دانش یک منبع کلیدی در هر سازمانی است .انسان هرچه بیشتر بداند، بهتر می تواند عمل کند . دیگر دورانی که در آن فقط پول، زمین و نیروی بازو، به عنوان سرمایه شناخته می شدند، به سرآمده است. در دنیای امروز، دانش نه تنها به عنوان یک سرمایه محسوب می شود، بلکه به عنوان مهم ترین سرمایه نیز برای سازمان ها تلقی می شود. لذا در عصر دانایی که در آن دانش بسان مهم ترین سرمایه محسوب می شود، سازمان ها نیازمند رویکرد مدیریتی متفاوت نسبت به مسائل سازمان و کارکنان هستند. حفظ و نگهداری کارکنان سازمان ها و پرورش ظرفیت یادگیری آنان نقش تعیین کننده ای در موفقیت و کسب مزیت رقابتی برای سازمان دارد. لذا همانند مدیریت منابع فیزیکی مانند پول، مدیریت دانش نیز باید بخشی از سیاست های استاندارد سازمان باشد. (انتظاری،۸۵ )
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دورنمای تاریخی از مدیریت دانش امروزی، به این مطلب اشاره دارد که مدیریت دانش یک خواسته قدیمی بوده است. دانایی شامل دانستن و دلایل دانستن بوسیله فلاسفه غربی به صورت مدون شاید هزار سال قبل ایجاد شده باشد. همچنین فلاسفه شرقی یک مشارکت هم اندازه در تدوین دانایی داشتند، اگرچه بیشتر تاکید آنها بر دریافت هدایت های روحانی و زندگی مذهبی بود و بسیاری از این تلاش ها به سمت بدست آوردن دریافت های مجرد و فرضی از آنچه که دانایی مورد بحث قرار می دهد مربوط می گشت(انتظاری،۸۵) .
حتی برخی دیگر از این هم فراتر رفته اند و معتقدند که تلاش ها و نیروهای انسان های اولیه در محیط ناآشنای زندگی خود برای فهم روابط و بقا، نمونه های عملی از جستجوی دانایی و هدایت آن دانایی به سود خود است. اما اینجاست که نقش اصلی انسان در سطح مدیریت دانایی مطرح می گردد، چرا که این واقعیت آشکار شده است که دست یابی به سطحی از رفتار اثربخش برای رقابت عالی و سطح بالا ضروری است و این مستلزم این است که همه افراد سازمان در نظر گرفته شوند. مدیران برای این کار باید بین شناخت، انگیزش، رضایت فردی، احساس امنیت و خیلی از عوامل دیگر یکپارچگی و همانگی ایجاد کنند. امروزه مدیریت دانش فقط با فشار اقتصادی ایجاد نمی شوند، بلکه جنبه مهم مدیریت دانایی، رفتار اثربخش افراد است(صیف و کرمی،۱۳۸۳،ص۲۰)
مدیریت دانش، مربوط به استفاده نظام مند و راهوار از دانش در سازمان و بکارگیری آن در فعالیت ها،به منظور تحقق اهداف و رسالت سازمان است. هدف مدیریت دانش، جلوگیری از تکرار اشتباهات و اتخاذ تمامی تصمیمات بر اساس دانش سازمان می باشد (۲۰۰۲:۱،Milton) .
۲-۲ مدیریت دانش چیست؟
از نظر امین و همکارانش(۲۰۰۱)تمرکز مدیریت دانش، بر بهبود توانایی سازمانی می باشد. موفقیت در زمینه مدیریت دانش نیازمند ایجاد یک محیط جدید کاری می باشد که دانش و تجربه بتوانند براحتی سهیم شوند . برای تحقق این مقصود، باید فناوری و فرایند را مدنظر قرار داد. رفتارهای سازمانی باید چنان همراستا شوند که اطلاعات و دانش، ادغام شده و به افراد مناسب و در زمان مناسب برسد تا بتوانند با بهره وری بیشتر عمل کنند. اول از همه مدیریت دانش باید افراد را به اطلاعات مرتبط کند، و این ارتباط شامل فرآیندها و تشویق هایی است که برای افراد نیاز است تا نه تنها به هم اعتماد کنند و از اطلاعات موجود استفاده کنند، بلکه تجارب و اطلاعاتشان را به پایگاه اطلاعاتی جهانی توزیع کنند. دوم اینکه، افراد باید به افراد مرتبط شوند. آنها باید قادر به یافتن همدیگر بوده و براحتی کمک مورد نیاز را جستجو کرده و دریافت کنند و سپس آن را تجارب را منتشر کنند. این امر به افراد این احساس را می دهد که آنه همه روزه در تحقق اهداف سازمان شریکند. افزایش بهره وری، تسریع در یادگیری، اتخاذ تصمیمات بهتر و سریع تر، افزایش توانایی برای توسعه، تقویت نوآوری و ایجاد انگیزه برای کارکنان(انتظاری،۸۵)
۲-۳ تاریخچه
در سال ۱۹۷۹ ، حسابدار سوئدی به نام کارل اریک سیوبی که بعدها به عنوان یکی از بنیانگذاران علم مدیریت دانش معرفی شد، با پرسشی بزرگ روبرو گردید. دفاتر حسابداری (ارزش دفتری ) یکی از شعبه های معروف سازمانی که او در آنجا کار می کرد، تنها یک کرون ارزش نشان می داد، در حالیکه ارزش واقعی سازمان، به مراتب بیش از اینها بود. در این هنگام، وی متوجه شد که ترازنامه مالی شرکت او تنها ارزش دارایی فیزیکی آن را که شامل چند میز و ماشین تحریر بود نمایش می دهد و ارزش واقعی سازمان وابسته به شایستگی کارکنان سازمان و چیزی را که جمع کارمندان سازمان به عنوان یک فکر و مغز جمعی تشکیل می دادند، وابسته است .
سیوبی و دیگران این یافته را با نام دارایی فکری و دارایی ناملموس معرفی کرد و آن را در کنار دارایی های ملموس قرار داد. به این ترتیب تعداد نوشته ها، سمینارها و نظایر آن در این زمینه رشد کرد و موضوع به طور جدی در دستور کار دانشمندان علم مدیریت و مدیران سازمان های بزرگ قرار گرفت.
جدول۱ فهرست نخستین حرکت ها و وقایع مهم در رابطه با مدیریت دانش را نشان می دهد(افرازه،۴:۱۳۸۶ )
سال
طرح کننده
رویداد
۱۹۸۶
سیوبی/کونراد
ترازنامه نامشهود
۱۹۸۶
کارل ویگ
ابداع مفهوم مدیرت دانش
۱۹۸۹
شرکت های مشاور مدیریتی بزرگ
شروع تلاشهای درونی برای اداره رسمی دانش
۱۹۸۹
ارزش واترهاوس
یکی از نخستین ها برای تکمیل مدیریت دانش در استراتژی تجاری اش
۱۹۹۱
بازبینی تجاری هاروارد(نونکاو تاکوچی)
یکی از نخستین مقالات منتشر شده در مورد مدیریت دانش
۱۹۹۱
تام استوارت
فرم در حال بارگذاری ...