامه پس از اجرا در بین استادان ۹۱/ و دربین دانشجویان۸۴% بدست آمد. تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. در سطح توصیفی برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آماری فراوانی، میانگین و انحراف معیار استفاده شد و در سطح استنباطی از آزمونt تک متغیره، تحلیل واریانس دوراهه، آزمون LSD و، آزمون tمستقل برای تجزیه و تحلیل دادهها مورد استفاده قرار گرفت.
سوال اول پژوهش: نقاط قوت تدریس مشارکتی از دیدگاه استادان و دانشجویان چیست؟
در تجزیه و تحلیل یافتههای مربوط به سوال اول، پاسخهای دانشجویان به تفکیک گروههای آموزشی آنها در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل یافتههای مربوط به سوال یک از بین دانشجویان گروه علوم پایه نشان داد که دانشجویان گروه علوم پایه قوتهای تدریس مشارکتی را بر اساس میانگین کسب شده هر سوال به ترتیب اولویت اینگونه بیان کردند: ۱- آشنایی بیشتر با زمینههای تخصصی و توان علمی و تجارب عملی استادان ۲- آشنایی با منابع تخصصی بیشتر از طریق استادان و۳- افزایش تلاش علمی دانشجویان به واسطه افزایش تکالیف درسی بیان کردند. دانشجویان گروه علوم انسانی قوتهای تدریس مشارکتی را ۱- آشنایی با منابع تخصصی بیشتر از طریق استادان ۲- ارائه موضوعات از چشم اندازهای مختلف به واسطه تدریس متفاوت دو استاد و ۳- گسترش فضا و امکان حضور استادان جوان در دورههای تحصیلات تکمیلی بیان کردند. مقایسه نمره قوتهای تدریس مشارکتی با میانگین فرضی ۳ نیز معنادار بوده و نشان داده که نقاط قوت تدریس مشارکتی از دیدگاه دانشجویان بالاتر از سطح متوسط بوده است و این نشان دهنده این است که این قوتها قوتهای قابل ملاحظهای هستند.
نتایج مصاحبه با دانشجویان نیز نشان داد که دانشجویان از مهمترین قوتها ی تدریس مشارکتی را آشنایی دانشجویان با استادان بیشتر و استفاده از تواناییهای علمی آنان و همچنین آشنایی با مباحث و موضوعات از چشم اندازهای مختلف بیان کردند. در این زمینه لازم است تاکید کرد که نتایج حاصل از مصاحبه با دانشجویان و نتایج حاصل از پرسشنامه در یک جهت قرار داردو نشان میدهد که دیدگاه اکثریت دانشجویان در یک جهت قرار دارد.
اعضای هیات علمی نقاط قوت تدریس مشارکتی را بر اساس میانگین نمره کسب شده به ترتیب ۱- افزایش همکاری و تبادل آراء و افکار میان استادان ۲-آشنایی دانشجویان با منابع تخصصی بیشتر از طریق استادان و۳- آشنایی دانشجویان با زمینههای تخصصی و علمی و تجارب عملی استادان شرح بیان کردند. نکته جالب توجه این است که استادن و دانشجویان در بیان قوتهای تدریس مشارکتی در دو مورد با هم اشتراک عقیده دارند و این مطلب نقطه قوت بسیار مهمی برای این شیوه تدریس به حساب میآید. نتیجه قابل توجه این بخش از یافتهها این است که استادان در بیان قوتهای روش تدریس مشارکتی به ویژگیهای دانشجویان نیز توجه داشته اند و مواردی را ذکر کردند که حاکی از توجه انها به دانشجویان و یادگیری انان بوده است.همچنین به انچه موجبات رشد علمی و حرفه ایی دانشجویان را فراهم میکند نیز توجه داشته اند.
همچنین استادان در مصاحبهها بیان کردند که برخی از عمدهترین قوتها ی تدریس مشارکتی ایده گرفتن استادان از همدیگر و رشد حرفه ایی آنان، ارائه مباحث به صورت تخصصی و حتی ایده گرفتن دانشجویان از استادان برای کارهای تیمی است. علاوه بر این تحلیلها نشان میدهند که استادان و دانشجویان تدریس مشارکتی را هم برای رشد قابلیتهای دانشجویان و هم برای رشد حرفهای استادان مفید دانستهاند. یافتههای حاصل از این سوال با یافتهای کارلس، ۲۰۱۱ همسویی دارد. کارلس نیز در تحقیق خود به این نتیجه دست یافت که تدریس مشارکتی باعث میشود تا مدرسان در مورد دیدگاهای خود با هم بحث کنند و به گسترش ارتباطات با هم کمک کنند. در این تحقیق نیز اعضای هیات علمی افزایش همکاری و تبادل آراء و افکار میان استادان را یکی از قوتهای تدریس مشارکتی بیان کردند. همچنین با تحقیق ساند هولتز (۲۰۰۰) نیز همسویی دارد. ساند هولتز نیز در تحقیق خود به این نتیجه رسید که تدریس مشارکتی باعث افزایش همکاری میان مدرسان و همچنین رشد قابلیتهای حرفهای مدرسان و فراگیران کالجها میشود.
سوال دوم پژوهش: نقاط ضعف تدریس مشارکتی از دیدگاه استادان و دانشجویان چیست؟
در تجزیه و تحلیل دادهها در مورد این سوال نیز پاسخهای دانشجویان به تفکیک گروه اموزشی علوم پایه و علوم انسانی مورد تحلیل قرار گرفت. دانشجویان گروه علوم پایه ضعفهای تدریس مشارکتی را بر اساس میانگین کسب شده هر سوال و به ترتیب اولویت به این صورت بیان کردند: ۱- افزایش حجم مطالب برای امتحان و ارزشیابی ۲- کاهش انسجام موضوع درسی و ۳- عدم هماهنگی استادان در ارائه تکالیف و عدم رعایت تناسب تکالیف با تعداد واحد درسی. این قسمت از یافتهها با پژوهش پری و استوارت، ۲۰۰۵ همسویی دارد. پری و استوارت نیز بیان کردند که مشارکت غیر مؤثر میان مدرسان باعث ناهماهنگیها و مشکلات میان مدرسان میشود
دانشجویان گروه علوم انسانی ضعفهای تدریس مشارکتی را افزایش حجم مطالب برای امتحانٰ دو گانگی در شیوههای ارزشیابی استادان و کمبود زمان برا ی انجام تکالیف بیان کردند. نتایج حاصل از مصاحبهها نشان داد که اکثریت دانشجویان ضعفها ی تدریس مشارکتی را به ترتیب ناهماهنگی استادان در فرایند تدریس، افزایش حجم مطالب و مباحث امتحانی و افزایش تکالیف دانشجویان و بیکیفیت شدن کارهای دانشجویان بیان کردند.
یافتههای این قسمت نیز با پژوهش پری و استوارت (۲۰۰۵) همسویی دارد. آنها در پژوهش خود در مصاحبه با مدرسان به ضرورت زمان زیاد به عنوان عنصر ضروری در تدریس مشارکتی پی بردند. نکته جالب توجه در مورد دیدگاه دانشجویان گروه علوم انسانی این است که سه محدودیتی که بالاترین اولویت را در میان محدودیتهای بیان شده دانشجویان کسب کردند رابطه علت و معلولی دارند به این صورت که در رشتههای انسانی به دلیل اینکه گستردگی مطالب زیاد است و هر مدرسی میتواند مطالب را از دیدگاه خود بسط و گسترش دهد در نتیجه تکالیف امتحانی افزایش مییابد و برای اینکه دانشجویان بتوانند از عهده امتحان و انجام تکالیف برآیند نیاز به زمان زیادی دارند در نتیجه کمبود زمان الزاما بعد از دو مشکل بیان شده بروز خواهد کرد. این نشان دهنده این مطلب است که دانشجویان در بیان ضعفها ی روش تدریس مشارکتی تحت تاثیر ویژگیهای گروههای آموزشی خود قرار گرفته اند.
از دیدگاه استادان ضعفهای تدریس مشارکتی بر اساس میانگین کسب شده هر سوال به ترتیب اولویت:
۱- عدم هماهنگی استادان در در ارائه تکالیف و عدم رعایت تناسب با تعداد واحد درسی ۲- عدم هماهنگی در مراحل طراحی، اجرا و ارزشیابی درس و ۳- از بین رفتن انسجام موضوعات تخصصی بیان کردند. در این مورد استادان و دانشجویان عدم هماهنگی را ضعف و معزلساز بیان کردند و دید گاه استادان و دانشجویان در مورد ضعفهای تدریس مشارکتی مشابه است و نشان دهنده این است که تدریس مشارکتی به هماهنگی بالا میان مدرسان نیاز دارد تا بتواند کارا و مؤثر باشد. در فصل دوم پژوهش به تفصیل بیان شد که یکی از گامهای اساسی روش تدریس مشارکتی این است که مدرسان ملاقاتهای مرتب و منظمی را با هم داشته باشند.
تحلیل نتایج حاصل از مصاحبه با استادان درباره ضعفهای تدریس مشارکتی نشان داد که استادان بر ناهماهنگی استادان درفرایند تدریس، زمان بر بودن تدریس مشارکتی وهمچنین تقسیم نابرابر وظایف و مسئولیتها تاکید داشتهاند و علاوه بر آن اضطراب فکری دانشجویان به واسطه دو سبک متفاوت ارزشیابی استاد را نیز از ضعفهای روش تدریس مشارکتی بیان کردند. یافتههای حاصل از این پژوهش با نتایج پژوهش پری و استوارت همسویی دارد. آنها نیز در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که اگر مشارکت اصولی و صحیح نباشد باعث ایجاد مشکلات و ناهماهنگی میان مدرسان میشود. چونگ چانگ (۲۰۰۶) نیز در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت که مدرسان به خاطر عدم امادگی برای حضور موثردر چنین کلاسهایی در برخورد با شاگردان با چالش مواجه شدند و این نشان دهنده این است که آماده نبودن مدرسان ناشی از ناهماهنگی میان آنهاست که نا هماهنگی محصول عدم توجه به گامهای اساسی روش تدریس مشارکتی است. همانطور که بیان شد که اگر به گامها و اصول تدریس مشارکتی در فرایند تدریس توجه شود از ناهماهنگیها کاسته شده و روش تدریس مشارکتی روند موفقیت آمیزی را طی خواهد کرد.
سوال سوم پژوهش: آیا بین دیدگاه استادان و دانشجویان در مود نقاط قوت و ضعف تدریس مشارکتی تفاوت وجود دارد؟
در پاسخ به این سوال، تحلیل یافتهها بر اساس مقایسه میانگین نمره استادان با دانشجویان در مورد مزیتهای تدریس مشارکتی نشان داده است که بین دید گاه استادان و دانشجویان در مورد نقاط قوت و ضعف تدریس مشارکتی تفاوت وجود دارد. یافتههای نشان دادند که استادان دید گاه مثبتتری نسبت به قوتهای تدریس مشارکتی داشتهاند. یعنی میانگین نمره استادان در رابطه با قوتهای تدریس مشارکتی بیشتر از میانگین نمره دانشجویان بوده است. استادان اولین قوت روش تدریس مشارکتی را افزایش همکاری وتبادل آراء میان استادان بیان کردند در حالیکه نتایج جدول نشان داد که این پاسخ در بین دانشجویان اولویت یازدهم را به خود اختصاص داده است.در این بحث دو دیدگاه قابل طرح میباشد. دیدگاه اول بر این مورد توجه دارد که همکاری بین استادان به گونهای نبوده است که برای دانشجویان قابل توجه باشد و در نتیجه این گزینه چندان مورد توجه قرار نگرفته است. دیدگاه دوم یر این نکته متمرکز است که از نظر دانشجویان همکاری و تبادل آراء میان استادان اهمیت ندارد. البته با توجه به یافتهها ی حاصل از دو سوال قبلی این احتمال که دیدگاه اول پذیرفته شود بیشتر است.