کسی که از خدا اطاعت کند، در واقع او را یاد کرده است، هر چند نماز و روزه و قرآن خواندنش اندک باشد و کسی که خدا را نافرمانی کند، در واقع خدا را فراموش کرده است، هر چند نماز و روزه و تلاوت قرآنش بسیار باشد.
این تفسیر از ذکر روشن میکند که حقیقت ذکر، توجه قلبی بر آمده از معرفت حقیقی خدا و همراه با مسئولیت شناسی است.
نکتهای قابل تامل این که احادیث اهلبیت: ذکر را به مفهومی که بیان شد، دشوارترین فریضهای میدانند که در هر حال انجام دادن آن لازم است. بدین معنا که شخص مؤمن باید نفس خود را چنان تربیت کند که ذکر، ملکهی او گردد؛ یعنی یاد خدا به گونهای در جانش نفوذ کند که وقتی گناهی برای او پیش میآید یاد خدا مانع از انجام دادن آن شود و انواع ذکر که در عنوان اقسام یاد خدا آورده شده، مقدمهی پیدایش این حالت معنوی است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲٫۷٫۲٫ عوامل ذکر
مهم ترین مسأله در این فصل، شناخت اسباب و عوامل ذکر و عوامل تداوم آن در زندگی است. آنچه -با الهام از قرآن و احادیث اسلامی- در تبیین این مسأله میتوان گفت این است که مهم ترین عوامل یاد خدا و تداوم آن از این قرارند:
۲٫۷٫۲٫۱٫ پیکار با موانع یاد خدا
نخستین اقدام لازم برای تحصیل ذکر و تداوم آن، آفت زدایی از ذکر و مبارزه با موانع یاد خداست. بر پایه رهنمودهای قرآن و احادیث اسلامی هر کاری که قدرت تعقل را در انسان ضعیف و ناکارآمد میکند (مانند دنیا پرستی، شرابخواری، قمار بازی، سرگرمیهای نامشروع، آرزوی دراز و پرخوری) موجب سلطه یافتن شیطان بر مجاری ادراکی انسان و مانع از یاد خدا است.
فراموشی خدا و روز جزا غفلت نامیده میشود. در بیانی امام۷ میفرمایند:
وَیْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَیْهِ الْغَفْلَهُ فَنَسِیَ الرِّحْلَهَ وَ لَمْ یَسْتَعِدَّ[۲۱۰]
وای بر کسی که غفلت بر او غلبه کرده، پس بار بستن (از دنیا) را فراموش کرده و برای آن آماده نشده است.
مولای متقیان امیرالمومنین۷ در خطبهای میفرمایند:
فَیَا لَهَا حَسْرَهً عَلَى کُلِ ذِی غَفْلَهٍ أَنْ یَکُونَ عُمُرُهُ عَلَیْهِ حُجَّهً وَ أَنْ تُؤَدِّیَهُ أَیَّامُهُ إِلَى الشِّقْوَه[۲۱۱]
پس حسرت و اندوه بر آن غافلى باد که عمرش (در قیامت) بر او حجّت و دلیل باشد (باینکه چرا در دنیا که همه جور وسیله برایت مهیّا بود سعادتمند نگشتى) و ایّام زندگانیش او را به بدبختى رساند (بر اثر نافرمانى در دنیا بعذاب ابدى گرفتار گردد).
۲٫۷٫۲٫۲٫ تقویت خداشناسی
پس از آفتزدایی از ذکر، هر اقدامی که به تقویت بنیهی خداشناسی انسان بینجامد، به تداوم یاد او کمک میکند؛ زیرا خداوند متعال، کمال و جمال مطلق است و هر چه بر معرفت انسان نسبت به او افزوده شود، محبتش به او افزون میگردد و هر چه او را بیشتر دوست داشته باشد، بیشتر به یاد اوست. عاشق نمیتواند به یاد معشوق خود نباشد. از این رو شیرینی یاد محبوب در کام اهل معرفت شیرین تر از خواب است و چنان که در حدیث قدسی آمده است:
کذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یحِبُّنِی فَإِذَا جَنَّهُ اللَّیل ُنَامَ عَنِّی أَلَیسَ کلُّ مُحِب ٍّیحِبُّ خَلْوَهَ حَبِیبِه[۲۱۲]
دروغ میگوید کسی که مدعی است مرا دوست دارد اما چون شب میشود میخوابد. مگر نه این است که هر عاشقی دوست دارد با معشوقش خلوت کند؟
۲٫۷٫۲٫۳٫ یاد مرگ
در کنار آفتزدایی از یاد خدا و تقویت بنیهی خداشناسی، یاد مرگ و پیامدهای آن نیز میتواند در توجه بیشتر انسان به خداوند متعال موثر باشد. امام صادق۷ دربارهی خواص یاد مرگ چنین میفرمایند:
ذِکرُ الْمَوْتِ یُمِیتُ الشَّهَوَاتِ فِی النَّفْسِ وَ یَقْطَعُ مَنَابِتَ الْغَفْلَهِ وَ یُقَوِّی الْقَلْبَ بِمَوَاعِدِ اللَّهِ تَعَالَى وَ یُرِقُّ الطَّبْعَ وَ یَکسِرُ أَعْلَامَ الْهَوَى وَ یُطْفِئُ نَارَ الْحِرْصِ وَ یُحَقِّرُ الدُّنْیَا[۲۱۳]
یاد مرگ، شهوات و تمایلات نفسانى را از قلب آدمى نابود کرده، ریشههاى غفلت را از دل کنده، قلب را به وعدههاى الهى تقویت نموده، طبیعت و فطرت انسانى را لطیف و نرم ساخته، نشانههاى هوى و هوس را مىشکند، آتش حرص و طمع را خاموش کرده و دنیا و زندگى دنیوى را در نظر انسان کوچک و خوار مىگرداند.
همچنین امیرالمؤمنین۷ در نهج البلاغه چنین میفرمایند:
أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَیَمْنَعُنِی مِنَ اللَّعِبِ ذِکرُ الْمَوْتِ وَ إِنَّهُ لَیَمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْیَان[۲۱۴]
به خدا قسم یاد مرگ مرا از بازى و نسیان آخرت او (عمرو بن عاص) را از گفتن حق باز مىدارد.
همچنین میفرمایند:
یَا بُنَیَّ أَکثِرْ مِنْ ذِکرِ الْمَوْتِ وَ ذِکرِ مَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ وَ تُفْضِی بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَیْهِ حَتَّى یَأْتِیَک وَ قَدْ أَخَذْتَ مِنْهُ حِذْرَک وَ شَدَدْتَ لَهُ أَزْرَک وَ لَا یَأْتِیَک بَغْتَهً فَیَبْهَرَک[۲۱۵]
پسرم! مرگ و موقعیتى که ناگهان در آن مىافتى و بعد از مرگ به آن مىرسى را زیاد به یاد آر تا وقتى مرگ برسد خود را مهیّا کرده و دامن همت به کمر زده باشى. مبادا که مرگ از راه برسد و تو را مغلوب نماید.
امیرالمؤمنین۷ نتیجهی کثرت یاد مرگ را چنین بیان میفرمایند:
مَنْ أَکثَرَ مِنْ ذِکرِ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیر[۲۱۶]
کسى که زیاد یاد مرگ کند از دنیا به کم و اندک راضى گردد.
۲٫۷٫۲٫۴٫ دعا برای الهام شدن ذکر
یکی از مهم ترین عوامل ذکر، الهام است. به تعبیری که در حدیث نبوی آمده، الهام شدن ذکر خدا به دل، بزرگ ترین نعمت الهی است.
ما من الله تعالی علی عباده بمثل ان یلهمهم ذکره
خداوند متعال به بندگانش نعمتی نداده که چون الهام کردن یاد خود به آنان باشد.
یکی از بزرگان اهل معرفت میفرمود:
تلاش کنید که خداوند متعال خود ذکرش را به شما الهام کند. الهامِ ذکر، همهی لوازم آن و از جمله تداوم ذکر را به همراه دارد.
بر اساس رهنمودهای اهلبیت:، دعا یکی از موثرترین تلاشها برای دستیابی به الهام ذکر و چشیدن حلاوت آن است. لذا پیشوایان اسلام در ضمن دعای مکرر از خداوند متعال میخواهند که ذکر خود را به قلب آن ها الهام نماید، چنان که در روایتی از امیرالمؤمنین، امام علی۷ آمده:
إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَهاً بِذِکرِک إِلَى ذِکرِک[۲۱۷]
خداوندا! با یادت در من شیدایی به یاد خودت را الهام کن.
۲٫۸٫ انس با خدا
انس با خدا همچنان لذت بخش است که اگر برای کسی چنین انسی پیدا شود، از مردم کناره میگیرد و در میان مردم نیز احساس تنهایی خواهد کرد، همان طور که در حدیث از امام حسن عسکری۷ منقول است که فرمودند:
مَنْ آنَسَ بِاللَّهِ اسْتَوْحَشَ النَّاسَ و عَلَامَهُ الْأُنْسِ بِاللَّهِ الْوَحْشَهُ مِنَ النَّاسِ[۲۱۸]
کسی که با خدا انس داشته باشد، از مردم وحشت پیدا میکند و نشانهی انس به خدا احساس تنهایی در میان مردم است.
نمونه بارز کسی که در اثر تربیت نبوی و علوی به چنین جایگاهی دست پیدا کرد، جناب ابوذر غفاری است. آن گونه که در گزارشها از بدرقهی ابوذر توسط امیرمؤمنان و حسنین: و برخی دیگر آمده است ابوذر غفاری در هنگام ترک مدینه خطاب به موالیان خویش چنین عرضه میدارد:
وَ آلَی بِاللَّهِ لَیسَیرُنِی إِلَی بَلْدَهٍ لَا أَرَی فِیهَا أَنِیساً وَ لَا أَسْمَعُ بِهَا حَسِیساً وَ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أُرِیدُ إِلَّا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ صَاحِباً وَ مَا لِی مَعَ اللَّهِ وَحْشَهٌ حَسْبِی اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیهِ تَوَکلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِین[۲۱۹]
و (عثمان) به خداوند سوگند یاد کرده است که مرا به سرزمینی بفرستد که هیچ انس و هم دمی در آن سرزمین نمی بینمو هیچ صدایی، حتی صداهای آهسته و پنهان را نشونم. در حالیکه من، به خدا قسم، جز خداوند عزوجل همنشینی نمیخواهم و به همراه خداوند وحشتی ندارم.
انس با خدا تا آن حد دلنشین و لذت بخش و جبران کنندهی گرفتاریها و بی مهریهاست که در روایتی آمده است: هنگامی که یوسف۷ را از چاه بیرون آوردند و به عنوان غلام به فروختند، شخصی به خریداران یوسف گفت هوای این غریب را داشته باشید و به آنان سفارش خیر کرد. جناب یوسف۷که در آن روزگار در سن هفت یا نه سالگی قرار داشت، به آنان چنین فرمود: